خیلی از همکاران مربوط به واحد صفحهآرایی درست درساعت پخش پایتخت، مشغول نهایی کردن صفحه اول روزنامه هستند و تنها بخشهایی از آن را در فضای مجازیدیدهاند. زیست متفاوت ما، دیدگاهی نو و منحصر بهفرد در تماشای آثار فرهنگی شکل میدهد. زیست هر خبرنگار یا اهالی فرهنگ ورسانه، درست شبیه به حوزهای است که سالها در آن قلم زده است. وقتی سراغ خبرنگاران اجتماعی رفتیم، از فصلهای مربوط به محیطبانی بهبود گفتند و وقتی با اهالی ورزشی صحبت کردیم، از جایزه نقی معمولی و شباهتش به جایزه یکی از ورزشکاران صحبت کردند. نگاه و دیدشان عمیق بود و راستش را باید بگویم که از همراهی و زندگی کنارشان به خود بالیدم.
نگاه به دوربین اما از نوع حراست!
برای تهیه گزارش از همان طبقه همکف آغاز کردم و به طبقه بالا رفتم. شروع گزارش از واحد صیانت و حراست بود که همیشه حواسشان به همهچیز هست و میشود نگاه آشنایشان به بازیگرانی را دید که گاه مهمان ما میشوند. البته اینبار میگویند که پایتخت را ندیدهاند، البته فرصت نمیکنند ببینند و باید حواسشان به دوربینها باشد.
حقانی یکی ازهمکاران صیانت میگوید: فقط سکانس خرس را فرصت کردم ببینم. چند نفر دیگر از همکاران صیانت اشاره به همکار دیگرشان میکنند که امروز شیفتش نیست اما به گفته آنها همه سریالها را دیده است.
محمدمهدی رستمانی، کارشناس تدارک است که همیشه پیگیر پایتخت بوده. او با لهجه همیشگی میگوید: همه فصلهای پایتخت را میبینم. بچه محل خودمان هستند. اهل گرگان است و میگوید برایش جذاب است که یکی به لهجه خودش صحبت میکند. این را هم اضافه میکند که فصلهای قبلی برایش جذابتر بوده و اینطور ادامه میدهد: خیلی از خصوصیات مازندرانیها که در سریال نشان داده میشود، واقعی و برایم جالب است. اصلا به نظرم مبالغه نشده و خیلی واقعی است. البته به نظرم در فصلهای قبل به این خصوصیت کمتر پرداخته شده.
کوروش نور، خبرنگار جامجم آنلاین هم جزء معدود همکارانی در بخش آنلاین است که پیگیر پایتخت بوده و میگوید این سریال را دوست دارد. خودش اهل مازندران است و برایش جالب بوده که مجموعهای را با این حالوهوا تماشامیکند.
بخش بعدی انتشارات است. دکتر محمود اکرامی، مدیر انتشارات است که خودش هم دستی بر قلم دارد و با شعر آشناست. میگوید برخی سریالها مثل پایتخت، شنیدنی است و خودش به هوای همراهی باخانواده آن رامیبیند. اکرامی میگوید: در راستای یکی ازاهداف رسانه که سرگرمی تفریحی است،سریال خوبی است اما معتقدم میتوانست بهترباشد. این را هم بگویم که ما در منطقه خراسان خیلی خرس نداریم. زحمت زیادی برای این سریال کشیده شده اما قطعا میتوانست بهتر باشد.
از مجازی میبینیم
امیر شاکری از همکاران بخش پشتیبانی است که میگوید گاهی اصلا وقت نمیکند پیگیر سریال باشد. تنها بخشهایی از آن را در مجازی میدیده. نقش بهتاش از نظرش جذاب است و پیگیر فصلهای قبلتر هم بوده.
ستایش یا پایتخت؛ مسأله این است!
اما بخش صفحهآرایی و فنی در زمان پخش پایتخت، مشغول کارند و صفحه یک را نهایی میکنند. خیلیهایشان بهواسطه گزارشهای گروه رسانه، بخشهایی از پایتخت را دیده یا با آن آشنا هستند. بخش ویراستاری و نمونهخوانی اما بیشتر این مجموعه را تماشا کرده.
سیدمهدی یکهسادات از همکاران بخش ویراستاری میگوید: سریال جذابی است و به نظرم از فصلهای قبل جذابتر شده. این فصل بیشتر روی بحث خانواده کار کرده و طنز متفاوتی دارد. سکانس صحبت کردن ارسطو، رحمت و نقی درباره پهپاد را دوست داشتم. بخشی از همکاران ویراستاری اما با تاکید میگویند که فقط ستایش را تماشا میکنند و همین هم بهانهای میشود تا یک کلکل دوستانه میان طرفداران پایتخت و ستایش شکل بگیرد.
محمدهادی شکوهی، مدیر هنری روزنامه جامجم ازمعدود همکاران بخش صفحهآرایی است که درباره پایتخت نظر مشخصی ارائه میدهد. او میگوید: من بعد از جُنگهای نوروزی که داشتیم، پایتخت برایم جذابیت پیدا کرد. این چند سال هم که پخش نشد، مخاطب را تشنه آن کرد. من همیشه در زمان پخش سرکار بودم اما واکنش دیگران را میدیدم که خیلی سریال را دوست داشتند. اصالت مازندرانی دارم و به نظرم مردم این منطقه خیلی جنبه بالایی دارند که واکنش تندی به سریال نشان نمیدهند.
زاویه دید به شکل خبرنگاری!
طبقه سوم مختص خبرنگاران و تحریریه روزنامه است و نظرات متفاوت و جالبی دارند. هرکدام از خبرنگاران از زاویه دید خود به این سریال نگاه کردهاند و همین تنوع نگاه، جذابیت بیشتری را رقم میزند.
محسن نظری، خبرنگار گروه اقتصاد میگوید زمان پخش پایتخت، کل خانواده کنار هم جمع میشوند. او به بحث محیط واقعی خانواده و انعکاس آن در سریال اشاره میکند و میگوید: صحبتهای واقعی که همیشه در خانوادهها وجود دارد در این سریال قابل مشاهده است. همین از دلایل جذابیت سریال است. سکانس خواستگاری از مادر بهتاش جذاب بود و جالب اینجاست که هیچ رفتار خلاف شأنی در آن نبود و با خیال راحت آن را با خانواده تماشا کردیم. بشخصه دوست ندارم بعضی فیلم و سریالها را با خانواده نگاه کنم چون بههرحال ممکن است روی پسر ۱۷ساله و دختر ۱۳ساله من تأثیر بگذارد اما پایتخت اینطور نبود. ما پایتخت را خانوادگی دیدیم. معتقدم این سریال محیط واقعی خانواده ایرانی را نشان میدهد. حتی خبر آمد که معابر تهران در زمان پخش آن اصلا ترافیک نداشته. این نشان میدهد که مخاطب سریال را دوست داشته و بهنظرم باید کارهای اینچنینی تولید کرد.
چرا نقی خانهدار نشد؟
محمدحسین علیاکبری، دبیر گروه اقتصاد از منظر متفاوتی به سریال نگاه کرده و میگوید: برای من جالب است که نقی معمولی هنوز بعد از هفت سال که از این سریال گذشته صاحبخانه نشده و اجارهنشین است! بخش دیگرش هم اینکه روایت واقعی خانواده را نشان میدهد. گپوگفتهای واقعی بین خانوادهها رامیبینیم که حتی پسرخالهها که خیلی با هم مشکل دارند باز یکجا پشت هم درمیآیند. درعینحال ایدههای جدیدی مطرح شده بود. مثلا اسم داماد «دولت» است و وقتی بحث سفر شد، نقی میگفت هزینهها را دولت میپردازد! همین طنز ایجاد کرده بود. بازی با کلمه «ارشاد» هم جالب بود. درعینحال که ارشاد نخبه است اما از او آمادگی بدنی میخواهند! همه اینها طنز کار را بیشتر کرده است.
دکتر آرش شفاعی، عضو گروه فرهنگ و هنر و شورای تیتر روزنامه هم دراین رابطه میگوید: یک نکته مهم در مورد پایتخت این است که شخصیتهای آن تکوجهی نیستند. یعنی اینطور نیست که سفید یا سیاه باشند.یعنی به این سمت نمیرود که زن ایرانی، مرد ایرانی فلانطور است. آدمها همچنان که رفتارمثبت دارند،خانوادهدوست هم هستند و رفتارهای منفی نیز دارند. این ویژگی باعث شده شخصیتها باورپذیر باشند. من سکانس دعوای نقی و بهتاش را دوست داشتم.
چرا فقط نوروز مناسبتی داریم؟
امیرحسین حیدری، خبرنگار گروه فرهنگ و هنر به نکته مهمی اشاره میکند و میگوید: همیشه سریالهای خوب و خیابانخلوتکن را در مناسبتهای مختلف پخش میکنند. پیش از این هم سریالهای پرمخاطب داشتهایم. بهنظرم خوب است خارج از مناسبت هم این توجه صورت بگیرد. بههرحال تلویزیون یک رسانهجمعی است و بهتر است به این نکته توجه شود. گروه اجتماعی هم که تأکید دارند اسمشان را نیاورم، میگویند آن فصل از پایتخت که مربوط به بحثهای محیطبانی بود برایشان جذاب بود و تأکید میکنند که آن فصل در برندشدن نام یوز ایرانی تأثیرگذار بوده. در این فصل هم به بحث فرزندخواندگی بهدرستی پرداخته شده است.
ما با معمولیها بزرگ شدیم
نرگس خانعلیزاده که سالهاست در حوزه خانواده و اجتماعی قلم میزند، به نکته مهمی اشاره میکند ومیگوید: فکر میکنم بخشی از حس خوبی که این روزها از تماشای پایتخت گرفتیم، بهدلیل دوستی طولانی ما با این خانواده است؛ خانوادهای که بیشتر از ۱۰سال است در مشکلات و خوشیها، در قهر و آشتیها و در بالا و پایین سفرهایشان با آنها همراه بودهایم و با اتفاقات زندگیشان احساس همذاتپنداری کردهایم. حالا همه ما مخاطبان نوجوان سریال پایتخت، مثل سارا، نیکا و بهروز بزرگ شدهایم و زندگیهایمان سر و شکل تازهای به خودش گرفته و این همان چیزی است که میتواند پیوند ملی یک جامعه را پررنگ کند. خب حس ملی چه چیزی است جز اینکه یک نشانه و یک نماد، مثل پرچم، سرود، لباس محلی یا حتی مثل یک سریال که بتواند احساسات مشترک افراد یک جامعه و یک وطن را برانگیزد؟ پایتخت آن حس مشترک ملی را در وجود ما زنده کرد.
گروه ورزشی از طرفداران اصلی پایتخت هستند که خیلی وقتها سکانسهای مختلفش را بازگویی کرده و میخندند.
حسین خلیلی، خبرنگار ورزشی درباره علاقهاش به پایتخت میگوید: در تمام این سالها دختر ۱۱ساله من اینقدر پیگیر، سریالها را نمیدید. پایتخت را خیلی دوست دارد و سر برخی سکانسهای آن قهقهه میزد. مثلا سکانس ارشاد در سالن کشتی را خیلی دوست داشت. خیلی سریال خوبی است و همیشه با خانواده تماشا میکنیم. نکته دیگر اینکه بعد از سالها تکیهکلامهای سریالها را دوباره از مردم میشنویم.
جوایزی که واقعا کوچک است
رضا پورعالی، دبیر گروه ورزشی هم به شباهتهای جایزه نقی با واقعیت اشاره کرده و میگوید: این عکس گرفتن و هدایای عجیب سابقه دارد. یعنی بدون تشریفات هدیه نمیدهند و بهخصوص در شهرستانها وقتی فردی مدال میآورد، همه میخواهند خودشان دیده شوند. مثلا علیرضا یوسفی از قائمشهر که قهرمان جهان شد و برای مراسمی که قرار بود فرماندار و شهردار باشند، تالار ویژه تدارک دیدند. در نهایت هم خیلی از مسئولان آمدند و به وعدههایشان عمل نکردند. این را هم بگویم که تنها سریالی است که تبدیل به بهانه برای دورهمی میشود، همه با آن میخندیم و جالب است که حتی دوست داریم تکرارش را ببینیم، چون آنقدر نکات ریز در حوزه طنز دارد که باید چند بار آن را تماشا کرد. شاید هر قسمت فصلهای قبل را بالای پنج بار دیده باشم.
معصومه ملکی، خبرنگار گروه حوادث درباره پایتخت، به این نکته اشاره میکند: به نظرم پایتخت به همه حوادث کشور اشاره داشت و حتی از کلثوم اکبری هم نگذشته بود. در واقع ابعاد سیاسی ــ اجتماعی را با بخش خانوادگی آمیخته بود و حتی به بازی مافیا هم اشاره کرده بود.یعنی خیلی چیزهایی را که درخانوادههای معمولی اتفاق میافتاد، نشان داد. بهنــــظرم قسمتهای بعدی پایتخت آرامآرام پخــــــــتهتــر شدو بهخوبی نشان داده که خانواده حتی اگر در عقاید با هم متفاوت هستند، چقدر میتوانند حامی یکدیگرباشند.
میثم رشیدیمهرآبادی، دبیر گروه رسانه، زاویه ادبیات را برای تحلیل پایتخت انتخاب کرده. او میگوید: موفقیت فصل هفتم سریال تلویزیونی پایتخت را میتوان از منظر ادبیات مورد بررسی قرار داد. ما به هنرجویان نویسندگی دو شاهکلید میدهیم که عبارت است از شروع طوفانی و قلاب گیرا برای ذهن مخاطب و همچنین جملات کوتاه در طول متن. این ویژگیها چه در داستان و چه در متن روایی قابل استفاده است. پایتخت هم پر از خردهداستانهایی بود که قلاب قوی و محکمی را در ابتدا به ذهن مخاطبش میانداخت و بعد از آن سعی میکرد با ضرباهنگ مناسب، آن را برای مخاطبش تعریف کند. وی ادامه میدهد: نکته دیگری که میشود پایتخت را از منظر ادبیات مورد بررسی قرار داد، قوت آن در زمینه دیالوگهاست. در داستان و حتی متون روایی، نوشتن دیالوگ از سختترین قسمتهای کار است. این که گفتوگوها طوری نوشته شود که هم منظور را بهراحتی به طیف متنوع مخاطبان برساند و مهمتر از آن، اندازه دهان و گفتار فرد گوینده باشد. این ویژگیها را بهخوبی در همه دیالوگهای این سریال میشد حس کرد. هیچکسی فراتر از اندازه و قوارهاش در سریال حرف نمیزد و هیچکس از چارچوب ادراکی خود فراتر نمیرفت. عدول از این نکته ظریف و البته سخت، میتواند پاشنهآشیل هر اثر نمایشی باشد اما پایتخت بهخوبی از این سد عظیم، عبور کرده است.
زهرا عباسی، خبرنگار گروه رسانه هم به بعد دیگری از این مجموعه اشاره کرده و میگوید: دو نکته در این فصل بسیار برایم جذاب بود. این سالها تلویزیون با دعوت و همکاری با دیگر فارسزبانها توانسته در جغرافیای فارسیزبانها، مخاطبان زیادی را جذب کند. در فصلهای گذشته پایتخت نیز ما بازیگری چینی را در این سریال داشتیم که به خودی خود در بعد بینالمللی جذاب بود اما در این فصل پایتخت با معرفی شخصیتهای جدید، یعنی تاجیکهایی که از کشوری فارسیزبان هستند، توانست به جذابیت بینالمللی آن از جنس مخاطبانی بینالمللی و همزبان بیفزاید و این رویکرد دایره مخاطبان آن را به شکلی پایدار گسترش داد. این امر نباید نادیده گرفته شود. نکته دیگر این فصل، کنشگری زنان در بحث ابراز علاقهمندیهایی بود که در سطح جامعه کمتر به آنها پرداخته میشود و حتی در برخی نقاط کشور تابو محسوب میشوند.فهیمه بهعنوان زنی که همسرش را ازدست داده و فرزندانش بزرگ هستند با ابراز تمایل به ازدواج توانست الگوی زنی باشد که با رعایت اخلاق و حفظ مناسبتهای خانوادگی در این زمینه کنشگری داشته باشد. البته در همین فصل ما شاهد اعلام علاقهمندی دختر نقی هم بودیم که ممکن است بهدلیل سن این شخصیت آنچنان این کنشگری به چشم نیاید. در نهایت، انعطافپذیری سازندگان در مدیریت تغییرات و حفظ جذابیتهای رسانهای، نشاندهنده درک عمیق آنها از نیازهای مخاطبان است و این امر میتواند به موفقیت ادامهدار این سریال کمککند.
تأثیر پایتخت بر کاهش نزاع خانوادگی
محمد غمخوار، دبیر گروه حوادث و معاون ضمائم ترجیح میدهد بعد آسیبشناسی اجتماعی را برای نگاه به پایتخت انتخاب کند. او در این رابطه عنوان میکند: سریال پایتخت از چند منظر قابل بررسی است. یکی از موارد، کاهش ترافیک پایتخت است که نسبت به سالهای قبل مشهود بود. نکته دیگر اینکه در جرایم سایبری همواره شاهد هستیم که مجرمان دنبال مسائلی میروند که در یک مقطع، فراگیری بیشتری دارد. مثلا گاهی از پیامکهای مربوط به یک طرح خاص برای ارسال لینکهای آلوده استفاده میکنند. در این مورد هم شاهد بودیم که بعد از مطرح شدن بحث شهابسنگ، میزان افرادی که برای سوءاستفاده دنبال آن رفتند، بیشتر بود که نشان از پرمخاطب بودن پایتخت داشت.
غمخوار میگوید: اتفاق دیگر، بالا رفتن نزاع خانوادگی در تعطیلات نوروز است که امسال هم بالا بود. به نظرم پایتخت بهدرستی آن را نشان داد و این را بیان کرد که چطور میتوان با گفتوگو بهسمت کنار زدن بحران رفت. در عین حال نقی و هما سختیهای زیادی کنار هم کشیدند و به طلاق فکر نکردند. حتی این را بهوضوح میتوان دید که در خانواده معمولی، یک نفر مثل نقی «منممنم» دارد اما هما کوتاه میآید تا بتواند نقی را مدیریت کند. روابط هما و نقی با بچهها هم نکته دیگری بود که باعث میشد با وجود برخی رفتارهایی که نقی به خاطر علاقه زیاد به بچهها نشان میداد، هما با آنها همراه باشد. در خانوادههای اینچنینی اغلب آسیب اجتماعی کمتری را شاهد هستیم. در مجموع باتوجه به این موارد، سریال پایتخت یک خانواده تراز ایرانی را نشان داد که نه لزوما سیاه و نه الزاما سفید بود. یک خانواده واقعی را نشان داد که میتواند در کاهش آسیبهای اجتماعی و درگیریهای داخل خانواده مؤثرباشد.
محمدرضا هادیلو، دبیر گروه ایران هم به برخی نکات دیگر درباره پایتخت اشاره میکند. او معتقد است که پایتخت لایههای مختلف جامعه را نشان داده است. هادیلو میگوید: به نظرم این سریال ارتباطات داخل خانواده و سطح جامعه را بهدرستی نشان داده. به همین خاطر است که راحت با آن ارتباط برقرار میکنیم. خیلی وقتها هنگامی که با خانواده این سریال را تماشا میکنیم، میخندیم یا گریه میکنیم. بخشی از این مسأله به دلیل همذاتپنداری مخاطب با سریال است که از هنر نویسنده ناشی میشود. عوامل پایتخت با ادامهدار شدن آن به نوعی آنقدر به جزئیات بازی یکدیگر مسلط شدهاند که همین توانسته سریال را به سمت پختگی بیشتر سوق دهد. ما سریال را خانوادگی میبینیم و به نظرم همه اعضای خانواده از تماشای آن لذت میبرند. من بعد از سالها وقتی سریال تماشا میکنم، میبینم که مردم در جامعه، محل کار یا نقاط دیگر در حال صحبت درباره آن هستند. همین جادهای بودن بخشی از ضبط سریال هم باعث جذابیت بیشتر آن شده است.
حسین نیکپور معاون خبر روزنامه جامجم هم در ادامه میگوید که خودش کم پیگیر سریال بوده اما دخترش خیلی سریال را دوست دارد و در زمان پخش، ساعت خوابش را با آن تنظیم میکرد.
تفاخر به نداشتهها با کتاب
میثم اسماعیلی، دبیر صفحه آخر که اهل کتاب و کتابخوانی است، از زاویه دید دیگری به پایتخت نگاه کرده. او میگوید: نکتهای که در این فصل جذاب بود، شناخت خوب سریال از جامعه ایرانی است؛ مثلا سکانس کتابخانه که به طبقه اجتماعی اشاره داشت که به نوعی ادعای روشنفکری دارد و مثلا با نمایش کتابخانهای که برای خودش نبود، فخر میفروخت. درواقع با کالاهای فرهنگی، تفاخر به نداشتههایش میکرد. نکته دوم، شناختش از اقوام است. در زمانهای که تنوع قومیتی به جای یکپارچگی، گاهی به سمت افتراق میرود، پایتخت روی خصوصیاتی از اقوام مختلف دست گذاشته که هم نقد را در خود دارد و هم در نهایت به نزدیکی مخاطب با این محتوا کمک میکند. یعنی شناخت خوبی از اقوام داشته و بهدرستی روی آن دست گذاشتهاند. پیش از این بیشتر انگارههای منفی از اقوام شنیده بودیم اما پایتخت به جای طعنه یا شوخی، به شیوه متفاوتی به آن اشاره کرده است.
سیدرضا حسینی،خبرنگار بینالملل هم به بعد بینالملل این سریال اشاره کرده ومیگوید: به نظرم پایتخت روابط سیاسی حسنه ما با تاجیکستان و روابط کشور با همسایگان شرقی را بهدرستی نشان داد. بحث دیگرش هم گفتمان ضدکمونیستی بود.
احمدرضا صدیق، مسئولدفتر تحریریه تاکید میکند که سالهای قبل فرصت بیشتری برای تماشای سریال داشته است. او میگوید: پیش از این و در فصلهای قبل، دور هم جمع میشدیم و پایتخت را میدیدیم.
زمین در شیرگاه گران شد
اما جذابترین نظرات اهالی جامجم مربوط به آنهایی است که اصالتی مربوط به مازندران دارند و بهتر میتوانند سریال را تحلیل کنند.
آرمان سیلاخوری، کارشناس روابط عمومی موسسه جامجم اهل بابلکنار است و نکات جالبی را درباره تأثیر پایتخت میگوید. او معتقد است که از زمان پخش پایتخت در سالهای قبل، قیمت زمین در شهر شیرگاه گران شده و این منطقه رونق اقتصادی زیادی داشته است. او میگوید: الان اجاره واحد مسکونی در این منطقه، به شبی ۱۵ میلیون تومان هم میرسد. حتی لوکیشن پایتخت را به یک رقم بالا کرایه داده بودند. در این فصل وقتی رحمت برای آرایشگری یک مشتری خاص رفته بود، تالار مشهوری در شیرگاه بود که الان روی بورس افتاده و از نظر گردشگری و توریستی پیشرفت زیادی داشته که بهخاطر پایتخت بوده.
شاید ابتدا تصورم این بود که خیلی از اهالی جامجم پایتخت را ندیدهاند اما وقتی سراغ بخشهای مختلف رفتم، از نظرات عمیق و تازه آنها غافلگیر شدم. بیتا نوروزی، کارشناس سرمایه انسانی موسسه جامجم هم در همین رابطه گفت که هنوز فرصت نکرده سریال را تماشا کند اما بهطور قطع برنامه دارد که آن را ببیند. میگوید تکههای مختلف آن را در فضای مجازی دیده و مشتاق است که سریال را از ابتدا ببیند. اما بخش آموزش و پژوهش روزنامه جامجم به واسطه کار عمیقی که در این حوزه انجام میدهد، نگاه متفاوتیدارد.
اعظمسادات سیدبرقی، کارشناس آموزش وپژوهش در همین رابطه به سکانس طرفداری هما از نقی اشاره کرده و میگوید: شاید پیش از این نقی را همانطور که از نام خانوادگی او برمیآید، معمولی میدانستیم و واقعا هم خیلی مواقع خانواده را با کارهایش به زحمت میانداخت اما دفاعی که هما از همسرش داشت، واقعا نشان داد چقدر خانواده منسجمی هستند و حرمت خانواده را نگه میدارند.همکاران بخش بازرگانی که تمایل ندارند نامشان درج شود هم از تکههای مختلف برنامه و سکانسهای جذاب آن میگویند و تاکید میکنند که بیشتر فصلهای آن را تماشا کردهاند.
مجموعهای برای همه نسلها
دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه جامجم و فعال فرهنگی و رسانهای، به بیان برخی نکات مهم در مورد سریال پایتخت میپردازد و میگوید: فصل جدید پایتخت با استقبال زیادی روبهرو شد. در متن مجموعه تلاش شده با واقعیتهای جامعه همخوانی داشته باشد. در واقع هم دغدغههای نسل جوان دیده شود و به میانسالان بپردازد، هم مسائل مربوط به خردسالان و حتی بازنشستگان را مطرح کند. دغدغههای شغلی صنوف مختلف در آن لحاظ شده و به گونهای قسمتهای مختلف آن جلو رفته که هم نشاط را بههمراه داشته باشد و هم لحظات تلخ و عبرتآمیز را بگنجاند. بهنظرم برآیند را که در نظر میگیریم یک بسته کاملی است که برای خانواده ایرانی جذاب است. بههمین خاطر هم شاهد هستیم که اقبال به سمت این مجموعه زیاد بوده. در گذشته سریالها اغلب تکیهکلامهایی داشتند که در افکار عمومی تکرار میشد. در پایتخت هم همین اتفاق افتاده که دلیلش اثرگذاری مجموعه فوق است. بخش فرهنگی-تمدنی هم برجسته بود که نشان از ریشههای ایران فرهنگی داشت و بر جذابیت سریال افزود. برآیند این مجموعه بهنظرم سریال جذاب و بانشاطی شده و درسآموز بوده است. دکتر عنادی به بحث نسلها هم اشاره کرده و میگوید: از زاویه خانواده هم باید گفت اکثر خانوادههای ایرانی، بحث فرزندان و نسل جدید را دارند که بیشتر به سمت تلفن همراهشان میروند. این نقطهقوت سریال است که به همه بحثها پرداخته و هر کدام از کاراکترها یک ردهسنی با دغدغههای خاص خود هستند. همه اینها نماینده یک بخش از جامعه بهلحاظ نسلی هستند. سکانس مورد علاقهام در فصل جدید، آن بخش درگیری لفظی بهتاش و نقی بود که توجه به زحمات یک خانواده را نشان میداد.
یک تجربه خاص
دکتر ساسان والیزاده، عضو شورای تیتر جامجم، به تجربه پایتخت درسریالسازی متوالی طی سالها اشاره کرده و میگوید: بازیگران سریال پایتخت بهجای بازیگری، زندگی میکنند. یکی ازدلایل علاقه مردم همین است که بهنوعی بازتاب زندگی روزمره خودشان را در فضای این سریال میبینند. نکته دوم هم اشارهاش به نقش خانواده است. یک خانواده واقعی را نشان داده که نه کاریکاتوری و نه بزککرده است. ارجاعات دلپذیری به زندگی خانواده ایرانی دارد. این هم یکی از اضلاع توفیق این سریال است. چون مردم میبینند که جنس این خانواده ملموس و همان چیزی است که در اطراف خود تجربه میکنند. بازگشت به سنتهای ناب ایرانی در این سریال هم نکته بارزی است که سبک زندگی ایرانی-اسلامی را در این سریال میبینیم. بهعبارتی رگ خواب مردم توسط کارگردان و نویسنده لحاظ شده است.البته فرازوفرود بین بخشهای قبلی و فعلی سریال دیده میشود اما نخ کلی سریال حفظ شده است. این از معدود سریالهایی است که توانسته بیش از یک دهه معدل مخاطب خودراحفظ کرده وافزایش دهد.وی ادامه میدهد: پیش ازاین میگفتیم چرا برخی کشورها میتوانند سریالهایی با قسمتهای طولانی بسازند. این یک تجربه شیرین در مجموعهسازی ایرانی است که توانسته یک فصل موفق و درخشان را روی آنتن ببرد و از سریالهای ماندگار در تاریخ مجموعهسازی ایران شد.