سیاست خارجی ترامپ در تحقق ادعاهای بی‌اساس او در سراسر جهان شکست خورده است

برج‌سازِ آدم‌کش

دونالد ترامپ با شعار «اول آمریکا» و برنامه موسوم به «ماگا» (عظمت را به آمریکا بازمی‌گردانیم) وارد عرصه رقابت انتخاباتی شد و با انتقاد شدید از رؤسای جمهور پیشین آمریکا که کشور را درگیر جنگ‌های پرهزینه در عراق و افغانستان کرده بودند، توانست پایگاه گسترده‌ای از رأی‌دهندگان خسته از سیاست‌های مداخله‌جویانه واشنگتن را با خود همراه کند.
دونالد ترامپ با شعار «اول آمریکا» و برنامه موسوم به «ماگا» (عظمت را به آمریکا بازمی‌گردانیم) وارد عرصه رقابت انتخاباتی شد و با انتقاد شدید از رؤسای جمهور پیشین آمریکا که کشور را درگیر جنگ‌های پرهزینه در عراق و افغانستان کرده بودند، توانست پایگاه گسترده‌ای از رأی‌دهندگان خسته از سیاست‌های مداخله‌جویانه واشنگتن را با خود همراه کند.
کد خبر: ۱۵۰۷۹۹۸
نویسنده سیدرضا حسینی - گروه بین الملل

 او خود را به عنوان رهبری ضدنظامی‌گری و خواهان بازگرداندن سربازان به خانه معرفی کرد. در کارزارهای انتخاباتی، ترامپ وعده داد که نه‌‌فقط به جنگ‌های قدیمی پایان می‌دهد بلکه اجازه نخواهد داد آمریکا درگیر منازعات تازه‌ای چون جنگ اوکراین یا درگیری‌ها در غزه شود. او با صراحت اعلام کرده بود که در صورت انتخاب مجدد، در کمتر از ۲۴ ساعت جنگ اوکراین را تمام خواهد کرد اما تجربه چندماه اخیر ریاست‌جمهوری او نشان داد که این وعده‌ها بیش از آن‌که ریشه در واقعیت داشته باشد، بازی‌های تبلیغاتی برای جلب رأی افکار عمومی بود و نه‌‌فقط گره‌ای از بحران‌ها نگشود بلکه در بسیاری از موارد، بر تنش‌ها افزود. اکنون که ترامپ در آستانه بحرانی جدید در غرب‎آسیا، وارد رویارویی سخت با ایران شده است، به نظر می‌رسد باردیگر با همان سبک و سیاق قدیمی، به دنبال بهره‌برداری سیاسی از فضای تنش‌آلود بین‌المللی است. سخنان ضدایرانی او، نه بیانگر استراتژی مشخص بلکه بیشتر بازتابی از امیال شخصی و ذهن ناآرام برج‌ساز سابق منهتن است که همچنان واقعیت‌های ژئوپلیتیک را با منطق کمپین‌های تبلیغاتی خود تحلیل می‌کند.


   غزه، از آتش‎بس تا فراموشی
چهل‌وششمین رئیس‌جمهور آمریکا، در حالی به قدرت رسید که یکی از وعده‌های کلیدی او در سیاست خارجی، پایان دادن به تعرض رژیم‌صهیونیستی به نوار غزه و کاستن از حمایت بی‌قید‌و‌شرط واشنگتن از تل‌آویو بود. او با همین شعارها توانست بخشی از آرای جامعه مسلمانان آمریکا را جذب کند اما در عمل، آنچه از ترامپ دیده شد، چیزی جز حمایت راهبردی از رژیم صهیونیستی نبود. دولت او با فشارهای دیپلماتیک، تنها آتش‌بسی کوتاه‌مدت و مطلوب تل‌آویو را به غزه تحمیل کرد که در عمل فرصتی برای بازیابی ارتش اشغالگر و نه توقف واقعی جنگ بود. 


   اوکراین، سراب صلح 
دونالد ترامپ پیش از بازگشت به قدرت، بارها مدعی شده بود که اگر رئیس‌جمهور شود، جنگ اوکراین را ظرف ۲۴ ساعت به پایان خواهد رساند؛ وعده‌ای که بیش از آن‌که ریشه در واقعیت داشته باشد، به سبک همیشگی او بیشتر یک بلوف تبلیغاتی برای جلب آرای صلح‌طلبان بود. اما پس از نشستن دوباره بر صندلی ریاست‌جمهوری، نه‌فقط جنگ به پایان نرسید بلکه با چراغ سبز کاخ سفید به عملیات خرابکارانه سازمان‌های اطلاعاتی اوکراین در عمق خاک روسیه - ازجمله حمله به بمب‌افکن‌های راهبردی روسیه در پایگاه‌های هوایی - ابعاد خطرناک‌تری به خود گرفت. 
این اقدامات ماجراجویانه نه‌فقط کمکی به پایان درگیری نکرد بلکه منجر به تشدید تنش‌های امنیتی در اروپای شرقی و افزایش خطر درگیری‌های فرامرزی شد. در عین حال رویکرد ترامپ نسبت به ولادیمیر پوتین، برخلاف ژست‌های تند و پر سروصدای او، عملا تفاوت چندانی با منطق پیشینیان‎اش ندارد. 

   چین، جنگ تعرفه‎ای ناتمام
دونالد ترامپ در راستای شعار اول آمریکا و با هدف کاهش کسری تجاری عظیم این کشور با چین، جنگ تعرفه‌ای گسترده‌ای را علیه پکن آغاز کرد. این سیاست با وضع تعرفه‌های سنگین بر طیف گسترده‌ای از کالاهای چینی، از لوازم الکترونیکی تا فولاد و منسوجات، با هدف حمایت از صنایع داخلی و بازگرداندن مشاغل تولیدی به خاک آمریکا اجرایی شد. ترامپ مدعی بود که این رویکرد نه‌تنها چین را وادار به عقب‌نشینی خواهد کرد بلکه باعث احیای صنعت بومی و تعادل در تجارت خارجی آمریکا خواهد شد.
اما واکنش چین سریع و هدفمند بود. پکن با اعمال ضدتعرفه‌هایی هوشمندانه، صادرات عناصر معدنی کمیاب و واردات محصولات کشاورزی آمریکا را هدف قرار داد؛ موضوعی که مستقیما کشاورزان و مصرف‌کنندگان آمریکایی را تحت فشار اقتصادی قرار داد و موجی از نارضایتی در ایالت‌های میانی آمریکا به همراه داشت. درنهایت و درپی چندین دور مذاکره پرتنش، در نشست لندن، وزیر خزانه‌داری دولت ترامپ مجبور شد بخش عمده‌ای از مفاد تعرفه‌ای مورد اعتراض چین را بپذیرد.


   واکاوی مرد دیوانه
براساس نظریه «مرد دیوانه» (Madman Theory) که نخستین‌بار توسط ریچارد نیکسون استفاده شد و اکنون ترامپ به شکلی اغراق‌آمیز از آن بهره برده، هدف آن است که رهبران دیگر تصور کنند رئیس‌جمهور آمریکا آن‌قدر غیرقابل پیش‌بینی و تندخوست که بهتر است وارد تقابل با او نشوند. ترامپ با بهره‌گیری از این الگو، خود را شخصیتی جلوه داد که ممکن است در هر لحظه دست به اقدامی انفجاری بزند؛ از تهدید به نابودی کامل کره‌شمالی گرفته تا وعده پایان جنگ اوکراین ظرف ۲۴ ساعت یا براندازی نظام ایران چند مورد مهم از پرونده‎های کاخ سفید است اما این رفتارهای نمایشی، در عمل هیچ‌گاه به یک استراتژی پایدار و منسجم منتهی نشد و بیشتر واکنش‌هایی زودگذر و بدون پشتوانه کارشناسی بود. واقعیت این است که آنچه ترامپ به عنوان «اهرم فشار» یا «زبان قدرت» معرفی می‌کند، نه حاصل یک تفکر ژئوپلیتیک دقیق بلکه ریشه در نوعی خودشیفتگی سیاسی دارد؛ خودباوری افراطی‌ای که او را به سمت بیان ادعاهایی بزرگ اما توخالی سوق می‌دهد. در این چارچوب، سیاست خارجی برای ترامپ نه عرصه‌ای برای تنظیم روابط بین‌الملل بلکه صحنه‌ای تبلیغاتی برای نمایش قدرت شخصی اوست.

newsQrCode
برچسب ها: ترامپ غزه چین
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها