بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که حل این بحران، نه با طرحهای ضربتی و بزرگمقیاس، بلکه با مجموعهای از اقدامات کوچک، واقعبینانه و قابل اجرا ممکن است. اکنون ناترازی به برق، آب، گاز، بنزین، گازوئیل و دیگر حاملهای انرژی رسیده و ادامه این روند باعث میشود معضلات اقتصادی بیشتر شود. یکی از موارد مهمی که وجود دارد و باید مورد توجه سیاستگذاران قرار بگیرد اینکه پایداری انرژی زیرساخت اصلی دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر است.
حتما این ضربالمثل را شنیدهاید که رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود/ رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود. موضوعی که کارشناسان اقتصادی اکنون بیان میکنند این است که با اقدامات آهسته و پیوسته اصلاحات اقتصادی نتیجه مطلوبتری دارد و شانس موفقیت آن بیشتر است.
به گفته کارشناسان، برای رسیدن به تحلیل درست از مصرف انرژی، باید آن را در سه سطح مورد توجه قرار داد؛ رفتار مصرفی، تجهیزات مصرفی و ساختار مصرفی.رفتار مصرفی همان عادتهایی است که به تصمیمهای روزانه افراد بازمیگردد؛ مانند استفاده از خودرو برای مسیرهای کوتاه، نگهداشتن بخاری روشن با پنجرههای باز یا استفاده بیرویه از برق در ساعات اوج مصرف. بسیاری از این رفتارها، ریشه در فرهنگ مصرف و نبود آموزش کافی دارد.
تجهیزات مصرفی به کیفیت فنی ابزارهایی مثل بخاریها، کولرها، وسایل گرمایشی و خودروها مربوط میشود. اگر این تجهیزات بازدهی پایین داشته باشد، برای رسیدن به یک سطح آسایش مشخص، انرژی بسیار بیشتری مصرف میشود. در این حوزه، واردات تجهیزات کمکیفیت و نبود مشوقهای مالی برای خرید محصولات کممصرف، مانع بزرگی در مسیر اصلاح قرار دارد اما مهمترین سطح، ساختار مصرف است. این بخش به نحوه ساخت خانهها، الگوی شهرسازی، شیوه زندگی مردم و سیاستهای گذشته مربوط میشود. برای مثال در مناطقی مانند شهرکرد یا اردبیل که قیمت گاز پایین است، خانههایی با هال و پذیرایی وسیع ساخته میشود که گرم کردن آنها نیازمند دو یا چند وسیله گرمایشی است. این نوع ساختوساز، نتیجه مستقیم ساختار معیوب قیمتگذاری انرژی است.
برآورد ظرفیت صرفهجویی واقعی
حبیبالله ظفریان، کارشناس حوزه سیاستگذاری انرژی در گفتوگو با جامجم با بیان اینکه نباید از بخشهای مختلف انتظار غیرواقعی داشت، افزود: «درمجموع، اگر اصلاح رفتار مصرفی و بهینهسازی تجهیزات به شکل گسترده اجرا شود، میتوان به صرفهجویی ۴۰ تا ۵۰ درصدی امیدوار بود اما اصلاح رفتار، نهایتا میتواند ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش ایجاد کند و بقیه این کاهش، وابسته به ارتقای فناوری و جایگزینی تجهیزات پرمصرف است.» وی اظهار کرد: «برای مثال اگر مصرف سالانه گاز در بخش خانگی حدود ۶۰ میلیارد مترمکعب باشد، ۵۰ درصد صرفهجویی معادل ۳۰ میلیارد مترمکعب است. این رقم با حجمی از گاز که در کشور بهعنوان گاز فلر سوزانده میشود (حدود ۱۵ میلیارد مترمکعب در سال) قابل مقایسه است.» به گفته این کارشناس، صرفهجویی نباید صرفا بر دوش مردم باشد. دولت نیز باید در بخش تولید، انتقال و توزیع انرژی بهینهسازی انجام دهد؛ از کاهش هدررفت شبکه گرفته تا بازچرخانی گازهای همراه نفت.
نقش قیمت در مدیریت مصرف
یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت مصرف انرژی، قیمت است. اما درایران بهدلیل ملاحظات معیشتی و حساسیتهای اجتماعی، اصلاح قیمتها همواره با دشواریهایی همراه بوده است.ظفریان در این زمینه به جامجم گفت: «هیچ سیاست موفقی در دنیا بدون اصلاح تدریجی قیمتها به نتیجه نرسیده اما این اصلاح نباید ناگهانی باشد.باید از قبل زیرساختهای لازم ایجاد شود، به اقشار آسیبپذیر کمک شود و اقدامات مکمل مانند بهینهسازی ساختمانها و حملونقل عمومی در دستور کار قرار گیرد.»وی همچنین پیشنهاد کرد که طرحهای قیمتی، بهصورت آزمایشی در مناطق محدود و با ارزیابیهای پیوسته اجرا شود تا بتوان واکنش جامعه را سنجید و مسیر اصلاح را تعدیل کرد.تحلیلها نشان میدهد برای عبور از بحران ناترازی انرژی، سه مسیر اصلی وجود دارد:
۱. افزایش تولید انرژی بهدلیل محدودیت منابع، عقبماندگی فنی و زمانبر بودن پروژهها در کوتاهمدت قابلاتکا نیست.
۲. کاهش مصرف از طریق اصلاح قیمتها که بهدلیل حساسیتهای اجتماعی و سیاسی، اجرای آن دشوار است و نیاز به حمایت اجتماعی دارد.
۳. کاهش مصرف از طریق اقدامات غیراقتصادی مانند توسعه حملونقل عمومی، اجرای مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان، بهینهسازی تجهیزات خانگی و آموزش و اطلاعرسانی گسترده اجرا شود.
وقتی اقدامات بزرگ جواب نمیدهد
در سالهای اخیر، برخی طرحها مانند سهمیهبندی بنزین و گاز براساس کد ملی مطرح شده که با هدف عدالتمحور کردن یارانهها طراحی شده بودند اما بهدلیل ناآمادگی ساختاری و مخالفت اجتماعی، به مرحله اجرا نرسیدند یا خیلی زود متوقف شدند. ظفریان هشدار میدهد: «وقتی یک طرح بزرگ با مخالفت گسترده روبهرو شود، نه فقط آن طرح اجرا نمیشود، بلکه بهانهای میشود برای اینکه هیچ اقدام کوچکی هم انجام نشود. نتیجه این میشود که هرسال، وضعیت بدتر از قبل میشود.» این کارشناس انرژی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با جامجم، افزود: «سیاستگذاران معمولا دوست دارند با یک طرح بزرگ، همهچیز را تغییر دهند اما در شرایط امروز کشور، اجرای اقدامات بزرگ واقعبینانه نیست. در عوض میتوان با مجموعهای از اصلاحات کوچک اما پایدار، قدم به قدم به سمت بهبود حرکت کرد.» او پیشنهاد میکند که حتی افزایش جزئی قیمت انرژی همراه با اقدامات حمایتی و اطلاعرسانی درست میتواند به اصلاح مصرف کمک کند. به باور او، همین اقدامات محدود، اگر درست اجرا شود، میتواند پایه اصلاحات بلندمدت باشد.
گامهای کوچک
واقعیت این است که اصلاح سیاستهای انرژی، نیازمند همزمانی چند عامل است: اعتماد عمومی، توان اجرایی، برنامهریزی دقیق و حمایت سیاسی. اما اگراین عوامل بهطورکامل در دسترس نیست، نباید کشوررا دربلاتکلیفی نگه داشت. از بهینهسازی ساختمانها تا بهبود اطلاعرسانی، همچنین اصلاح تدریجی قیمتها و نوسازی ناوگان حملونقل؛همه اینها در کنار هم میتوانند زمینهساز عبور تدریجی از وضعیت فعلی باشند. نقطه آغاز این مسیر،نه یک ابرطرح پرهزینه، بلکه پذیرش واقعیتها و آغاز به کار با آنچه امروز ممکن میشود، است.