یک روز با گروه سازنده تله‌فیلم یک گوشه پاک و پرنور

یک جای امن برای یک سال و اندی زندگی

«یک گوشه پاک و پرنور» جایی میان دوست داشتن و گذشتن است که در عین حال بارقه‌های امید مانند کورسوی فانوسی در دل شب خودنمایی می‌کند و این نام بیش از هر عنوانی معرف قصه‌ای با غصه‌های درونی یک انسان از جنگ برگشته است که کمتر از یک سال و اندی زمان دارد تا به خط پایان یعنی مرگ برسد.
کد خبر: ۲۰۲۴۹۵

یک گوشه پاک و پرنور، فیلم تلویزیونی به کارگردانی علی موذنی است که آخرین مراحل‌ تصویربرداری خود را طی می‌کند و قرار است در یکی از شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان از شبکه اول سیما پخش شود؛ از همین رو در یکی از روزهای پایانی تصویربرداری تله‌فیلم یک گوشه پاک و پرنور به سراغ گروه رفتم تا از نزدیک شاهد فعالیت‌های این گروه فیلمسازی باشم.

خیابان شیرودی، حوالی میدان هفت تیر، محل تصویربرداری این تله‌فیلم است؛ اینبار برخلاف همیشه نه سینه موبیلی و نه سیم کابلی که نشان دهنده درستی آدرس باشد وجود نداشت و رفته رفته به انتهای بن بست شیرودی نزدیک می‌شدم ولی نشانی از فضای فیلمسازی ندیدم در نیمه باز خانه‌ای توجه‌ام را به خود جلب کرد، به داخل سرک کشیدم و فضای کار پروژه یک گوشه پاک و پرنور را دیدم.

این تله فیلم داستان زندگی جانبازی است که کمتر از یک سال و نیم از عمرش باقی است، این مرد سال‌های بسیار دور دوستی داشته که در آستانه شهادت به او توصیه می‌کند که ازدواج کند و خود را از نعمت عشق و دوست داشتن محروم نکند؛ از همین رو خانواده این جانباز آستین بالا می‌زنند تا برای جواد، جانباز شیمیایی دوران جنگ، موقعیت ازدواج را فراهم کنند، اما در این راه با ناملایمات و بعضا تندخویی‌های خانواده دخترانی که برای ازدواج به خواستگاری او می‌رود مواجه می‌شود و دست آخر سرخورده به خلوت خود باز می‌گردد؛ تا این‌که یک روز دختری فراری به خانه او پناه می‌برد و از جواد می‌خواهد تا به او کمک کند و جواد هم به او پناه می‌دهد و تصمیم می‌گیرد که با او ازدواج کند و زمانی که این موضوع را با خانواده خود مطرح می‌کند با مخالفت‌های بسیار مواجه می‌شود.

هنوز برداشت نهایی از سکانس خواستگاری جواد را نگرفته بودند که به گروه ملحق شدم و در گوشه‌ای نشستم.
 حسن برادر جانباز شیمیایی با بازی رحیم نوروزی، سوسن، خانم برادر جواد با نقش‌آفرینی سپیده خداوردی و قربان نجفی که در نقش جانباز بازی می‌کند در بالاترین نقطه اتاق نشسته‌اند و چشم به گل قالی دوخته و با دقت به حرف‌های خانواده دختر گوش می‌دهند؛ در سوی دیگر اتاق خانواده دختر با حالتی حق به جانب حرف‌های خودشان را به خانواده جواد می‌زدند.

علی موذنی پس از تمرین با نا بازیگرانی که خانواده دختر را تشکیل می‌دادند، فضا را برای تصویربرداری نهایی این سکانس آماده کرد.

پدر دختر رو به برادر جواد: شما خودتون جای من، آقای جلیلی دخترتو شوهر می‌دادی به آدمی که قراره یکسال دیگه بمیره؟ این ظلم نیست در حق دختری که یک عمر با خون دل بزرگش کردم؟

حسن: چه عرض کنم.

مادر: ببینید آقای جلیلی اصلا خواستگاری رفتن شما با این وضع براتون قباحت داره کی دخترشو دستی دستی بدبخت می‌کنه؟ مگه از سر راه پیداش کردن؟ با قهر دختر و ترک کردن صحنه خواستگاری این سکانس به پایان می‌رسد.

سپیده خداوردی که در نقش سوسن در این مجموعه بازی می‌کند و قبلا مجموعه‌های تلویزیونی چون بچه‌های خیابان به کارگردانی همایون اسعدی و همچنین تله‌فیلم‌های کابوس، قهوه اسپرسو، رزایرانی، مرا اهلی کن، یکی از میان همه و ایستگاه بهشت را در کارنامه کاری خود دارد، درباره نقش سوسن و همراهی او و همسرش با این جانباز شیمیایی در تله‌فیلم یک گوشه پاک و پرنور گفت: سوسن یک خانم خانه‌دار و مقتدر است که دو تا فرزند دارد و با درایت و دانایی که دارد سعی در سرو سامان دادن به وضعیت برادر شوهر خود دارد و از همین رو برای ازدواج او از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. در واقع کاراکتر سوسن در این مجموعه عقل محافظه‌کاری است که هم عرف و هم شرع را روند زندگی خود قرار داده و می‌خواهد با ادامه این روند به هر دو مقوله جواب دهد.

پرداختن به زندگی جانباز و مسائل و مصائب زندگی او در شرایط فعلی از جمله مسائلی است که سوژه فیلم‌های روز قرار داده تله‌فیلم یک گوشه پاک و پرنور از این قاعده مستثنی نیست.

محمد ناجی، تهیه‌کننده این تله‌فیلم در فرصت کوتاهی که بین این سکانس با سکانس خلوت جواد پیش آمد، در خصوص چرایی تولید این تله‌فیلم با چنین موضوعی اشاره کرد و گفت: تله‌فیلم یک گوشه پاک و پرنور سومین فرصتی است که برای من پیش آمده تا به موضوع جانبازان بپردازم و از این موضوع هم بسیار خوشحال هستم و قرار است این تله‌ فیلم در هفته دفاع مقدس و همزمانی آن با شبهای قدر ازشبکه اول سیما پخش شود.
صحنه برای تصویربرداری خلوت جانباز آماده می‌شود. در این سکانس جواد پس از جواب رد شنیدن از خانواده دختر به تنهایی خود پناه می‌برد و خاطراتش را با مهدی هم‌سنگر و دوست شهید خود مرور می‌کند.

از در اتاق که وارد می‌شوم با فضای نیمه تاریکی که تنها روشنایی خود را از نور تلویزیون دارد مواجه می‌شوم.
سمت راست تلویزیون روی تاقچه‌ای کوتاه چفیه‌ای پهن شده و عکس مهدی (کرامت رودساز) همراه با دو شمع نیم‌سوز روی آن قرار دارد و درست مقابل عکس روی تاقچه انگشتر عقیق و پلاک مهدی به عنوان یادگار دوست دیده می‌شود.

جواد با حالتی خسته و چهره‌ای غمگین وارد اتاق می‌شود و با نگاهی معنی‌دار سراغ فیلم‌های ویدئویی خود می‌رود و فیلمی را داخل دستگاه می‌گذارد و روبه‌روی تلویزیون می‌نشیند. در این سکانس فیلمی را که در بیمارستان از لحظه شهادت مهدی گرفته بود مرور می‌کند و همان‌طور چشم به صفحه تلویزیون دوخته است با خود نجوا می‌کند: به حرفت گوش دادم و رفتم اما جواب نه شنیدم، باورکن این جواب تو دهنی خیلی خوبی بود برای من که فکر می‌کردم هرکسی که دلم بخواد می‌توانم عقد کنم و بعد خطاب به عکس مهدی ادامه می‌دهد: ببین حاج مهدی! این نونی بود که تو گذاشتی تو سفره من.

در این لحظه برمی خیزد به سوی تلویزیون می‌رود تلویزیون را در آغوش می‌گیرد و به تصویر مهدی در تلویزیون می‌گوید: حالا منم تنبیهت می‌کنم و این هفته نمی‌آیم سر خاکت، برات خیرات هم نمی‌دم.

با پایان این سکانس قربان نجفی وقت بیشتری برای پاسخگویی به سوالات دارد او در ابتدا به چرایی قبول کردن این نقش برای بازی اشاره کرد و گفت: من در وهله اول قبل از پذیرفتن هر نقشی به ساختار کاراکتر در مجموع کار فکر می‌کنم و بزرگی و یا کوچکی نقش هیچ فرقی برای من نمی‌کند و خیلی خوشحالم که در این مجموعه نقش یک جانباز را بازی می‌کنم؛ چراکه بزرگ‌ترین ویژگی‌های این تله‌فیلم متن و پرداخت این کاراکتر است که بخوبی از سوی کارگردان انجام شده است.

وی در ادامه به واقع گرایی این کاراکتر اشاره کرد و گفت: واقعگرایی جواد در مواجهه با مسائل مختلف و ارتباط او با دنیای اطراف و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند بدرستی به کار گرفته شده است و این اتفاق خوبی در این پروژه برای من به عنوان بازیگر محسوب می‌شود.

ازدواج جواد با شرایط خاصی که دارد از زیبایی‌های دراماتیک فیلم به شمار می‌رود، بازیگر نقش جانباز درباره این مطلب گفت: این جانباز واقعیت زندگی خود را پذیرفته و در ابتدا اگر می‌خواهد تن به ازدواج دهد تنها به دلیل توصیه دوست شهیدش است، اما رفته رفته زمانی که با آن دختر فراری آشنا می‌شود ازدواج با آن دختر را تکلیف می‌داند. در واقع سیر تحول جواد و تغییر در نوع نگاه او به جامعه امروز همان واقعگرایی است که به آن اشاره کردم که همه این موارد مدیون کارگردان کاربلدی چون علی موذنی است.

گروه تدارکات مشغول مهیا کردن نان و هندوانه گروه برای صرف عصرانه بودند، در این فاصله از فرصت استفاده کردم و گپ کوتاهی با علی موذنی نویسنده و کارگردان تله‌فیلم یک گوشه پاک و پرنور زدم. او درباره انگیزه‌های ساخت این فیلم تلویزیونی گفت: طرح اولیه این مجموعه از خانم الهه بهشتی است و من براساس این طرح فیلمنامه نوشتم.

در این فیلمنامه دو مقوله متفاوت از ابتدا مدنظرم بود؛ اول زندگی یک جانباز در شرایط فعلی و بعد هم مقوله دختران فراری که وجود آنها در جامعه امروز یک حقیقت تلخ و انکار نشدنی است.

در این فیلم همچنین این مساله مطرح شده و از زاویه دیگری به این معضل نگاه کرده‌ام و با قرار دادن دختر فراری پیش روی یک جانباز بار دراماتیک و به نوعی تفاوت در نگاه را بیان کرده‌ام و نکته بعد این‌که واقعا برای حل مشکلاتی از این دست چه راه‌حلی می‌توان پیش پای مردم گذاشت؛ بنابراین فکر کردم که یک جانباز را به عنوان کسی که برای دفاع از وطن خود بخشی از سلامت و زندگی خود را از دست داده و ایثار و فداکاری کرده حالا قصد دارد با ازدواج با یک دختر فراری به تکلیف وظیفه خود عمل کند و هم سلامت دختر و هم جامعه را حفظ کند.

موذنی در پایان به سفارشی بودن این تله‌فیلم اشاره کرد و گفت: فیلمنامه این فیلم را سال گذشته نوشته بودم ولی اخیرا به شبکه یک سیما تحویل دادم. زمانی که این فیلمنامه بررسی شد مسوولان گفتند که به خاطر قابلیت‌هایی که خود فیلمنامه در جهت ترویج تفکر و نگاهی متفاوت به این دو مقوله دارد، بهتر است در ایام ماه رمضان پخش شود و در نهایت معتقدم با توجه به بضاعتی که گروه دارد کار خوب و قابل قبولی در خواهد آمد.

با پایان صحبت‌های کارگردان تله‌فیلم یک گوشه پاک و پرنور، هندوانه سر صحنه هم از راه رسید و باید منتظر ماند تا این فیلم تلویزیونی را در جعبه جادویی ببینیم.

پریسا ساسانی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها