
اینها سؤالات اصلی درباره گرانی است. مردم عارف بالله نیستند و وقتی جان میکنند اصلا قابل دفاع نیست که نتوانند معاش معمولی و نیازهای ابتداییشان را برطرف کنند و در عوض قشر ممتاز و حرامکار و رانتخوار و فاسد روز به روز بیشتر ثروت انباشته کنند و رئیس قوه مجریه هم یککلمه را تکرار کند که به من مربوط نیست، کارشناسان چنین طرحی ریختهاند، یا نمیگذارند یا.
صرف گرانی نمیتواند به معنی بیلیاقتی دولت باشد، اما عدم تدبیر برای مهار آن بیانگر آن است که دولت کارش را درست انجام نمیدهد. برای درک درست این موضوع حیاتی باید به پرسشهای بالا پاسخ روشن و مدلل بدهیم؛ و پاسخ به این سؤالات در ایران به دو شاخه اصلی جریان سیاسی باز میگردد:
الف- نیرویی که حیات و ممات ایران را در گرو تسلیم به آمریکا و بازگشت به نظام اقتصادی پیرامونی و وابسته میداند.
ب-جریان اصلی انقلاب اسلامی که راه حل را وفاداری به هدف انقلاب اسلامی میداند یعنی قدرتمند شدن با جهاد و تلاش مبتنی بر طرح علمی و تقویت استقلال جامع و حکمرانی مردم سالارانه در اقتصاد و عمل به قانوناساسی و سد راه نیروهای خائن و طفیلی و فاسد و حرامکار اقتصادی و سیاسی همدست با قشر غارتگر و شناخت درست و عالمانه و رها از جناح بازی قدرتپرستانه مسأله و عمل و سازماندهی و نظارت جدی و کنار نهادنموانع و مدیریت فاسد سد راه ساماندهی اقتصاد سالم.
وقتی راه حل روشن است پس چرا اجرا نمیشود؟ چرا خط امام خمینی، امامخامنهای، دانشمندان و متخصصان استقلالطلب یعنی اقتصاد مقاومتی و تجربه شهید ابراهیم رئیسی به عمل در نمیآید؟ علت دارد:
۱_ یا دولت با راه حل معقول موافق نیست و راه حل را در چیز دیگری میداند. مثل کابینه آقای روحانی و نولیبرالهای خواهان وابستگی و قفل کردن اقتصاد با منافع آمریکا که تنها راه حل را تسلیم به آمریکا میداند و مکانیزم ماشه دستپخت این تفکر نماد کل سیاستشان در کلیت عمل مشابه اقتصادی است. پس علت ریشهای است و باید ملترا آگاه کرد با انتخاب جریان نولیبرال یا جریان تابع نولیبرالیسم هیچ امیدی به بهبود اوضاع نداشته باشند و تا تقدیم دودستی ایران به شیطان بزرگ اوضاع چنین است و پس از آن هم تازه نوبت اوضاع بدتر و لیبیایی و سوری کردن و تکه پاره کردن ایران به دست گرگها فرا میرسد. پس اگر به تجربه آموختند غربگرایان با سپردن مملکت به دست غربپرستان مدام اوضاع را بدتر میکنند، چشمهامان را باز کنیم و با بصیرت و شناخت دقیق جریانها که حاصل عمل ۴۷ ساله آنان است عمل کنیم تا جریانهای غربگرا را بر صدر و اریکه قدرت برنگزینند و ننشانند؛ و وقتی دوران روحانی همین روند رخ داد، نروند باز دست به دامان مشاوران نولیبرال او شوند.
۲-یا دولت موافق تسلیم به آمریکا نیست، اما صلاحیت مدیریت مستقل ندارد و کار را به همان تسلیمطلبان میسپرد که دو راه وجود دارد یا رئیس دولت عبرت بگیرد و از مشاوران نولیبرال در عمل دست بشوید یا مردم از اینگونه روُسا دست بشویند.
۳- شق دیگر آن که دولت نمیخواهد ایران را تسلیم آمریکا و سیاست ضدمردمی و غارتگرانه نولیبرالها کند و موافق جهد مستقل طبق برنامه عالمانه است، اما نمیتواند یک سازمان سالم و با نظارت دقیق اجرایی بهوجود آورد. در این صورت یا کمک کنند دولت با پاکسازی نولیبرالها و مشاوران و همراهان بد فکر بر این مشکل فائق آید یا افرادی با این راهبرد و توانا در سازماندهی جهادی را بر سر کار بگمارند و این نوع مدیریت عالی را دور ریزند که اطلاعی از موضوع ندارد و دو دستی اداره مملکت را به غربپرستان تقدیم میکنند و آنان در قالب مافیای ارز و بانکداری بنگاهدار و تجار سارق دلار و قاچاقچیان و.. به چپاول مشغول میشوند و راه را برای شکستن کمر مردم و طرح به شورش کشاندن و خودزنی مردم و بازگشت شیطان سلطه آماده میکنند یا کلا دولت دیگری موافق با راه جهاد ملی و تلاش عمومی و رشد مستقل بر سر کار آورند.
حال سؤال اول و عنوان مقاله را تکرار میکنم:
این گرانی حکمتی دارد یا نقمتی؟ آیا علل آن بر طرف کردنی است؟ چگونه؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد