رژیمصهیونیستی در خرداد ۱۴۰۴ مستند به این دو واقعیت اما با یک محاسبه و چند پیشفرض و نتیجهگیری غلط و دور از واقعیت، اقدام به حمله و تجاوز نظامی به ایران تلاش کرد به زعم خود شکافهای اجتماعی را افزایش دهد. این در حالی است که نه اسرائیل و نه حامیان و متحدان غربیاش از یک شناخت و تحلیل جامع وبسندهای اززوایای مختلف واقعیتهای پیشروی خود برای اقدام به آغاز جنگ و حمله نظامی به ایران برخوردار نبودهاند.هرچند وجود پیشینه تاریخی تنوع و تکثر قومی، زبانی، فرهنگی و مذهبی در ایران و نیزبرخی اختلافنظرهای داخلی دراکنون تاریخی ایران تحت حاکمیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی در کشورمان، بالقوه میتوانست ومیتواند انگیزه خوبی برای حمله نظامی به ایران بوده باشد اما حلقه مهم و بزرگ مفقود و غایب در اقدام رژیمصهیونیستی و متحدان غربیاش به حمله نظامی به ایران را باید در اشتباه محاسباتی بزرگ آنان در نادیده گرفتن و حداقل کمانگاری نقش و اهمیت بازخیزش و بازتولید بالفعل خصلت و روحیه بالقوه تاریخی اتحاد و همبستگی ملی ایرانیان در برابر هرگونه تهدیدها و خطرات داخلی و خارجی که میتواند و ممکن است تمامیت ارضی ایران را به مخاطره افکند و نیز نادیده گرفتن یا کمانگاری نقش و اهمیت پیامدهای بالفعلشدن روحیه بالقوه تاریخی ایرانیان در بزنگاههای تاریخی برای تغییر معادلات با هدف حفظ تمامیت ارضی ایران در برابر خطرات داخلی و بهویژه دستیازیهای خارجی، جستوجو کرد. رژیماسرائیل به نظر میرسد که در حمله به ایران برای خود چند دلیل محکم داشت: نخستین دلیل، اطمینان در برخورداری از حمایت متحدان غربی و بهویژه دولت دونالد ترامپ در آمریکا بود.
همچنین با تکیه بر تجربه پیشین خود در ترور و حذف فرماندهان ارشد نظامی جنبش مقاومت حزبالله و حماس و سرکوب شدید جنبش مقاومت در غزه با این باور که با اقدام به ترور گسترده فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران و نیز حمله گسترده به مراکز هستهای، موشکی و زیرساختهای اقتصادی و البته مراکز مسکونی و غیرنظامی ایران، جمهوری اسلامی را غافلگیر و در موضع ضعف شدید قرار خواهد داد.رژیمصهیونیستی گمان میکرد میتواند با بهرهگیری از شکاف میان حاکمیت ــ ملت در ایران با خیزش عمومی اکثریت ملت ایران علیه جمهوری اسلامی، در کوتاهترین زمان ممکن و بلکه چند روز اول حمله نظامی خود به کشورمان، فراتر از درخواست عقبنشینی ایران از اهداف غنیسازی انرژی هستهای، سرنگونی و فروپاشی جمهوری اسلامی را از طریق شکست و تسلیم نظامی یا فروپاشی داخلی ناشی از خیزش عمومی اکثریت ملت ایران علیه حاکمیت موجود؛ محقق کند.
رژیماسرائیل پس از آغاز حمله نظامی گسترده خود به ایران، بهرغم برخورداری گسترده از حمایت دونالد ترامپ و متحدان اروپایی و سوگیریهای حامیان رسانهای بینالمللی خود و نیز برخورداری از همراهی عوامل نفوذی در ایران و بهرهگیری از خلأهای موجود و بهرغم بلند پروازیها و ادعاهای خیالبافانه برای پیروزی، به سبب چند اشتباه اساسی در محاسبات خود، دچار چالشهای جدی شده است.
برخلاف تصور دولت اسرائیل و متحدان غربیاش، جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که سطح و توان قدرت دفاعی و نظامی بهویژه قدرت موشکیاش را نمیتوان با غزه، سوریه، حزبالله و حماس مقایسه کرد. محاسبات غلط اسرائیل و متحدان غربیاش، چهره خود را بهویژه در تصور غلط امکان استفاده از شکاف میان حاکمیت ــ ملت در ایران علیه جمهوری اسلامی، نشان داد.
بهرغم وجود نارضایتی موجود در میان برخی ایرانیان درباره بخشی از سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی اما منهای اندکی از اقشار و گروههای اجتماعی و سیاسی داخل ایران، نهتنها اکثریت ملت ایران با هدف همسویی با اسرائیل و سرنگونی جمهوری اسلامی به کف خیابانها نیامدهاند، بلکه فراتر از آن با تکیه بر بلوغ سیاسی و اجتماعی خود با آشکار کردن چهره تاریخی روحیه همبستگی ملی ایرانیان در بزنگاههای مهم و متعدد تاریخی در برابر دشمنان خارجی که تمامیت ارضی ایران را نشانه گرفتهاند، با حمایت از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، به دفاع گسترده و مستحکم از تمامیت ارضی ایران و محکوم کردن حمله نظامی اسرائیل به ایران برخاستند.
جدای از حامیان اجتماعی وسیاسی جمهوری اسلامی ایران دربخشها وسطوحی ازاقشار اجتماعی،بسیاری ازمردم و گروههای سیاسی و مدنی مخالف و منتقد جمهوری اسلامی و حتی بخشی از اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی نیز، حول محور و هدف و منافع عمومی مشترک برای دفاع از ایران و تمامیت ارضی ایران در برابر دستیازیهای خارجی و عوامل داخلی آنان، آشکارا نشان دادهاند که تمایلی برای تحقق رویاهای متجاوزان خارجی و عوامل داخلی ایران به نام سرنگونی جمهوری اسلامی و از دست رفتن تمامیت ارضی ایران و هویت و غرور ملی ایرانیان ندارند.
مهمترین غفلت و چالش پیشروی رژیم صهیونیستی دوختن چشم طمع به تمامیت ارضی و هویت و غرور و منافع ملی ایران، نادیده انگاشتن و کمانگاری اندیشه و احساس دیرینه و تاریخی همبستگی ملی ایرانیان برای دفاع از تمامیت ارضی ایران است که چهره خود را آشکارا در قهرمانان اسطورهای و تاریخیاش از آرش کمانگیر و رستم دستان و گیو و گودرز و گردآفرید تا ستارخان و باقرخان و دیگرانی از این جمله که بهرغم خاستگاه قومی و مذهبی متعدد و متفاوت خود اما ذیل واحد جامع و مشترکی به نام وطن برای ایران از هیچ قهرمانی دریغ نکردهاند نشان داده است.
تجربه تاریخی مقاومت و همبستگی ملی ایرانیان برای حفظ تمامیت ارضی ایران در بزنگاههای مختلف تاریخی و از جمله در برابر حملههای نظامی یونانیان و اسکندر مقدونی؛ اعراب و مغولان در ادوار تاریخی باستان و دوره اسلامی و نیز تابآوریها و قهرمانیهای ایرانیان در تاریخ معاصر ایران در برابر دستیازیهای روسیه و انگلستان و رژیم بعث عراق به ایران؛ جملگی از جلوههای پر درخشش خلق حماسههای ملی ایرانیان در برابر دشمنان خارجی است که میتواند بسیاری از معادلات و محاسبات آنان را در هم ریزد.
همبستگی ملی ایرانیان در برابر تجاوز اسرائیل به ایران به سبب درک ملت از شرایط اضطراری و تمایز میان اختلافات داخلی با تهدیدهای خارجی و اولویت ایستادگی ملت در برابر تهدید علیه تمامیت ارضی ایران، به معنای نادیده گرفتن مطالبات و نقدهای داخلی نیست.جمهوری اسلامی با بهرهگیری از نقش مهم ملت بهعنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی هر نظام سیاسی، پس از پشتسر گذاشتن خطر و بحران تجاوز رژیماسرائیل و متحدانش به ایران؛ برای برطرف کردن نقدها و افزایش همبستگی میان مردم و حاکمیت بکوشد.