روایتی از سقوط اخلاق اجتماعی در جامعه‌ی تورمی

تورم اخلاق را می‌بلعد

طبق گزارش رسمی مرکز آمار، در مهرماه ۱۴۰۴، تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، ۶.۴۸ درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین، حدود ۴۸ درصد بیشتر از مهرماه ۱۴۰۳ برای خرید یک مجموعه کالاها و خدمات، هزینه کرده‌اند. لازم به ذکر است که سه دسته‌ی کالاها و خدمات متفرقه، خوراکی و آشامیدنی‌ها و دخانیات با ارقام به ترتیب ۲.۵۶ درصد، ۳.۶۴ درصد و ۵.۵۵ درصدی، بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه را ثبت کرده‌اند. همچنین در مهرماه ۱۴۰۴، نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کشور به ۳۸.۹ درصد رسیده است. منظور از نرخ تورم سالانه، درصد تغییر میانگین اعداد شاخص قیمت در یک سال منتهی به ماه جاری، نسبت به دوره مشابه قبل از آن می‌باشد.
طبق گزارش رسمی مرکز آمار، در مهرماه ۱۴۰۴، تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، ۶.۴۸ درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین، حدود ۴۸ درصد بیشتر از مهرماه ۱۴۰۳ برای خرید یک مجموعه کالاها و خدمات، هزینه کرده‌اند. لازم به ذکر است که سه دسته‌ی کالاها و خدمات متفرقه، خوراکی و آشامیدنی‌ها و دخانیات با ارقام به ترتیب ۲.۵۶ درصد، ۳.۶۴ درصد و ۵.۵۵ درصدی، بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه را ثبت کرده‌اند. همچنین در مهرماه ۱۴۰۴، نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کشور به ۳۸.۹ درصد رسیده است. منظور از نرخ تورم سالانه، درصد تغییر میانگین اعداد شاخص قیمت در یک سال منتهی به ماه جاری، نسبت به دوره مشابه قبل از آن می‌باشد.
کد خبر: ۱۵۳۱۶۵۵
نویسنده محمد مشایخی-دکترای جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران

صبح‌ها وقتی بلند می‌شوی و به مغازه سرکوچه می‌روی قبل از دیدن آسمان، قیمت‌های نجومی را می‌بینی. گویی اعداد زودتر از سرعت نور وارد زندگی می‌شوند. این روایت از همین‌جا شروع می‌شود؛ از لحظه‌ای که یک شخص، پیش از اینکه سلامی به مغازه‌دار کند، باید محاسبه نماید که آیا قیمت تخم‌‌مرغ، پنیر یا سیب‌زمینی و میوه، دوباره بالا رفته است یا نه. این روزها رشد قیمت فقط افزایش هزینه نیست؛ افزایش اضطراب است. از این رو در جامعه‌ای که هر نفر می‌داند فردا اجناس، حتماً گران‌تر می‌شوند، رفتارهای اجتماعی انسان‌ها شکل دیگری پیدا می‌کند.

طبق گزارش رسمی مرکز آمار، در مهرماه ۱۴۰۴، تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، ۶.۴۸ درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین، حدود ۴۸ درصد بیشتر از مهرماه ۱۴۰۳ برای خرید یک مجموعه کالاها و خدمات، هزینه کرده‌اند. لازم به ذکر است که سه دسته‌ی کالاها و خدمات متفرقه، خوراکی و آشامیدنی‌ها و دخانیات با ارقام به ترتیب ۲.۵۶ درصد، ۳.۶۴ درصد و ۵.۵۵ درصدی، بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه را ثبت کرده‌اند. همچنین در مهرماه ۱۴۰۴، نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کشور به ۳۸.۹ درصد رسیده است. منظور از نرخ تورم سالانه، درصد تغییر میانگین اعداد شاخص قیمت در یک سال منتهی به ماه جاری، نسبت به دوره مشابه قبل از آن می‌باشد.

معنای این اعداد فقط گرانی نیست. این عددها یعنی هر خانواده، هر مغازه‌دار، هر دانشجو و هر کارمند یا کارگر باید دوباره به نوعی تصمیم بگیرد با چه کسی و چگونه معامله کند، چه چیزهایی را بخرد، چه چیزهایی را از سبد خانوار حذف کند، به چه کسی اعتماد کند و چگونه بقای اقتصادی خود را تنظیم کند. این همان نقطه‌ای است که اخلاق اجتماعی تحت فشار تورم قرار می‌گیرد. نظریه سرمایه اجتماعی توضیح می‌دهد که چگونه همین فشار، آرام و بی‌صدا، اعتماد جمعی را تحلیل می‌برد و جامعه را از درون خالی می‌کند.

نانوایی و آدم‌های خسته با اخلاق کج

صف نانوایی شاید ساده‌ترین مکان برای مشاهده تغییرات اخلاقی باشد. زمانی صف نان جایی بود که مردم از سر احترام، جا به سالمند و بچه کوچک می‌دادند و با یک تعارف «نوبت من برای شما» اعتماد و انسانیت را تمرین می‌کردند. در حالیکه امروزه هر کسی حرص خودش را می‌زند و می‌خواهد بقیه را حذف کند. نانوایی‌ها شبیه یک آزمایشگاه اخلاق اجتماعی شده‌اند. حداقل این رفتارها را همه تجربه کرده‌ایم. رفتارهای مانند؛ بی‌صبری. درگیری‌های عصبی، خشونت کلامی، چانه‌زنی، شک به همدیگر و رفتارهای دیگری که شما بهتر از من می‌دانید. اینجا سرمایه اجتماعی فرو می‌ریزد؛ یعنی همان شبکه اعتمادی که رفتار اخلاقی را در زندگی روزمره هدایت می‌کند.

صاحب‌خانه‌ای که قولش مرتب عوض می‌شود

بازار مسکن همواره آینه‌ای برای سنجش اعتماد بوده است. طبق گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت هر متر مربع در تهران طی پنج سال اخیر حدود ۸ برابر شده و به همین میزان در شهرستان‌ها نیز اتفاق افتاده است. این رقم فقط نشان‌دهنده رشد قیمت نیست، بلکه بیانگر تغییر کیفیت تعاملات انسانی است. قراردادهای یک‌ساله، امروز مثل قراردادی موقتی‌اند که طرفین دائماً در وضعیت حمله یا دفاع هستند. وقتی قیمت‌ها بی‌ثبات است، قول‌ آدم‌ها نیز بی‌ثبات می‌شود. صاحب‌خانه‌ای که صبح می‌گوید مبلغ کرایه را افزایش نمی‌دهم و عصر با یک تماس تلفنی می‌گوید چون همه چیز گران شده و قیمت دلار هم افزایش یافته، باید کرایه بیشتری بدهی. مستاجری که قرار بود تا دو ماه دیگر بماند، با اولین افزایش ناگهانی رهن یا کرایه خانه، می‌گوید فردا تخلیه می‌کنم.

در تحلیل اینگونه رفتارهای اجتماعی باید گفت که طرفین اخلاق خود را نقض نمی‌کنند؛ طرفین در شرایطی زندگی می‌کنند که پیش‌بینی‌ناپذیری آینده، آنها را مجبور به اولویت دادن به بقا می‌کند تا رعایت اخلاق. نظریه سرمایه اجتماعی دقیقاً همین را می‌گوید: وقتی آینده غیرقابل پیش‌بینی است، اعتماد نیز غیرممکن می‌شود.

فروشنده‌ و خریداری که دیگر به هم اعتماد نمی‌کنند

طبق آمار رسمی اتاق اصناف، تعداد شکایات مردمی درباره عدم صدور فاکتور یا تغییر قیمت لحظه‌ای در سه سال گذشته رشد قابل‌توجه داشته است. این فقط یک رفتار اقتصادی نیست؛ یک گسست اخلاقی است. وقتی فروشنده نمی‌داند قیمت هفته آینده چقدر خواهد بود، تمایل دارد که سود فوری را به اخلاق انسانی ترجیح دهد. خریدار هم دقیقاً با همین ذهنیت به او نگاه می‌کند و اولین احساسش بی‌اعتمادی است. این چرخه، سرمایه اجتماعی را به سرعت فرسوده می‌کند؛ یعنی بی‌اعتمادی فروشنده نسبت به ثبات بازار، بی‌اعتمادی خریدار نسبت به صداقت فروشنده و در نهایت بی‌اعتمادی هر دو نسبت به ساختار اقتصادی که باید قیمت‌گذاری را کنترل کند.

 

این چرخه وقتی تکرار می‌شود، اخلاق به یک حالت تدافعی تبدیل می‌شود و شخص با این گزاره منطقی خود را توجبه می‌کند که اگر من خودم مراقب نباشم، ضرر می‌کنم. چون قرار نیست دیگری برای احقاق حق و منافع من، تابع قانون یا اخلاق باشد.

مدرسه‌ای که شهریه‌اش پرواز می‌کند

این روایت شاید مهم‌ترین بخش تحلیل باشد. چراکه مدارس یکی از اصلی‌ترین تولیدکنندگان سرمایه اجتماعی‌اند. اما طبق آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش، شهریه مدارس غیردولتی در بسیاری از شهرها نسبت به سال گذشته از ۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش داشته است. البته خیلی هم نیازی به این آمارها نیست. شما خودتان اگر فرزندی در مدارس غیردولتی دارید کاملا به این تورم افسارگسیخته آگاه هستید. باید بگویم که برای خانواده‌ها این موضوع فقط هزینه بیشتر نیست؛ بلکه نوعی حس ناتوانی و گسست است. دانش‌آموزی که می‌بیند والدینش تحت فشار هزینه‌های آموزشی هستند، ناخودآگاه سطحی از ناامنی روانی را تجربه می‌کند. این ناامنی چیزی فراتر از اقتصاد است که وارد روابط، دوستی‌ها، اعتماد به آینده و هویت اجتماعی کودک می‌شود. همین نقطه است که اخلاق اجتماعیِ نسل آینده را دچار خراش‌های پنهان می‌کند؛ خراش‌هایی که سال‌ها بعد خود را در شکل کاهش تاب‌آوری، خشونت، فرصت‌طلبی یا بی‌اعتمادی عمیق نشان می‌دهد. طبق نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام و کلمن، فشار اقتصادی صرفاً امروز را نمی‌سوزاند؛ چه بسا پیوندهای اجتماعی فردا را هم قطع می‌کند.

سقوط اعتماد نهادی

مرکز آمار در گزارش سالانه شاخص ادراک تورم نشان داده که بیش از ۷۰ درصد پاسخ‌دهندگان معتقدند قیمت‌ها، بیشتر از اعلام رسمی، افزایش پیدا کرده است. یعنی فاصله میان واقعیت تجربه‌شده و واقعیت اعلام‌شده چنان زیاد است که مردم حتی اعداد رسمی را نیز بخشی از تجربه زندگی‌شان نمی‌دانند. وقتی مردم به آمارها اعتماد نکنند، به سیاست‌ها هم اعتماد نمی‌کنند و وقتی اعتماد نهادی سقوط کند، اخلاق فردی نیز سقوط می‌کند. چون اخلاق جمعی بر فرضِ «قواعد مشترک» شکل می‌گیرد. وقتی قواعد مشترک مبهم یا ناکارآمد باشند، افراد به قواعد شخصی پناه می‌برند. قواعد شخصی، همان نقطه شروع سقوط اخلاق است.

تورم چگونه اخلاق را می‌جَوَد؟

در یک نگاه ساده، تورم فقط گرانی است. اما در نگاه اجتماعی، تورم یکی از پیچیده‌ترین نیروهای فرساینده اخلاق جمعی است. چراکه در سطح شخصی، بی‌اعتمادی فردی می‌آفریند. در سطح میانی، روابط شغلی، خانوادگی و محلی را از هم می‌پاشد. در سطح کلان، اعتماد نهادی را تضعیف می‌کند. همه این‌ها در نهایت سرمایه اجتماعی را تحلیل می‌برند؛ همان چیزی که اخلاق روزمره از آن تغذیه می‌شود. وقتی اعتماد سقوط کند، اخلاق تکه‌تکه می‌شود. وقتی اخلاق تکه‌تکه شود، جامعه حالت تدافعی می‌گیرد. وقتی جامعه تدافعی شود، هرکس سنگر خودش را می‌سازد و در سنگر، اخلاق فقط یک گزینه لوکس است. تورم فقط جیب‌ها را خالی نمی‌کند؛ تورم پیوندها را سست، قول‌ها را بی‌اعتبار و آینده را مبهم می‌کند. سرمایه اجتماعی، دقیقاً در همین شکاف‌هاست که از دست می‌رود و جامعه‌ای که سرمایه اجتماعی‌اش تضعیف شود، تنها به‌اندازه ضخامت یک شوک اقتصادی فاصله دارد تا اخلاق جمعی‌اش فرو بریزد.

سه راهکار میدانی

جامعه کنونی در روندی بی‌بدیل و تاریخی در مسیر فرسایش اخلاق اجتماعی قرار گرفته شده است در نتیجه برای کندکردن سرعت این فرسایش یا توقف آن باید اجماعی فراگیر در سطح مردم و نخبگان صورت گیرد. در این مقال سه راهکار کلیدی براساس مطالعات میدانی و تجریه شخصی ارائه می‌شود: اولین راهکار؛ شفافیت قیمت و نظارت سختگیرانه بر داده‌های رسمی است؛ جامعه‌شناسان معتقدند جامعه‌ای که به آمار اعتماد ندارد، حتی اخلاقش هم قابل پیش‌بینی نیست. وقتی مردم حس می‌کنند «همه چیز زیرمیزی اعلام می‌شود»، طبیعی است که خودشان هم زیرمیزی رفتار کنند. مثلا اعلام می‌شود مدارس دولتی حق ندارند پولی از والدین بگیرند ولی به مدیران آنها گفته می‌شود هزینه‌های جاری و خرج‌های مدرسه را باید مدیر با کمک والدین تأمین کند. بنابراین شفافیت واقعی نه گزارش‌سازی و نه نمایش رسانه‌ای است؛ بلکه به این معناست که باید آمار اعلام شده با آن‌چه مردم تجربه می‌کنند همخوان باشد.

راهکار دوم؛ تقویت شبکه‌های محلی اعتماد: از نگاه پاتنام سرمایه اجتماعی از بالا ساخته نمی‌شود؛ از محله، از نانوایی، از مدرسه، از شوراهای کوچک شروع می‌شود. این شبکه‌های ریز اگر فعال شوند، می‌توانند بخشی از فشار اخلاقی ناشی از تورم را خنثی کنند. مردم به نهاد کوچک نزدیک، بیشتر از ساختارهای بزرگ و دور از دسترس اعتماد می‌کنند. به گفته گیدنز باید نقاط دسترسی مردم به نهادها و مسئولان را اعتمادزا کرد.

 

سومین راهکار؛ الزام عملی و واقعی به قراردادهای اقتصادی است؛ وقتی قول‌ها ضمانت اجرایی نداشته باشند، اعتماد می‌میرد. اجرای جدی قراردادهای کوچک (اجاره، فروش، استخدام سازمانی یا شرکتی، بیمه‌های درمانی و خدمات مختلف روزمره) اثرش بسیار بیشتر از هزار قانون کلان است. همین حوزه‌های کوچک‌اند که رفتار اخلاقی را شکل می‌دهند. بنابراین این سه اقدام کوچک اما مؤثر، اگر درست اجرا شوند، می‌توانند چرخه فرسایش اخلاق جمعی را حداقل متوقف کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها