این متهمان پس از محاکمه با سرنوشتی متفاوت روبهرو میشوند. برخی باحکم قصاص یک گام به مرگ نزدیک میشوند، گروهی با رضایت اولیای دم و رهایی ازقصاص ازجنبه عمومی جرم پای میز محاکمه قرارمیگیرند ومتهمانی هم پس از محاکمه حکم تبرئه خود رامیگیرند.دراین گزارش پرونده چهار متهم به قتل را بررسی کردیم که پس ازمحاکمه با سرنوشت متفاوتی روبهرو شدند.
قصاص برای قاتل مست
نخستین پرونده مربوط به پسر جوانی است که متهم است مقابل چشمان دخترعمویش،پسر مورد علاقه او را کشت. رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال گذشته با گزارش قتل پسر جوانی در درگیری خیابانی آغاز شد.
در این درگیری راننده یک دستگاه خودروی شاسی بلند در درگیری با یک موتورسوار به قتل رسید. دختر جوان شاهد این جنایت گفت: با شهروز، مقتول آشنا شده بودم و قصد ازدواج داشتیم. امروز دنبالم آمد تا دوری بزنیم که پشت چراغ قرمز پسر عمویم ناصر و دوستش کنار ما توقف کردند و از شهروز خواستند مرا پیاده کند. بعد با هم درگیری لفظی پیدا کردند و ناصر با چاقو شهروز را زد و گریخت.
تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه ناصر خود را تسلیم کرد و همدستش هم بازداشت شد. متهم چندی قبل در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت.در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
متهم هم با قبول اتهامش گفت: روز حادثه مقابل خانه بودم که سحر سوار خودروی شاسی بلند شد. غیرتی شدم و با موتور دنبالشان کردم. در مسیر دوستم را هم سوار کردم. مست بودم و حال درستی نداشتم. از سحر خواستم از ماشین پیاده شود. شهروز به من ضربهای زد من هم با چاقویی که دست دوستم بود او را زدم و بعد هم فرار کردیم.
بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شد و متهم را به قصاص محکوم کردند .
حبس و دیه به خاطر قتل پسر معتاد
در پرونده دوم متهمان قتل مردی جوان در کمپ ترک اعتیاد پای میز محاکمه ایستادند. رسیدگی به این پرونده از یک سال و نیم قبل و با گزارش مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای جنوب تهران آغاز شد. بررسیها نشان داد سرنشینان یک دستگاه پراید او را مقابل بیمارستان رها کرده بودند. راننده پراید دستگیر شد و درتحقیقات گفت: اعتیاد داشتم و بعد از ترک در یک مرکز ترک اعتیاد مشغول کار شدم.مردجوان یاسر نام داشت وبه درخواست خانوادهاش تصمیم به انتقالش به کمپ گرفتیم. قوی هیکل بود و درماشین خیلی تقلا میکرد که آرامش کردیم. وقتی به کمپ رسیدیم حالش خوب بود اما چند ساعت بعد وضعیت جسمانیاش رو به وخامت گذاشت. او را به بیمارستان بردیم و بعد از ترس فرار کردیم.
در ادامه پنج متهم دیگر این پرونده دستگیر شدند که برای سه نفر از آنها به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر شد. متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک تهران محاکمه شدند. در ابتدای جلسه مادر مقتول گفت: پسرم را برای ترک اعتیاد به کمپ فرستادم اما متهمان او را کشتند.سپس متهمان در جایگاه قرار گرفتند. در حالی که گزارش پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی اعلام کرده بود، متهمان منکر اتهام شدند و ادعا کردند سر پسر معتاد هنگام تقلا در ماشین به در برخورد کرد اما خفهاش نکردهاند.
پس از دفاعیات متهمان، قضات وارد شور شدند و عمل متهمان اصلی را قتل شبه عمد تشخیص دادند و آنها را به حبس و دیه محکوم کردند.
قسمی برای بیگناهی
پرونده سوم مربوط به مرگ آتشین پسری جوان و محاکمه دختر مورد علاقهاش بود. این حادثه مرگبار پنج سال قبل در تهران رخ داد و ماموران آتشنشانی با گزارش آتشسوزی در خانهای راهی محل شدند. پسری جوان در میان آتش جان باخته بود و دختر جوانی زنده از خانه بیرون آمد. اولیای دم پسر جوان به نام آرش از دختر جوان شکایت کردند اما دادسرا برای لیلا قرار منع تعقیب صادر کرد. با اعتراض خانواده آرش، این قرار شکسته شد و لیلا پنج سال بعد از این حادثه در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. در ابتدای این جلسه اولیای دم برای لیلا اشد مجازات درخواست کردند. سپس دختر جوان در جایگاه ایستاد و مدعی شد؛ من و آرش دوست بودیم اما فهمیدم به دختر دیگری علاقه دارد و رابطهام را با او قطع کردم.آرش به دلیل مصرف زیاد مشروب کبدش آسیب دیده و بیمار بود. روز حادثه با من تماس گرفت تا برای آخرین بار به دیدنش بروم. خواست در مسیر یک ظرف بنزین هم بخرم. از نقشهاش بیخبر بودم و اینکار را کردم. وقتی به خانه رسیدم خواست دوباره ادامه دهیم که قبول نکردم. مست بود و همه خانه را بنزین ریخت و به آتش کشید .خودم را به بالکن رساندم و از زن همسایه خواستم با آتشنشانی تماس بگیرد. شعلههای آتش که فروکش کرد از خانه بیرون آمدم. من هیچ نقشی در مرگ او نداشتم.
دختر جوان در پایان دادگاه قسم یاد کرد که در مرگ آرش نقشی نداشته که قضات او را از اتهام نقش داشتن در مرگ پسر جوان تبرئه کردند.
تبرئه مرد عکاس
در چهارمین پرونده به اتهام مرد عکاسی که متهم به آزار و قتل دختری جوان در ویلای ساحلی بود، رسیدگی شد. دختر جوان نیمه اول شهریور سال ۱۴۰۱ از خانهشان در یکی از شهرهای جنوبی بیرون رفت و ناپدید شد. یک هفته بعد، خانوادهاش او را در یک پانسیون درحالی که بهشدت کتک خورده بود، یافتند. وی دو روز در بیمارستانی در پایتخت بستری بود اما براثر شدت جراحات فوت کرد. بررسیها نشان داد او با مرد عکاسی ارتباط داشته است. این مرد دستگیر شد اما با وجود انکار و به دلایل قضایی، پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری ارسال شد. در این جلسه مرد جوان منکر قتل شد و گفت: در سایت همسریابی با ناهید آشنا شدم. پس از مدتی واقعیت زندگیاش را فهمیدم که با خانوادهاش در تهران زندگی نمیکند و اهل جنوب کشور است. همراه او به ویلایی در شمال کشور رفته بودم. او از آنجا با حالت قهر بیرون زد و دیگری خبری از سرنوشتش نداشتم تا اینکه پلیس احضارم کرد و فهمیدم مرده است. من نقشی در مرگ او نداشتم. در ادامه وکیل متهم هم در دفاع از او گفت: درخصوص ضرب و جرح دادسرا تحقیقات را انجام داده و قرار منع تعقیب صادر کرده است. با توجه به اینکه دختر جوان مواد مصرف میکرد احتمال دارد بعد از ترک ویلا مواد با دز بالا مصرف کرده باشد. تقاضای برائت او را دارم. پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و مرد عکاس را از اتهام قتل تبرئه کردند.