خواندنی هفته
ضربان نبض هستی
«شاید تعجب کنید اگر بگویم که مرا نامادریام بزرگ کرده است. 2 سال و نیمه بودم که مادرم مرد. پدرم دوباره زن گرفت؛ زن تازهاش از پیش 3 تا بچه داشت. من از همه کوچکتر بودم. چون کوچک بودم پدرم مرا در خانه نامادریام که مالک نیمی از شهر بود، گذاشت؛ او عده زیادی خدمتکار بومی داشت که تحقیر سنتی نسبت به روحیه و سرشت سرخپوستان را بیآن که از آن آگاهی داشته باشد، نسبت به آنان روا میداشت.
من سالها به این شکل زندگی کردم. وقتی پدرم برای دیدار میآمد، مرا به اتاق غذاخوری میکشاندند و گرد و خاک لباسهایم را میتکاندند، ولی یکشنبه که میگذشت، پدرم به مرکز استان برمیگشت و من هم به تغارم .
سرخپوستها، بخصوص زنهایشان، مرا چون یکی از خودشان میدیدند، با این تفاوت که چون سفیدپوست بودم به تسلی بیشتر نیاز داشتم و این را آنها کاملا برایم فراهم میکردند. ولی تسلی و دلداری باید درون خود غم و قدرت، هر دو را داشته باشد؛ چون آنها که زجر میکشیدند کسانی را که رنج میبردند حتی بیشتر دلداری میدادند. از وقتی حرف زدن را یاد گرفتم دو موضوع غمانگیز در طبیعت من جایگیر شد. 1 دلسوزی و عشق بیمنتهای سرخپوستان، عشقی که به یکدیگر و نیز به طبیعت، به کوهستانها، رودخانهها و پرندگان احساس میکردند. 2 نفرت آنها نسبت به کسانی که گیرم ناآگاهانه و ظاهرا به پیروی از نظمی مستقر مایه زجر و آزار آنها میشدند. کودکی من چنین گذشت، سوخته و سیاه گشته بین آتش و عشق».
جملاتی را که خواندید خوزه ماریا آرگداس نویسنده پرویی نوشته است. کسی که این هفته رمان او یعنی «رودهای ژرف» را برای پیشنهاد دادن، انتخاب کردهایم.
این جملات که شرح دوران کودکی و شکلگیری شخصیت آرگداس است، در واقع درونمایه این رمان را هم نشان میدهد.
آرگداس یکی از نویسندههای هموطن ماریو بارگاس یوسا است. او که در سال 1369 خودکشی کرد، بیش از هر چیز به مردم ساکن رشته کوه آند و فرهنگ آنها میپرداخت.
او علاوه بر داستاننویسی، شاعر و مردمشناس هم بود.
«رودهای ژرف» اولین رمانی است که از این نویسنده و با ترجمه مصطفی مفیدی در ایران انتشار یافته است.
این رمان از سوی نشر نیلوفر و با قیمت 4800 تومان روانه بازار کتاب شده است.
بارگاس یوسا در مورد این کتاب نوشته «رشته ارتباطی وقایعی که این کتاب حسرت بار و گهگاه شورانگیز را به هم میپیوندد، خاطرات کودکی است آزار دیده از اصل و نسب دوگانه خویش، کودکی که در دو جهان متخاصم ریشه دارد. پسر سفیدپوستان، بزرگ شده نزد سرخپوستان و بعد بازگشته به جهان سفیدها... او این امتیاز را نیز دارد که تضادی غمبار را بین دو جهان بیگانه که یکدیگر را نفی میکنند و نمیتوانند حتی در وجود خود او به آسانی همزیستی کنند برانگیزد».