منتقدان سینمای جهان، قسمت جدید فیلم ضد ایرانی «300» را اثری مبتذل ارزیابی کرده‌اند

ظهور یک تحریف تاریخی

هوشیاری تاریخی،رمز بقای ملت ایران

در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر محمد حاج‌ابوالقاسم دولابی، کارشناس حوزه سیاست و دین، به بررسی نگرش‌های کلان و راهبردی مدیریت کشور، نقش مردم در پایداری انقلاب و اهمیت هوشیاری و مرزبندی با دشمنان پرداخته شد. دولابی بر ضرورت آگاهی‌بخشی به مدیران جوان و تقویت وحدت ملی تأکید کرد.
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر محمد حاج‌ابوالقاسم دولابی، کارشناس حوزه سیاست و دین، به بررسی نگرش‌های کلان و راهبردی مدیریت کشور، نقش مردم در پایداری انقلاب و اهمیت هوشیاری و مرزبندی با دشمنان پرداخته شد. دولابی بر ضرورت آگاهی‌بخشی به مدیران جوان و تقویت وحدت ملی تأکید کرد.
کد خبر: ۱۵۰۸۷۱۵
نویسنده علی مظاهری - جام جم آنلاین
 
شما با نسل جوان، دانشجوها و همچنین دولت در ارتباط بوده و هستید. درباره اتفاقات اخیربا هر کسی که تماس گرفتم، از بزرگان، دانشوران و صاحب‌نظران، دیدگاه‌شان این بود که مسأله جنگ، توان  هسته‌ای ما نیست. زیرساخت این برخورد، در واقع لایه‌های تمدنی و برخورد تمدن‌هاست. به‌ویژه این‌که غرب و تمدن غربی، کشور قدرتمند و یکپارچه‌ای مثل ایران را در چنین موقعیت استراتژیکی در جهان نمی‌پسندد. آیا چنین دیدگاهی واقعا در میان بزرگان موثر در سیاست و مدیریت کلان کشور ما وجود دارد؟ آیا آنها واقعا براساس این نگاه کلان‌نگر راهبردی تصمیم می‌گیرند؟ یا این‌که ما با تکیه بر داشته‌های دیرینه‌مان با خیالی آسوده فکر می‌کنیم می‌توانیم به‌راحتی در برابر هر تهاجمی بایستیم و بی‌توجه به شیطنت‌های غرب برتری پیدا کنیم؟
من پیمایش میدانی و بررسی دقیق نداشتم که بدانم نگاه مدیران و جوانان ما در این زمینه چگونه است. مطلب اما همان است که شما فرمودید؛ یعنی واقعا موضوع، جنگ هسته‌ای نیست بلکه ایران و منطقه ما در حساس‌ترین نقطه جهان قرار دارد. تا چه اندازه مسئولان ما به این نکته واقف هستند؟ این موضوع نیازمند کار میدانی و پژوهشی است اما فکر می‌کنم باتوجه به این‌که بسیاری از مسئولان و مدیران میانی کشور، از نسل دهه ۶۰ به بعد هستند، بسیاری از آنها نه انقلاب را به‌درستی درک کرده‌اند و نه با امام(ره) آشنا هستند. آشنایی‌شان با انقلاب صرفا از طریق بیانات رهبر انقلاب است و اگر در جلسات و برنامه‌های ایشان شرکت کرده باشند، تا حدودی آشنا شده‌اند.لذا ضرورت دارد دوره‌هایی برای آشنایی مدیران جوان با نقشه‌های دشمن، ترفندهای استکبار جهانی، نقاط قوت کشور و تهدیدهایی که از ناحیه دشمن به سمت ما می‌آید، برگزار شود. این دوره‌ها به‌شدت لازم است تا مدیران جوان ما کاملا آگاه شوند.بنابراین پاسخ من به سؤال شما درباره نگاه مدیران این است که اطلاعات دقیقی ندارم اما حدس می‌زنم باتوجه به نسل مدیران فعلی که عمدتا متولد دهه ۶۰ به بعد هستند، لازم است این دوره‌های آموزشی و اطلاع‌رسانی برای آنها برگزار شود تا اهداف دشمن را بهتر بشناسند.

اگر به گذشته نه‌چندان دور برگردیم و نگاهی به برنامه‌ریزی‌های صورت‌گرفته توسط دشمنان بیندازیم، می‌بینیم که آنها تلاش کردند با ایجاد ناامنی، فشارهای اقتصادی، ترویج بخشنامه‌های ناکارآمد، تحریک به شورش و حتی اعتصاب‌هایی مانند اعتراض کامیون‌داران، زمینه نارضایتی عمومی را فراهم کنند. هدف‌شان این بود که وانمود کنند این ناآرامی‌ها از دل مردم برخاسته و در سایه آن، بتوانند با ابزارهایی چون ریزپرنده‌ها و پهپادها، به زیرساخت‌های کشور آسیب وارد کنند؛ آن هم بدون آن‌که دست‌شان رو شود و درنهایت، همه چیز را به نام اعتراض مردم ایران تمام کنند.
در شرایط کنونی، یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌هایی که کشور ما را بیمه کرده و موجب پایداری انقلاب و موجودیت ملی ما شده، بی‌تردید مردم هستند؛ آن هم مردمی یکپارچه با یک نگاه، یک پرچم و با گوشِ جان سپردن به فرامین رهبری. این اعتماد عمیق و آشکار به رهبری، آن‌قدر برجسته و ملموس بود که حتی دشمنان ما نیز به آن اذعان کردند.این اقدامات در نهایت منجر به آسیب‌هایی در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی شد اما چیزی که نقشه‌های آنها را نقش بر آب کرد، هوشیاری و آگاهی جمعی ملت ایران بود؛ همان آگاهی تاریخی که همواره در بزنگاه‌های بزرگ، مردم را متحد کرده و کشور را سرپا نگه داشته است.

این هوشیاری تاریخی، چه مؤلفه‌ها و ویژگی‌هایی دارد؟ چه چیزی در مردم ایران وجود دارد که دشمنان، بارها و بارها از درک آن عاجز مانده‌اند؟
به‌روشنی باید گفت، یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات دشمنان، ناآشنایی‌شان با فرهنگ، باورها، علایق و روحیه مردم ایران است. آنها نمی‌دانند که مردم این سرزمین، فارغ از قشر، مذهب یا گرایش فکری، قهرمانان خود را دوست دارند و برای‌شان احترام قائل‌اند.برای مثال، پس از شهادت سردار سلیمانی، یکی از شخصیت‌هایی که مورد توجه و اعتماد مردم قرار گرفت، سردار حاجی‌زاده بود. مردم به او نیز با دیده احترام و امید نگاه می‌کردند.دشمنان با ترور قهرمانان ملی گمان کردند که می‌توانند شکافی میان ملت و نظام ایجاد کنند اما نتیجه برعکس شد، چرا که مردم وقتی می‌بینند فردی که دوستش دارند و به او اعتماد دارند، هدف دشمن قرار می‌گیرد، به‌خوبی درمی‌یابند که دشمن نیت خیرخواهانه‌ای برای‌شان ندارد و صرفا در پی تضعیف قدرت ملی است.

واقعیت این است که ملت ایران خواهان یک کشور قدرتمند هستند. 
بله، آنان ممکن است به عملکرد برخی بخش‌ها انتقاد داشته باشند اما اصل قدرت ملی و عزت کشور را یک افتخار بزرگ می‌دانند. رزمایش‌های موشکی، پیشرفت‌های دفاعی و مانورهای اقتدار در سال‌های اخیر، نمادهایی از این قدرت هستند که باعث شکل‌گیری حس عزت، افتخار و انسجام در مردم شده است.و درست همین‌جاست که دشمن اشتباه می‌کند. وقتی دشمنان ما دست روی  این مؤلفه‌ها یعنی مؤلفه‌های اقتدارملی‌وعزت ایرانی می‌گذارند،مردم به‌سرعت متوجه نیت واقعی‌شان می‌شوند: تضعیف نظام و گرفتن اهرم‌های قدرت از آن. و این خود یکی دیگر از نشانه‌های حماقت راهبردی آنهاست.
از طرف دیگر، دشمن ما با حملات موشکی به مناطق مسکونی، عملا مردم عادی را هدف قرار می‌دهد؛ مردمی که در خانه‌ها و شهرهای‌شان مشغول زندگی روزمره‌اند. این اقدام وحشیانه منجر به شهادت شمار زیادی از شهروندان بی‌گناه شده و خشم و نفرت عمومی از دشمن را به‌شدت افزایش داده است.نتیجه طبیعی این وضعیت، افزایش فاصله میان مردم و دشمن و همزمان، کاهش فاصله میان مردم و مسئولان کشور است. در واقع آنچه در جریان جنگ ۱۲ روزه رخ داد، برخلاف انتظار و نقشه دشمنان بود. آنها درصدد بودند شکاف و فاصله میان مردم و مسئولان داخلی ایجاد کنند اما نتیجه، اتحاد و همبستگی بیشتر شد؛ هم در داخل کشور و هم در خارج از آن.

حتی ایرانیان مقیم خارج کشور که شاید پیشتر موضع انتقادی نسبت به برخی سیاست‌ها داشتند، در این دوره در کنار ملت ایران ایستادند و حمایت خود را نشان دادند. این همبستگی گسترده، تنها محدود به ایرانیان نبود؛ بسیاری از اقوام، ملل و حتی غیرایرانی‌ها در نقاط مختلف جهان نیز در حمایت از ایران به صحنه آمدند و جلوه‌ای از شکوه و وحدت را به نمایش گذاشتند.
از نظر من، این اتفاق یکی از نمودهای بارز حماقت و محاسبات غلط دشمنان ما بود که به‌طور ناخواسته به تقویت جبهه داخلی ما کمک کرد. درحالی‌که در اراضی اشغالی، شکاف میان مردم و مسئولان عمیق‌تر شده، در ایران عکس این اتفاق افتاد و مردم به مسئولان کشور اعتماد بیشتری پیدا کردند.برای کسانی که پیش از این، این پرسش را مطرح می‌کردند که «چرا جمهوری اسلامی برای مبارزه با رژیم‌صهیونیستی در خارج از مرزها هزینه می‌کند؟» اکنون پاسخ روشن شده است. این جنگ ۱۲ روزه نشان داد که راهبرد نظام برای مقابله در خارج از کشور تصمیمی درست و راهبردی بوده است.بسیاری از اقداماتی که در گذشته مورد انتقاد قرار می‌گرفت، امروز در سایه این بحران معنا پیدا کرده‌اند. نتیجه چیزی نبود جز هماهنگی و همراهی قابل توجه بین مردم و مسئولان در جریان این جنگ ۱۲ روزه.

یکی از نشانه‌های آشکار حماقت دشمنان، همان است که امام سجاد‌(ع) به‌زیبایی و روشنی بیان کرده‌اند. استاد، یکی از سخنانی که همیشه در ذهنم مانده، فرمایش شما درباره «مرز ما با دشمنان» است؛ مرزی که اگر آن را رعایت نکنیم، زیر خیمه مولای‌مان، حضرت اباعبدالله‌الحسین‌(ع)، راه نخواهیم یافت.
وقتی کسی برای امام حسین‌(ع) عزاداری می‌کند، آن حضرت برای او استغفار می‌کنند. اما استغفار، فقط به معنی پوزش‌خواهی برای گناهان نیست؛ بلکه به معنای آمادگی روحی و معنوی است، یعنی آمادگی برای دریافت رحمت، مغفرت و مهر الهی. به تعبیر شما، امام حسین(ع) در واقع ظرفیت بهره‌مندی از رحمت خدا را به ما عطا می‌کند.صراط مستقیم، آن‌گونه که در قرآن آمده و در مسیر اهل بیت(ع) تفسیر شده، همان راه سیدالشهداست. حال در این مسیر، برای این‌که در ذیل پرچم ولایت قرار بگیریم و از رستگاری اربعینی و عزاداری‌ها بهره‌مند شویم، لازم است با دشمنان اهل بیت‌(ع) و مخالفان ارزش‌های اسلامی، مرزبندی شفاف داشته باشیم.

شما می‌توانید معیارهای مشخصی را برای این مرزبندی بیان بفرمایید؟ 
آنچه به ذهن می‌رسد، این است: نخست، باید با کسانی که اصول اعتقادی ما را نشانه گرفته‌اند، مرزبندی داشته باشیم. این اصول شامل اصل استقلال، اصل توحید و ضرورت اطاعت از خدا و اولیای الهی به جای بندگی قدرت‌های جهانی و همچنین اصل قطع وابستگی از بیگانگان است. کسانی که به‌صورت علنی یا پنهان در پی تضعیف این اصول در ذهن مردم هستند، در زمره دشمنان فکری ما قرار می‌گیرند و بی‌تردید باید نسبت به آنها موضع روشنی داشت.
دوم، دشمنانی هستند که ارزش‌های اخلاقی ما را هدف قرار می‌دهند. ارزش‌هایی چون نظام خانواده، عفاف و حجاب، غیرت، مقام والای مادر و سلامت روانی و فرهنگی جامعه. هجمه به این ارزش‌ها، درحقیقت حمله به ریشه‌های تمدنی و دینی ماست. بنابراین باید با کسانی که از تریبون‌های مختلف در رسانه‌ها، فضای مجازی یا محافل رسمی و فرهنگی، این ارزش‌ها را مورد هجوم قرار می‌دهند، مرز روشنی ترسیم کرد.

اگر این مرزبندی‌ها رعایت نشود، چه اتفاقی می‌افتد؟
 به‌روشنی می‌توان گفت که برخی افراد، شب‌ها در خیمه عزای امام‌حسین(ع) سینه می‌زنند، اما روزها در خیمه دشمنان آن حضرت نشسته‌اند؛ با آنها هم‌سخن می‌شوند، به رسانه‌های‌شان دل‌می‌سپارند و بی‌آن‌که بدانند، باورها و فرهنگ خود را در اختیارشان قرار می‌دهند. نتیجه این وضعیت، کاهش اثرگذاری عزاداری‌هاست. ظاهرا عزادارند، اما در باطن، با دشمنان اهل‌بیت(ع) تعامل دارند و همین باعث می‌شود که جهت‌گیری‌ها و کنش‌ها، آن‌گونه که مورد انتظار امام‌حسین(ع) است، شکل نگیرد.ما تمام ارزش‌های اعتقادی و اخلاقی‌مان را از اهل‌بیت(ع) و به‌ویژه از امام‌حسین(ع) گرفته‌ایم. این آموزه‌ها در بیانات اهل‌بیت(ع)، به‌ویژه در زیارت‌ها، ادعیه و احادیث، به‌روشنی آمده است. پس لازم است در رفتار، ارتباطات، و مواضع سیاسی و فرهنگی‌مان، نسبت به کسانی که این ارزش‌ها را نمی‌پذیرند یا آنها را تضعیف می‌کنند، مرزبندی روشن داشته باشیم.در ادامه بحث درباره مرزبندی با دشمنان، یکی از دلگرمی‌های ما این است که امروز شاهد تحقق وعده‌هایی هستیم که پیش‌تر در روایات اهل‌بیت(ع) به آنها اشاره شده بود؛ وعده‌هایی که شاید در سال‌های دور، به‌ویژه پیش از انقلاب، برای بسیاری ناممکن به نظر می‌رسید. اما امروز، این حقایق نه‌تنها ممکن شده‌اند، بلکه هر روز آشکارتر از گذشته دربرابر چشمان ما تجلی پیدا می‌کنند.اکنون بسیاری از ما به این باور رسیده‌ایم که ایران واقعا خانه شیعه، و پایگاه اصلی جبهه امام‌زمان(عج) است. امروز بیش از هر زمان دیگری می‌توان با اطمینان گفت که ما در جبهه ظهور هستیم.

حال پرسش این است: چه مژده‌ای برای مردم ایران در این مسیر می‌توان داشت؟
در فضای مجازی و رسانه‌ها، نقل‌قول‌هایی از بزرگان و احادیثی از اهل‌بیت(ع) درباره جایگاه ایران و مردم این سرزمین در آخرالزمان بسیار بازنشر شده‌اند. ازجمله کتاب «قوم نشان‌شده» اثر اسماعیل شفیعی سروستانی یا نوشته‌های محققانی مانند شیخ‌علی کورانی. در این آثار، به نقش محوری ایرانیان، به‌ویژه مردم قم، در دوران ظهور و آمادگی برای همراهی با جبهه حق اشاره شده است.
نخست، این‌که ما در جبهه حق ایستاده‌ایم. دوم، این‌که ما در اردوگاه امام‌زمان(عج) قرار داریم و مورد تأیید مسیر ایشان هستیم. سوم، این‌که مسیر ما مسیری انسانی، اخلاقی و عدالت‌محور است؛ مسیری که خداوند پشتیبان آن است. به‌همین‌دلیل، با همه سختی‌ها، اطمینان داریم که دست قدرت الهی، ملت ما را رها نخواهد کرد.

منطق عدالت در برابر منطق سلطه
مردم ما باید بدانند که ما، چه در جنگ هشت‌ساله، چه در جنگ ۱۲روزه، و چه در سایر عرصه‌ها، هیچ‌گاه آغازگر جنگ نبودیم. همواره در موضع دفاع از خود و مظلومان ایستاده‌ایم. ما هرگز غیرنظامیان را هدف قرار نمی‌دهیم؛ روش ما روش انسانی است. منطق ما، منطق عدالت، استقلال و امنیت برای همه ملت‌هاست.در نقطه مقابل، منطق دشمنان ما، منطق سلطه و تبعیض است. آنها خودشان ۳۰۰ کلاهک هسته‌ای دارند، اما می‌گویند شما حتی چند سانتریفیوژ برای انرژی صلح‌آمیز نداشته باشید. این یک منطق فاسد و غیرقابل قبول است و خود، گواهی دیگر بر حقانیت راه ماست.
در روایات اسلامی نیز آمده است که در آخرالزمان، فساد بنی‌اسرائیل و یهودیان ستم‌پیشه، توسط ایرانیان مهار خواهد شد. ملت ایران در آن زمان، نقش تعیین‌کننده‌ای در سر جای خود نشاندن ظالمان خواهد داشت. طبق برخی شواهد و قرائن، پیش از ظهور حضرت‌مهدی(عج)، دولتی با رویکرد آیین تحریف‌شده یهود باقی نخواهد ماند، و این پایان، به دست جبهه مومن و مقاوم ایران رقم خواهد خورد.با تکیه بر روش، منطق، هدف و باورهای دینی‌مان، یقین داریم که ما برحق هستیم و به خواست خدا، پیروزی نهایی با جبهه ایمان خواهد بود. و ان‌شاءالله دشمنان ما به‌زودی نابود خواهند شد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها