روایتی زمینی از قهرمانان آسمانی

به تناسب گذر زمان و حضور نسل‌های جدید، این چیستی نیست که دچارتحول می‌شود بلکه چگونگی روایت یک موضوع است که تغییر می‌کند‌. چون ذائقه هر نسلی به فراخور ابزارها و امکاناتی که در اختیار دارد، دچار تحول و دگرگونی می‌شود. درست این است که روایت یا هر اثر هنری فرزند زمانه خود و گواه آن دوران باشد. درواقع همین شکل و چگونگی یک روایت است که هنرمند را یا به صدر می‌نشاند یا به ذیل.
به تناسب گذر زمان و حضور نسل‌های جدید، این چیستی نیست که دچارتحول می‌شود بلکه چگونگی روایت یک موضوع است که تغییر می‌کند‌. چون ذائقه هر نسلی به فراخور ابزارها و امکاناتی که در اختیار دارد، دچار تحول و دگرگونی می‌شود. درست این است که روایت یا هر اثر هنری فرزند زمانه خود و گواه آن دوران باشد. درواقع همین شکل و چگونگی یک روایت است که هنرمند را یا به صدر می‌نشاند یا به ذیل.
کد خبر: ۱۵۲۵۲۴۸
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ
 
برای نسل امروز این موضوع بیش از هر چیزی اهمیت دارد. نسل جوان و نوجوان امروز که به عنوان «نسل‌Z» شناخته می‌شود، نسلی مطالبه‌گر است که به این زودی‌ها در مورد چگونگی و شکل بیان روایت قانع نمی‌شود. بنابراین‌ باید دنبال راه حلی برای این مسأله باشیم. به‌نظر می‌رسد می‌توانیم رد پای این راه‌حل‌ها را در آثار هنری سال‌های اخیر و در حوزه سینما بیشتر ببینیم و جست‌وجو کنیم. یکی از قالب‌هایی که تحت تأثیر زمانه حال قرار گرفته و متحول شده، شکل بیان روایت در سینمای دفاع ‌مقدس است. اگر در گذشته قهرمانان سینمای دفاع ‌مقدس دست‌نیافتنی و آسمانی بودند و اشتباه نمی‌کردند، امروز و حداقل در سال‌های اخیر این قهرمانان بیشتر وجوه انسانی دارند و از درون مردم برخاسته‌اند. این فیلم‌ها نشان می‌دهند شهید نه فرشته است و نه اسطوره‌ای افسانه‌ای، بلکه انسانی است که در میانه زندگی عادی در دلش دچار احساس تردید، ترس و حتی خشم و اشتباه می‌شود.   برای این‌که بدانیم سینمای دفاع ‌مقدس در دهه ۶۰ تا به حال‌ چگونه بوده و شمایل قهرمانان را چطور نشان می‌دهد، باید به تاریخ این سینما رجوع کنیم.

قدیسان آسمانی در سینمای دهه ۶۰ 
اگر بگوییم قهرمانان فیلم‌های جنگی دهه ۶۰ قدیسانی بودند که از آسمان به زمین آمده‌اند تا از خاک کشور دفاع کنند‌ زیاده‌گویی نکرده‌ایم. قهرمان این دوره، جنگجویی همه‌فن‌حریف بود که به‌تنهایی به دل دشمن می‌زد و ضمن این‌که مأموریت را با موفقیت کامل تمام می‌کرد خودش سالم به وطن برمی‌گشت یا زخمی سطحی برمی‌داشت. این جنس قهرمان درواقع پس از موفقیت فیلم «پایگاه جهنمی» اکبر صادقی متولد شد و می‌توان گفت در فیلم «رنجر» احمد مرادپور به بلوغ رسید. این قهرمانان همه‌‌فن‌حریف که جمشید هاشم‌پور نماد آنهاست، توانستند در دهه۶۰ ‌با «عقاب‌ها» ساخته ساموئل خاچیکیان و «کانی‌مانگا» به کارگردانی سیف‌الله داد، گیشه‌ها را فتح کنند. 
   
عارف‌مسلکان دهه ۷۰ 
در دهه ۷۰ فیلم‌های شاخص و مهمی وجود داشت که هر‌‌کدام مقدمه‌ای برای ساخت آثار  پس از خود هستند. در این دهه شاهد اولین فیلم کمدی سینمای دفاع مقدس، اولین فیلم انتقادی با موضوع جنگ و اولین فیلم فانتزی دفاع ‌مقدس هستیم. از ویژگی‌های بارز این دوره می‌توان به ورود پرقدرت عرفان و مفاهیم معرفتی در فیلم‌ها اشاره کنیم؛ به شکلی که شخصیت‌های اصلی آثار این دوره به‌خصوص آنهایی که به مقاطع پس ازجنگ می‌پردازند قهرمانانی عارف‌مسلک هستند. فیلم‌های جنگی این دوره همچنان ویژگی‌های ژانری دهه ۶۰ را دارند با این تفاوت که شخصیت‌هایش آن‌قدرها آسمانی نیستند و بیشتر به ساکنان زمین نزدیک شده‌اند. در این دوره حاج کاظم «آژانس شیشه‌ای» به‌عنوان نماینده نسلی که عمرش را آرمان‌های خود و وطنش کرده از جامعه می‌خواهد بعد ازجنگ به باورهایی که داشته پشت نکند. قهرمانان دهه ۷۰ سینمای دفاع ‌مقدس همچنان پیرو نسل اول این سینما هستند. در این دهه شاهد قدیسان معروفی هستیم که همچنان در بحبوحه جنگ سرشار از فضایل اخلاقی‌‌اند و در پایان فیلم آنها را ارتقا می‌دهند، گویی که جبهه محل خودسازی است. از جمله فیلم‌های جنگی دهه ۷۰ که دارای این نوع قهرمانان هستند می‌‌توان به فیلم «سجاده آتش» احمد مرادپور و «عملیات کرکوک» جمال شورجه اشاره کرد. این جنس قهرمان را می‌توان در فیلم «سفر به چزابه» رسول ملاقلی‌پور نیز دید.  
   
خیز آرام به سمت اشتباه‌پذیری در شخصیت‌ها 
اصلی‌ترین دلیل این‌که به دهه ۷۰‌ دهه طلایی سینمای دفاع ‌مقدس گفته می‌شود، معرفی گونه جدیدی از قهرمان در سینماست؛ قهرمانی که نه آنچنان روح بلند و آسمانی داشت که تبدیل به قدیس شود و نه آنچنان توان رزمی بالایی که لشکری را از پا در‌آورد. این قهرمانان انسان‌هایی معمولی از دل جامعه بودند که آدم‌هایی زندگی می‌کردند و می‌توانستند اشتباه کنند، از جبهه و خط ‌مقدم بترسند و حتی برای نجات جان رفیق خود اقدام به گروگان‌گیری کنند. اولین بارقه‌های خلق چنین قهرمانی را می‌توان در شخصیت «دایی غفور» (علی نصیریان) فیلم «بوی پیراهن یوسف» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا دید. البته بلوغ چنین قهرمان‌هایی را می‌توان در فیلم‌هایی مانند «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا و «لیلی با من است» کمال تبریزی مشاهده کرد.  
   
تابوشکنی و آغاز در دهه ۸۰ 

سینمای دفاع ‌مقدس دهه ۸۰ دچار افت کمی و کیفی آثار شد اما صحبت از اولویت‌های جدید به میان آمد. البته در دهه ۸۰ نیز شاهد فیلم‌های شاخص و کارگردانانی هستیم که پخته‌تر از فیلم‌های گذشته سر برآورده‌اند. فیلمسازان دفاع ‌مقدس بعد از دو دهه کسب تجربه با دیدی متفاوت وارد دهه ۸۰ شدند و در این دوره شاهد فیلم‌های متنوعی از نظر موضوع و مفهوم هستیم. تنوع در این برهه تا حدی است که از طرفی اثری مانند «میم مثل مادر» آخرین فیلم رسول ملاقلی‌پور را داریم و از طرف دیگر فیلم «اخراجی‌ها»ی مسعود ده‌نمکی. اخراجی‌ها به‌عنوان دومین اثر کمدی دفاع ‌مقدس توانست به‌واسطه معرفی شخصیت‌هایی جدید و تابوشکنی در ژانر دفاع ‌مقدس و معرفی قهرمانانی که از دل جامعه بیرون آمده‌اند، در گیشه به فروش خوبی دست پیدا کند و دنباله‌های آن هم ساخته شود. از ویژگی‌های آثار آن دوره می‌توان به پختگی آنها در زمینه روایت و داستان اشاره کرد‌، به‌گونه‌ای که کارگردانان در این دهه دنبال بخشی از جنگ هستند که پیش از این  کمتر یا به آن پرداخته شده بود.قهرمانان‌ فیلم‌های این دوران توانستند پای‌شان را روی زمین قرص کنند. قهرمانانی که ابراهیم حاتمی‌کیا و کمال تبریزی به سینمای دفاع‌مقدس معرفی کرده بودند، در این دهه تثبیت می‌شوند. در دهه ۸۰ برای نخستین‌ بار است که دوربین فیلمسازان به شکل جدی به سمت زنان می‌رود و بخشی از پشت جبهه (نقش زنان در پشتیبانی جنگ) را موضوع آثار سینمایی قرار می‌دهد. گرچه پیش از این در همان دهه ۶۰ فیلم «باشو غریبه‌ای کوچک» تا حدودی به این بخش از جنگ پرداخته بود یا احمدرضا درویش در دهه ۷۰ با فیلم «سرزمین خورشید» راوی رشادت‌های زنان در جبهه‌های نبرد شد، اما رخشان بنی‌اعتماد در فیلم «گیلانه» به موضوع زنان و رابطه آنها با دفاع‌مقدس نیز به شکلی پررنگ می‌پردازد. ازجمله فیلم‌های شاخص این دوره می‌توان به «دوئل» احمدرضا درویش با روایت قصه‌ای خیالی در بستر رویدادی تاریخی در جنگ تحمیلی و «اتوبوس شب» ساخته کیومرث پوراحمد با بازی خسرو شکیبایی اشاره کرد. 
   
حضور شخصیت‌های حقیقی جنگ در دهه ۹۰
دهه۹۰ شمسی آغاز۳۰سالگی و تحول سینمای دفاع‌مقدس است؛ در این دوره زاویه دوربین فیلمسازان روی قهرمانان و شخصیت‌های حقیقی جنگ تمرکز دارد و به حالات درونی و نحوه مواجهه آنان با چالش‌هایی که برای‌شان اتفاق می‌افتد می‌پردازد. از کارگردانان این دوره که به قهرمانان جنگ پرداخته‌اند، می‌توان به ابراهیم حاتمی‌کیا، نرگس آبیار و محمدحسین مهدویان اشاره کرد. حاتمی‌کیا با ساختن فیلم «چ» از یک طرف ماجرای جنگ در کردستان را به تصویر می‌کشد و از سوی دیگر به نقش شهید مصطفی چمران در پایان‌دادن به جنگ می‌پردازد. فیلم دیگر، «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار بود؛ فیلمی درباره‌ یک شخصیت واقعی در جنگ که نه فرمانده، بلکه مادر شهید داوود عبداللهی است. همچنین محمدحسین مهدویان با فیلم «ایستاده در غبار»راوی زندگی احمد متوسلیان از دوران نوجوانی تا فرماندهی لشکری می‌شود که باید در دروازه‌های خرمشهربا دشمن بجنگند، اما سرنوشت او فرسنگ‌ها دورتر از مرزهای ایران رقم می‌خورد. شخصیت‌های اصلی فیلم‌های این سه کارگردان آغازگر موج نوی سینمای دفاع‌مقدس هستند و در این آثار سعی شده تصویری پرتره‌ای از قهرمانان واقعی جنگ نشان داده شود و مخاطب با زیست شخصی آنها آشنا می‌شود‌.
   
خانواده قهرمانان در کانون توجه روزگار حال

اما می‌رسیم به سال‌های ۱۴۰۰ و بعد از آن که قهرمانان کاملا در دسترس هستند و از میان مردم برخاسته‌اند. در زمانه فعلی، سینمای دفاع‌مقدس در جایگاهی ایستاده که مخاطب با دفاع مقدس دوم نسبت به جنگ و تبعاتش آشنایی به‌دست آورده است. با توجه به وقوع این جنگ، تصویر قهرمانان برای کارگردانان و مردم ملموس‌تر است. در دوران حاضر بیش از هر چیزی سعی شده تا چهره بدون روتوش جنگ به مخاطب نشان داده شود. اکنون تمرکز فیلمسازان دفاع‌مقدس بیشتر روی موضوعاتی است که تا پیش از آن اصلا به آنها پرداخته نمی‌شد. به‌عنوان مثال فیلم «آسمان غرب» محمد عسگری به کم‌کاری‌های اوایل جنگ می‌پردازد و «منصور» سیاوش سرمدی کارشکنی‌های میانه‌ جنگ را نشان می‌دهد. مهم‌ترین نکته درباره قهرمانانی که امروز در فیلم‌های دفاع‌مقدس به آن پرداخته می‌شود، توجه به نقش خانواده و همسران شهدا در بالندگی و شاخص‌شدن این شخصیت‌ها در تاریخ جنگ است. این همان وجه اشتراکی است که می‌توان در قالب فیلم‌های دفاع‌مقدسی که در سال‌های اخیر اکران می‌شود دید؛ از شهید بروجردی در فیلم «غریب» که با خانواده خود به کردستان پرخطر نقل مکان می‌کند تا شهید مهدی باکری در «موقعیت مهدی»، شهید علی‌اکبر شیرودی در فیلم «آسمان غرب»، شهید احمد کاظمی درفیلم«احمد»و«پیشمرگ» به کارگردانی علی غفاری و شهید مهدی زین‌الدین در «مجنون».

بارقه‌های توجه به شهید زمینی در کلام رهبری 
رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگردانان، نویسندگان و هنرمندان حوزه سینما همواره بر لزوم توجه به شمایل انسانی شهدایی که در جنگ تحمیلی حضور داشته‌اند  تأکید کرده‌اند. ایشان در ۲۲تیر  سال ۸۵ گفتند: «شهید را باید آن‌طور که هست نشان دهید، نه آن‌طور که خیال می‌کنیم باید باشد. اگر او را از آسمان به زمین بیاورید، مردم او را بهتر درک می‌کنند و بهتر دوستش دارند». همچنین ایشان در ۲۷شهریور  سال ۸۹ فرمودند: «شهیدان ما فرشته نبودند. انسان بودند؛ انسان‌هایی از جنس مردم، با احساسات و عواطف معمولی، با خانواده، با گرفتاری‌های زندگی اما در یک لحظه‌ تصمیم بزرگ گرفتند و از خود گذشتند. همین تصمیم آنها را جاودانه کرد. هنر باید این انسان تصمیم‌گیرنده را نشان دهد». در همین دیدار بود که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که روایت اغراق‌آمیز از شهدا، حقیقت آنها را کمرنگ می‌کند و سینما باید واقعیت ایمان در دل انسان معمولی را نشان دهد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها