شهید ناصر جوهرزاده به روایت همرزم

یادی از یک رادمرد

اردیبهشت بوشهر اما امسال حال و هوای دیگری پیدا کرد. مردم دریادل و ساحل نشین این خطه در دومین ماه فصل بهار میزبان گلی خوشبوی از تبار دلیران و مرزدارن استعمار ستیز بود. عطر وجودش کوچه پس کوچه های شهر را پر کرده بود. مهمان عزیزی که پس از 39سال غربت نشینی این باره به زادگاه پدری بازگشته بود تا شمع جمع یاران، دوستان و همرزمان باشد.
اردیبهشت بوشهر اما امسال حال و هوای دیگری پیدا کرد. مردم دریادل و ساحل نشین این خطه در دومین ماه فصل بهار میزبان گلی خوشبوی از تبار دلیران و مرزدارن استعمار ستیز بود. عطر وجودش کوچه پس کوچه های شهر را پر کرده بود. مهمان عزیزی که پس از 39سال غربت نشینی این باره به زادگاه پدری بازگشته بود تا شمع جمع یاران، دوستان و همرزمان باشد.
کد خبر: ۱۵۰۴۰۶۴

 

اردیبهشت بوشهر اما امسال حال و هوای دیگری پیدا کرد. مردم دریادل و ساحل نشین این خطه در دومین ماه فصل بهار میزبان گلی خوشبوی از تبار دلیران و مرزدارن استعمار ستیز بود. عطر وجودش کوچه پس کوچه های شهر را پر کرده بود. مهمان عزیزی که پس از 39سال غربت نشینی این باره به زادگاه پدری بازگشته بود تا شمع جمع یاران، دوستان و همرزمان باشد.

شهید «ناصر جوهرزاده» همچون جواهری در میان دریای بیقراری و اشک چشم مستقبلین خوش درخشید تا این بار کوچه های شهر، شاهد رقص بزم نشینانی باشد که روزی پا روی همه زرق و برق های دنیا گذاشته و در رزم نابرابر با دیو طماع و جهالت مرتجع، تن و جان را پیشکش معبود کنند. عده ای مقبول خریدار شدند تا پای سفره رزق الهی بنشینند و عده ای هم با زخم جسم اما سرافراز ماندند تا راوی حماسه باشند و رهنما تا مسیر را درتاریکی و ظلمت این روزهای شب سایه افکن گم نکنیم ما.

«حاج غلامرضا برزه کار»، همرزم و هم محله ای شهید «ناصر جوهر زاده» در حوالی اردیبهشت و کنار شیشه شکسته عطر بهشتی مهمان کوچه های شهر این بار سفره دل باز کرده تا مرور خاطرات 4دهه قبلش از محله لیل و ردپای رادمردی همچون ناصر 22ساله همان تابلوی راهنمایی باشد برای ما

وی درباره شهید و خانواده اش می گوید: ما و ناصر ساکن محله «لیل» در کوی باغ زهرای بوشهر بودیم. البته سن و سال وی از من خیلی کوچکتر بود ولی صفای باطن و مرام مردانگی ناصر هر کسی را مجذوب خود می کرد و این فاصله مانعی بیش نبود. من هم که در عالم همسایگی با خانواده او جز صمیمیت و خوبی و خیرخواهی از او و پدر و مادرش ندیده بودم بیشتر و بهتر او را دوست داشتم. خیلی بیشتر از سنش می فهمید. کوچک سال به نظر می رسید اما بصیرت و معرفت خصیصه بارزی بود که از سر رویش می بارید.

این رزمنده و مدافع وطن می افزاید: در ماههای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی، ناصر هم همراه و هم پای انقلابیون و مردم حضور چشمگیری در فعالیت های ضد شاهنشاهی داشت. نترسی و بی باکی در کوران انقلاب از این بچه کم سن و سال، مردی ساخته بود که کمی بعد بتواند به عنوان یکی از اعضای فعال پایگاه بسیج محمد رسول الله (ص) عهده دار اجرای اموراتی باشد.

«حاج غلامرضا برزه کار» ادامه می دهد: خانواده شهید که در محله جلالی سکونت داشتند و به یقین همه هم محلی ها اذعان دارند که این خانواده بسیار محبوب و محجوب بودند. ناصر هم تحت تعلیم آموزه های همین خانواده و در سایه پدر و مادری مومن و زحمتکش، چنان پخته و آبدیده شده بود که نسبت به هم سن و سالانش متمایز و شاخص بود. چه در رفتار و چه در گفتار. نفر اول در صف نماز جماعت مسجد بود. همیشه خندرو و کمک کار دیگران و همسایه ها بود. از بدگویی و غیبت دوری می کرد.

این ایثارگر می گوید: سال 61و ابتدای شروع جنگ تحمیلی در سن 31سالگی از بسیج بوشهر معرفی شدم به پادگان حضرت ولی عصر(عج)شیراز و پس از سازماندهی در آنجا به پایگاه امیدیه و از آنجا به دشت عباس خوزستان اعزام شدم. آنجا مقر تیپ المهدی(عج) بود.البته من چند باری بعدا به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدم و برای دفاع از میهن در مقابل تجاوز دشمن بعثی حضوری بیش از یکسال داشتم.

وی می افزاید: پس از آن که از دشت عباس مامور به خدمت در جبهه زبیدات شدیم آنجا بود که افتخار شهید ناصر جوهرزاده که حالا جوانی رشید و 22ساله شده بود همرزم و همسنگر شوم. یکی از شب ها که من در سنگر پاسداری از خط بودم. شهید به نزدم آمد و گفت: آخر شب باید به اتفاق تعدادی دیگر از رزمندگان به یک ماموریت ویژه برویم. یکی دو ساعت بعد با تعدادی دیگر به سنگر نگهبانی آمد و شرایط منطقه را تشریح کرد و ماموریتمان را حفاظت از تیم شناسایی اعلام کرد که قرار بود آن شب برای شناسایی خطوط دشمن و تجهیزات و جنگ افزارهای دشمن به جلو پیشروی کنند. ماموریتی حساس و در عین حال خطرناک. چون ممکن بود هر اتفاقی بیافتد. اما شهید جوهر زاده علیرغم این که سنش کمتر بود اما چنان مسلط صحبت می کرد و جنبه های کار را توجیه می کرد که ما لذت می بردیم. آن شب تا نزدیکی های خط دشمن و در حال پشتیبانی از تیم اطلاعات شناسایی رفتیم و برگشتیم اما با درایت و تحت رهبری این شهید الحمدالله هیچ حادثه ای رخ نداد. نتیجه کار شناسایی بعدها منجر به انجام عملیاتی در آن منطقه شد که با موفقیت همراه بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها