رئال مادرید با هزار امید و آرزو فصل را شروع کرد. در ۱۴ بازی اول، تیم ۱۳ برد و تنها یک شکست ثبت کرد، با ۳۰ گل زده و فقط ۱۰ گل خورده، در صدر جدول لالیگا قرار گرفت؛ در لیگ قهرمانان اروپا نیز سه بازی ابتدایی خود را با موفقیت گذراند. این ارقام یکی از بهترین شروعها در تاریخ باشگاه برای یک مربی تازهکار محسوب میشد. با این حال، به تدریج مشکلات خود را نشان دادند.
با انجام تغییرات تاکتیکی، اولین نشانههای اولیه بیثباتی در تیم آلونسو خودش را نشان داد. رویکرد تاکتیکی آلونسو — با تمرکز بر سیستمهای انعطافپذیر، پرسینگ، خط دفاعی بالا و انضباط موقعیتی — با روش سنتی رئال مادرید در دوران مربیانی مانند کارلو آنچلوتی یا زینالدین زیدان متفاوت بود. تیم هرچند لحظاتی از بازی روان و هجومی نشان میداد، به ویژه با ستارههایی مثل کیلیان امباپه، جود بلینگام و بازگشت بازیکنانی مثل براهیم دیاز و رودریگو، اما ثبات قابل توجهی نداشت.
اولین نشانه جدی مشکلات، شکست رئال مقابل آتلتیکومادرید (۵ بر ۲) در متروپولیتانو در ماه سپتامبر بود؛ نتیجهای که در دههها بیسابقه بود و نشان داد تیم در مقابل تیمهای منظم و فشرده دچار مشکل است. آلونسو بعد از بازی اعتراف کرد که رئال هم در حمله و هم در دفاع شدت لازم را نداشت و در نبردهای دو نفره تحت فشار بود که ضعف تاکتیکی در بازیهای حساس را نشان میداد.
از دست دادن شتاب و افزایش نوسان
پس از شروع قدرتمند، فرم تیم به شدت کاهش یافت. تنها در نوامبر، رئال سه تساوی متوالی مقابل تیمهای پایین جدول (رایو، الچه و خیرونا) ثبت کرد و باعث شد بارسلونا صدر جدول را تصاحب کند. این نتایج هشداردهنده بودند زیرا مقابل حریفان ضعیف رخ داد و مشکل ساختاری تیم را آشکار میکرد.
مشکل دیگری که افزایش یافت، شکستها و بردهای نزدیک در سایر رقابتها بود. شکست در لیگ قهرمانان مقابل منچسترسیتی در برنابئو، توجهات را به خود جلب کرد و با وجود حمایت عمومی بازیکنان، کاهش عملکرد تیم ادامه یافت. رئال فقط در دو بازی از هشت بازی اخیر در همه رقابتها پیروز شد و این مساله تضاد آشکاری با شروع عالی در اول فصل بود.
بر همین اساس کارشناسان و بازیکنان سابق به چند مشکل تاکتیکی و مرتبط با ترکیب تیم اشاره کردهاند. کریم بنزما بیان کرده که تیم ارتباط مناسبی بین ستارههای هجومی ندارد؛ نقش امباپه، وینیسیوس جونیور، بلینگام و رودریگو اغلب مبهم بوده و پیشروی توپ و هماهنگی تیمی را مختل کرده است.
پرسینگ و گذرهای دفاعی تیم نیز نامنظم است. در بازیهای کلیدی، کنترل میانه میدان ناکافی است و تیم نمیتواند هویت مشخص خود را حفظ کند. تغییرات مداوم در ترکیب و پست بازیکنان نیز باعث سردرگمی تاکتیکی شده است.
معضل مصدومیتها
در این میان نمیتوان از نقش مخرب مصدومیتها نیز به راحتی گذشت. مصدومیت ادِر میلیتائو در مرکز خط دفاعی و آسیب دیدگی عضلانی ترنت الکساندر آرنولد که باعث دوری چند هفتهای هر دو بازیکن از ترکیب اصلی شده، یکی از این مشکلات بوده است. از طرفی، بازیکنان باتجربهای مانند دنی کارواخال نیز تحت عمل جراحی زانو قرار گرفتند. این شرایط باعث شد آلونسو بارها دست به تغییر در ترکیب اولیه تیمش بزند و همین مساله باعث دور شدن ثبات از تیمش شد.
یکی دیگر از مهمترین عوامل، فضای رختکن تیم است. برخی شایعات و گزارشها حاکی از بروز تنش میان آلونسو و بازیکنان کلیدی است و برخی منابع مدعی هستند که بازیکنان تمام و کمال به خواستههای تاکتیکی او پایبند نبودهاند. انتقادها شامل تمرکز بیش از حد روی نقش فردی به جای مسئولیت جمعی است. کار به جایی رسیده که رسانههای اسپانیایی از نبود تعهد جمعی خبر دادهاند، به طوری که برخی بازیکنان بیشتر به خروجی فردی خود توجه دارند تا هماهنگی تیمی.
فشار بر آلونسو نه تنها به دلیل نتایج، بلکه به دلیل انتظارات بالایی است که از باشگاه رئال مادرید وجود دارد؛ باشگاهی که صبر کمی دارد و کسب جام حداقل انتظار هوادارانش است. به همین دلیل برخی منابع اعلام کردهاند بازی فردا شب در خانه آلاوس ممکن است آخرین فرصت آلونسو روی نیمکت کهکشانیها باشد.