در زمانهایی دشمنان گمان میکردند کار ایران با کشتن و سوزاندن تمام میشود، آنگونه که اسکندر با ایران و مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانی کرد اما ایرانیان با پایداری بر ماندن نام ایران نشان دادهاند ملتی صاحب تمدن هستند که میخواهند بمانند و ماندهاند؛ جلوههای اراده «ماندن ایران و ایرانی ماندن» آنچنان صفحات تاریخ را پر کرده که ایران فراتر از خاک، به حقیقتی در همه عصرها و نسلها تبدیل شده و دامنه نفوذ معنوی آن زیر نام و در گستره ایران فرهنگی در جهان آوازه یافته است. ایران سرزمینی آکنده از خداباوری، خردورزی، نیکنامی و شادکامی و سراسر نور است و همینها ایران را متمایز و سرفراز و جاودانه تاریخ کرده. همینهاست که ایران در صف مقابل اهریمنان قرار داده است. تحمل این حجم متراکم از معنویت و فرهنگ بر دنیاطلبان سخت است و آن را برنمیتابند. از اینروست که همواره با آن در ستیز بودهاند و این ستیز در هر زمان بهگونهای آشکار شده و همچنان ادامه دارد و تعبیر مولانا جلالالدین بلخی:
رگ رگ است این آب شیرین آب شور/ در خلایق میرود تا نفخ صور
آنچه این روزها رخ نموده و ایران را مسأله نخست رودررویی جهان سلطه و مستضعفان جهان کرده امتداد خط تاریخی هجوم برای «نابودی» و ایستادگی برای «بودن» است.
خدای جهانآفرین حافظ ایران است و به یاری ایران خواهد آمد تا نام ایران همچنان پرشکوه در دفتر زمانه بماند.
دریغی که از زبان حکیم فرزانه توس، فردوسی بزرگ به گوش جانها رسیده و بیش از هزار سال نجوای عاشقانه ایراندوستان است از همین علقه عمیق برخاسته:
دریغ است ایران که ویران شود/ کنام پلنگان و شیران شود/ که ایران چو باغی است خرمبهار/ شکفته همیشه گل کامگار
ایران زنده همیشه تاریخ است. تا بشریت به یاد دارد ایران بوده و هست، زین پس هم خواهد ماند؛ و چه زیبا زندهیاد حسین منزوی در غزلی به زیبایی به آن پرداخته:
ایرانم ای از خون یاران لالهزاران/ ای لالهزار بیخزان از خون یاران/ ایرانم ای معشوق ناب، ای ناب نایاب/ وی عاشقانت بیشمار بیشماران/ نام تو را بر صخرهای بیمرگ کندند/ ایران من، ای یادگار یادگاران.