ناحیه قفقاز از دوره تزارهای روس بهعنوان منطقه حائل ژئوپلیتیکی اسلاوها علیه قدرتهای منطقه غربآسیا بهویژه عثمانیها بود اما فروپاشی اتحادجماهیرشوروی در ۱۹۹۱ و استقلال جماهیر قفقاز بستر مناسبی برای بازیگری ناتو تحت پوشش ترکیه را درون هارتلند جهان فراهم کرد.اکنون نیز، باکو با همکاری کریدوری با کاخسفید و نظامی با بروکسل، زنگ خطر را برای روسیه و ایران بهصدا درآورده است. باتوجه به تحولات میدانی، رژیم علیاف مأموریت تحدید روابط تهران با ایروان را برعهده گرفته و همزمان واسطهای برای ورود خزنده پیمان ناتو به آسیای مرکزی محسوب میشود.بنابراین، محور حامی وضع موجود یعنی باکو ــ بروکسل، استراتژی استیلا برمسیرهای مواصلاتی زمینی و ترانزیتی محور تهران - مسکو را مدنظر قرار داده تا اقتدار تجدیدنظرطلبان نظم آمریکایی جهان در مناطق قفقار و آسیای مرکزی را تضعیف کند.
بازی بزرگ اوراسیا
فهم استراتژی کلان آمریکا و متحدان وی در باکو بدون درکی فراتر از تحولات قفقاز میسر نیست. تصمیمسازان واشنگتن رقابت این قدرت جهانی با همتایان تجدیدنظرطلب را درون منطقه اوراسیا (متشکل از آسیا و اروپا) تفسیر میکنند. چین و روسیه با همراهی ایران بهسمت برتری در این ابرقاره حول محور ناحیه هارتلند (مرکز اوراسیا بهخصوص نواحی آسیای میانه و قفقاز) حرکت کردند و موقعیت قدرتهای دریایی غربی (بهسرکردگی آمریکا) را تهدید میکنند.
درهمین راستا، چند تحرک پیوسته علیه قدرتهای اوراسیا درحال تکوین است. نخست، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا طی نشستی در کاخسفید از «کریدور ترامپ»میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان با حضور الهام علیاف و نیکول پاشینیان رونمایی کرد. هدف غایی واشنگتن انسداد مسیر ارتباطی ایران با ایروان درنظرگرفته میشود.
دوم، وزرای امورخارجه پنچ کشور آسیای مرکزی برای نخستینبار در واشنگتن با رئیسجمهور آمریکا دیدار و چندین پروژه سرمایهگذاری در انرژی و منابع کمیاب جهانی منعقد شد. عموما کالاهای آسیای مرکزی بهواسطه «کریدور میانی» به جمهوری آذربایحان و ترکیه میرسد. جایگزینی محصولات آسیای مرکزی بهجای چینی در مسیرهای آسیای مرکزی در دستورکار قرار گرفته است.
سوم، توسعه روابط نظامی باکو با غرب نیز نوید مرحله جدید تعمیق روابط ناتو با جماهیرسابق شوروی در آسیای میانه و قفقاز را میدهد. روسها نقش تامینکننده دیرینه ارتشهای قفقاز را برعهده داشتند اما طی چندسال اخیر، جمهوری آذربایجان با تقویت صنایع پهپادی و توپخانهای با نمونههای غربی، کاهش وابستگی امنیتی به کاخ کرملین را پیگیری میکند.
آشیانه صهیونیسم
فارغ از مباحث رقابت قدرتهای بزرگ، نزاع ایران با رژیمصهیونیستی نیز در سطح میانی بازی بزرگ اوراسیا قرار دارد. باکو با شکست در جنگ اول قرهباغ از سال ۱۹۹۲ توسعه روابط با اسرائیلیها را در دستورکار قرار داده و با عادیسازی روابط قزاقستان با رژیم صهیونی، ممکن مسیر جدیدی برای رخنه تلآویو به درون آسیای مرکزی باز شود.
درراستای همین روند، دکتر گالیا لیندراستراوس، پژوهشگر ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی در تلآویو اعتقاد دارد که دو رکن اصلی روابط رژیمصهیونیستی و رژیم باکو، مباحث «انرژی» و «همکاریهای انرژی» است.
علیاف تامینکننده برجسته نیازهای نفتی اسرائیل شناخته میشود. اکنون با خروج بشار اسد از سوریه نیز روند افزایش تبادلات انرژی دو طرف طی دیدار ابومحمد جولانی از پایتخت جمهوری آذربایجان مطرح شده است.
از حیث نظامی نیز، رژیم باکو ستون فقرات واحدهای پهپادی را به واسطه نظامیان ارتش اشغالگرقدس شکل داده و باوجود استمرار جنگ غزه طی دو سال اخیر، مراودات نظامی تلآویو با علیاف همچنان ادامه داشته و صهیونیستها باکو را به آشیانهای امن جهت اثرگذاری علیه منافع تهران تاسیس کردهاند. برخی کارشناسان اوراسیا اعتقاد دارند که اتصال شبکه باکو ــ آستانه صهیونی به معنی بسط شبکه امنیتی تلآویو با چراغ سبز آمریکا خواهد بود.
ضدحمله تجدیدنظرطلبان
لشکرکشی خاموش حامیان نظم موجود به آسیای مرکزی و قفقاز، نیازمند پاسخ هماهنگ ائتلاف تجدیدنظرطلبان جهت حفظ هارتلند است. همکاری سهجانبه تهران، پکن و مسکو برای تثبیت موازنه قوا با همکاری در حوزههای نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی بایستی در دستورکار قرار گیرد. هرچند که خطوط مهم ریلی کریدور شمال به جنوب از باکو عبور میکند اما تکوین مسیرهای دیگر این کریدور از آسیای مرکزی و جادهای ارمنستان تحت حمایت دیپلماتیک تجدیدنظرطلبان باید سرعت گیرد.درهمین راستا، جمهوری خلق چین نیز با پردهبرداری سریع از کریدور جدید قرقیزستان، مسیرهای جایگزین متعددی برای ارتباط با بازارهای غربی فارغ از خطوط ترانزیتی کریدور میانی مجادله برانگیز ایجاد کند تا نفوذ پکن در اقصی نقاط هارتلند کماکان حفظ شود. ائتلاف پوتین و شی براساس مخالفت با نظم آمریکایی شکل گرفته؛ درنتیجه، انتقال قطعات صنعتی باکاربرد دوگانه نظامی ــ اقتصادی نیز همچنان برای حفظ موقعیت نظامی روسیه علیه ناتو باید ادامه یابد.
در نهایت، ایران و روسیه گرچه نگاه کاملا یکسانی به رژیم صهیونی ندارند اما توسعه شبکه امنیتی تلآویو در پوشش اسب تروای نفوذ غرب درون ناحیه هارتلند، تهدیدی بنیادین برای مسکو محسوب میشود. اشتراکگذاری اطلاعات مقامات سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) با نهادهای امنیتی کشورمان همچنین همکاری در صنایع پدافندی بستری برای شکار تحرکات نیروهای صهیونی در قفقاز و آسیای مرکزی را تشدید خواهد کرد.
تحقق پیشبینی برژینسکی در قفقاز
تعمیق همکاریهای غرب با رژیم باکو، مسألهای نیست که در دنیای پساجنگ سرد پیشبینی نشده باشد. زبیگنیف برژینسکی، استراتژیست و مشاور امنیت ملی دولت کارتر که مدت کوتاهی از مرگ وی میگذرد؛ جمهوری آذربایجان را «دربپوش» ناتو برای ورود به معادلات آسیای مرکزی ارزیابی میشود که مسیر انتقال انرژی جماهیر سابق شوروی به اروپا را شکل خواهد داد. برژینسکی به نقش تعیینکننده ترکیه در مسیر مواصلاتی ناتو با باکو نیز اشاره و همکاری با آنکارا را به رهبران غربی جهت مهار قدرتهای نوظهور اوراسیا توصیه کرده بود. نکته حائز اهمیت، پیروی دولت ترامپ از افکار مشاور امنیت ملی کارتر است؛ کاخسفید نفوذ فرهنگی ــ اقتصادی آنکارا را تسهیلکننده استراتژی کلان «بازگشت به اوراسیا» درنظر گرفته و خواهان لابی حزب عدالت و توسعه درون ناحیه هارتلند بهسود منافع آمریکاست. هرچند اتکای بیشاز اندازه به اردوغان و رشد ناسیونالیسم محلی آسیای مرکزی پاشنه آشیل این معامله محسوب میشود.