گروه فرهنگ و هنر: نادر ابراهیمی داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، ترانه‌سرا و فیلمساز پرکار معاصر پس از سال‌ها تحمل رنج بیماری مغزی سرانجام پنجشنبه گذشته تسلیم مرگ شد. او نویسنده‌ای بود که آثارش پلی میان ادبیات عامه‌پسند و روشنفکری می‌زد. بسیاری از مخاطبان جدی و علاقه‌مند ادبیات، آثارش را خوانده‌اند و در این میان رمان بلند «آتش بدون دود» که سریالی براساس آن ساخته شد مهم‌ترین دلیل محبوبیت او در میان مخاطبان بود.
کد خبر: ۱۸۰۰۵۱

نادر ابراهیمی 14 فروردین‌ 1315 در تهران به دنیا آمد.او پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون وارد دانشکده حقوق شد، اما این دانشکده را پس از 2 سال رها کرد سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی لیسانس گرفت.

ارائه‌ فهرست کاملی از شغل‌های ابراهیمی کار دشواری است. او خود در 2 کتاب «ابن‌مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی به فعالیت‌های گوناگون خود نیز پرداخته است. از جمله شغل‌های او بوده است: کارگر تعمیرگاه سیار در ترکمن‌ صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحه‌بندی روزنامه و مجله، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتاب‌های کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه‌ها و... .

سال 1342 نخستین کتاب خود را با عنوان «خانه‌ای برای شب» به ‌چاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد.

نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین 2 مجموعه‌ تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده و آهنگ‌ها و ترانه‌هایی برای آنها ساخته است.

او فعالیت حرفه‌ای خود را در زمینه ادبیات کودکان، با تاسیس «موسسه‌ همگام با کودکان و نوجوانان» در آن موسسه متمرکز کرد.

ابراهیمی در زمینه‌ ادبیات کودکان، جایزه‌ نخست براتیسلاوا  جایزه‌ نخست تعلیم و تربیت یونسکو  جایزه‌ کتاب سال ایران و چندین جایزه‌ دیگر را هم دریافت کرده است. او همچنین عنوان «نویسنده‌ برگزیده‌ ادبیات داستانی 20 سال بعد از انقلاب» را به‌ خاطر داستان بلند و 7 جلدی «آتش بدون دود» به ‌دست آورده است.

از جمله آثار وی می‌توان به یک عاشقانه آرام، بار دیگرشهری که دوست می‌داشتم، رونوشت بدون اصل، ابن مشغله (زندگینامه، جلد اول)، ابوالمشاغل (زندگینامه، جلد دوم)‌، لوازم نویسندگی (از مجموعه‌ ساختار و مبانی ادبیات داستانی)، مقدمه‌ای بر مصورسازی کتاب‌های کودک، مقدمه‌ای بر مراحل خلق و تولید ادبیات کودک، مقدمه‌ای بر آرایش و پیرایش کتاب‌های کودکان، چهل‌نامه‌ کوتاه به همسرم، با سرودخوان جنگ در خطه‌ نام و ننگ، مردی در تبعید ابدی (براساس زندگی ملاصدرا)، بر جاده‌های آبی سرخ (داستان بلند 10 جلدی، براساس زندگی میرمهنای دوغابی)، صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها، سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد (داستان بلند 3 ‌جلدی براساس زندگی امام خمینی(ره))،  کلاغ‌ها (جایزه اول فستیوال کتاب‌های کودکان توکیوی ژاپن، جایزه‌ اول سیب طلایی براتیسلاوا، جایزه اول تعلیم و تربیت از یونسکو)، دور از خانه (کتاب برگزیده‌ شورای کتاب کودک)،  پوریای ولی (برنده جایزه بزرگ جشنواره کتاب کودک کنکور نوما، ژاپن)، پدر چرا توی خانه مانده است، درخت قصه  قمری‌های قصه (جایزه کتاب برگزیده از سوی هیات داوران بزرگسال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جایزه‌ کتاب برگزیده از سوی هیات داوران خردسال، ترجمه‌ شده به زبان روسی در ترکمنستان) قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟ (دیپلم افتخار نخستین نمایشگاه تصویرگران کتاب کودک) اشاره کرد.

او همچنین نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی صدای صحرا،  فیلم مستند علم‌ کوه و تخت‌سلیمان،  مستند گل‌های وحشی ایران؛ قسمت اول: آذربایجان  گل‌های خردادی ، پدر در کوهستان، نویسندگی و کارگردانی مجموعه‌ تلویزیونی 36 ساعته‌ آتش بدون دود و مجموعه‌ تلویزیونی اسناد کهنه، تاریخ نو را در پرونده کاری خود دارد.

خانواده این هنرمند در بیانیه‌ای با اعلام خبر درگذشت وی اعلام کردند، مراسم تشییع جنازه پیکر این نویسنده، فردا ساعت 9 صبح مقابل خانه‌ هنرمندان ایران به سمت بهشت زهرا(س)‌ برگزار می‌شود. همچنین مراسم یادبود وی نیز روز چهارشنبه 22 خرداد از ساعت 45/16 در مسجدالرضا واقع در خیابان خرمشهر، خیابان عشقیار، میدان نیلوفر برگزار می‌شود.

مقصد ما راه ماست‌

کمال تبریزی: آخرین‌باری که دیدمش همین چند سال پیش در خانه هنرمندان بود. خیره نگاهم می‌کرد. برایش لبخند زدم و دست تکان دادم؛ همسرش با مهربانی کنار گوشش زمزمه کرد: کمال تبریزی! برق چشمانش را احساس کردم و مطمئن شدم که هر دو داریم به یک لحظه در گذشته‌ای نسبتا دور، فکر می‌کنیم. لحظه‌ای که برای ابد در ذهن من باقی‌مانده بود و او نیز این را می‌دانست؛ زیرا مملو از نام پروانه‌ها بود. لحظه‌ای که من و ابراهیم شاگردش بودیم و او این بار خواسته بود که با ما در سفر گاه‌و ‌بی‌گاهی که به مناطق جنگزده داشتیم؛ همسفر شود تا بعدها کتاب با سرودخوانان جنگ در جبهه نام و ننگ را بنویسد و یاد پروانه‌ها را زنده کند. پروانه‌ها کشف او در این سفر بودند. لحظه‌ای که راننده لندکروز با سرعت تمام در جاده‌های داغ جنوب جنگزده پیش می‌رفت؛ خطاب به او عتاب کرد که: «کجا می‌روی با این سرعت! آرام‌باش؟ مقصد ما راه ماست!» من و ابراهیم که همیشه تشنه جملات قصار معلم بودیم؛ و می‌دانستیم آنها را لابه‌لای حرف‌هایش می‌گنجاند تا نقاط عطف را به ما آموخته باشد؛ از تعبیر زیبایش لذت بردیم. راننده نیز تحت تاثیر نفوذ کلامش، بلافاصله و به‌میزان قابل‌توجهی سرعت اتومبیل را کاهش داد؛ به نحوی که آرام و با طمانینه در حاشیه جاده پیش می‌رفتیم و در‌حالی‌که هرازگاهی صدای شلیک انواع گلوله‌ها شنیده می‌شد؛ معلم گفت: پروانه‌ها!..... و همه پروانه‌ها را دیدیم که چگونه تلاش می‌کردند تا از عرض جاده عبور کنند و خود را سالم به‌ آن‌سوی جاده برسانند و به‌راهشان ادامه دهند! راننده سرعتش را کمتر کرد و مراقب بود تا پروانه‌ها بتوانند عبور کنند. معلم گفت: مقصد پروانه‌ها هم راهشان است! مهم این است که همیشه در راه باشی و در حرکت! توقف، لحظه مرگ پروانه‌هاست! گرچه دیر یا زود مرگ، حتمی است؛ اما برای پروانه‌ها مهم این است که همواره در راه و در حرکت باشند! بعد از آن لحظه بود که در طول سفر، دائم و به هر بهانه‌ای می‌گفتیم: «پروانه‌ها!» و «مقصد ما راه ماست!...» و آن روز، نگاه خیره‌اش در خانه هنرمندان، دوباره مرا به یاد پروانه‌ها انداخت و بار دیگر با نگاهش، یادآوری کرد که؛ مقصد ما راه ماست!... لحظه‌ای که خبر رفتنش را شنیدم؛ با خودم گفتم: پروانه‌ای دیگر که مقصدش راهش بود، متوقف شد. اما به‌قول خودش مرگ، دیر یا زود، حتمی است. مهم این است که همواره در راه و در حرکت باشی. نادر ابراهیمی، کاشف راز پروانه‌ها بود... روحش شاد.

منبع: ایسنا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها