حقوق بینالملل برای حل و فصل اختلافات بینالمللی روشهایی در خود دارد. یکی از این روشها مذاکره است، روشهای دیگر شامل میانجیگری، مشورت و سازش داوری است و البته یک روش هم مراجعه به نهادهای قضایی بینالمللی است. با نگاه به پیشینه تعاملات دولتها، مذاکره شاید مهمترین و شایعترین روش برای حل و فصل اختلافات بینالمللی است. اگر از مذاکره صحبت میکنیم، باید متفطن به این موضوع باشیم که حسننیت مهمترین مبنای کار در مذاکره است. حسننیت شرط اصلی تعامل منطقی دو طرف متوازن برای رسیدن به نقطه تفاهم متقابل است. مبنای دیگر برابری و استقلال رای طرفین است. اگر یک طرف حسن نیت نداشته باشد و نیز اگر طرفی بخواهد فشار بیاورد، اعمال زور و تهدید کند و در واقع بخواهد اراده خود را تحمیل کند و برای مذاکره شرط و شروط بگذارد و تحکم داشته باشد و از موضع بالا و برتر صحبت کند، چنین شرایطی در مذاکره از سوی جمهوری اسلامی پذیرفته نمیشود.
ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش در سال ۲۰۱۶ و نیز مقطع کوتاه این دوره نشان داده است که فردی با ویژگیهای خاص است و به هیچ وجه اهل منطق و فردی قابل پیشبینی نیست. چنانکه از یک طرف صحبت از مذاکره میکند و از طرف دیگر اقدامات مخاصمهآمیز را دنبال میکند و ادامه میدهد. ترامپ ارادهگرایی افراطی و به تعبیری دیگر یکجانبهگرایی افراطی را مبنای کار قرار داده است ولی مبنای ما در تعامل با دیگران در سیاست خارجی عزت، حکمت و مصلحت است. ما میخواهیم با عقلانیت هوشمند عزت محور موضوع را پیش ببریم و اداره بکنیم و با مقاومت منطقی در مقابل نظام سلطه اختلافمان را حل کنیم. با نگاهی دقیق به تحولات قرون اخیر بهویژه در این 80 سالی که از تحولات نوین حقوق بینالملل میگذرد، متاسفانه در عمل قدرت، سیاست و ثروت بر حقوق بینالملل و حقوق بشر سیطره داشته است و در واقع انگارههای صلح و امنیت بینالمللی مغلوب و مقهور اراده قدرتهای بزرگ شده است و برخورد قدرتهای استعماری با مردم دنیا بر مبنای معیار دوگانه بوده است. تحولات فلسطین، غزه و لبنان گویای این نکته است.
بهرحال در این مقطع فوقالعاده حساس و پیچیده جمهوری اسلامی در موقعیتی قرار گرفته است که از سوی ترامپ طی نامهای رسمی مواجه با پیشنهاد مذاکره مستقیم شده و ایران به دنبال تحولاتی که رخ داد نهایتا مذاکره غیر مستقیم را پذیرفت.
آمریکاییها در حال حاضر به دنبال این هستند که از طریق مذاکره با ایران به اهداف مطلوبشان دست پیدا کنند. آنها برای تحقق اهداف مطلوبشان ادعای صلحطلبی دارند و ژست آمادگی برای گفتوگو میگیرند و برای اینکه بتوانند بهانهای برای اقدامات بعدیشان پیدا کنند، با تبلیغات و رسانهای در تلاشند به مخاطب بخورانند که« ما اهل مذاکره بودیم؛ ایران مخالفت کرد و مذاکره نکرد» ایران اهل منطق وگفتوگو و تنشزدایی نیست. هدف دیگر آنها این است که بواقع به دنبال انحراف از افکار عمومی جهان از جنایات فاجعهآمیز رژیم صهیونیستی با حمایت غرب در غزه و لبنان هستند.
این یک واقعیت است که در این مقطع حساس از تاریخ بشر، تمدن غربی با همه ادعاهایش در خصوص حقوق بشر، آزادی، دموکراسی، برابری، برادری و انسانیت در معرض فروپاشی قرار گرفته است. چون در یک سال و نیم اخیر از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان حمایت و پشتیبانی قاطع و بیقید و شرطی داشته و همه گونه کمک نظامی تسلیحاتی تبلیغاتی سیاسی روانی و اقتصادی ارائه داده است. این موضوع اکنون تمدن غربی را دچار بحرانی عمیق کرده است و طبیعتا انحراف افکار عمومی دنیا از این وضعیت یکی از اهداف آمریکاییها از اتخاذ رویکرد مذاکره با ایران است. دنیا با مشاهده این شرایط در صدق آموزههای مطرح شده در نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما مبنی بر اینکه لیبرالیسم تنها نظریه ماندگار و پایاست و تنها مکتبی است که میتواند مبتنی بر نظم نوین جهان را اداره کند و سایر مکاتب و نظریهها در امتحان تاریخ رده شدند، دچار تردید شده است و اندیشمندان جهان تمدن غربی را به واسطه این حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی به طور جد مورد سؤال قرار دادهاند. تمدن غربی از نظر اخلاقی فکری و فلسفی در معرض فروپاشی و اضمحلال نظری و عملی قرار گرفته است.
چنانکه پیشتر گفته شد سیاست، قدرت و ثروت بر حقوق بینالملل، حقوق بشر بر صلح و امنیت بینالمللی و جهانی، بر دموکراسی و آزادی غلبه پیدا کرده است و به این ترتیب، همه نهادهای سازمان ملل و همه سازمانهای بینالمللی را درگیر این موضوع کرده است.
در این فضای متشتت ایران مقتدرانه و مصمم در تامین منافع خود با یک مذاکره غیر مستقیم به درخواست ترامپ برای مذاکره جواب داده است تا این آزمونی باشد برسنجش صداقت و جدیت آمریکا در تعامل و مصالحه با ایران. عمان اکنون زمینهای برای راستیآزمایی ترامپ است. ما ترامپ را در ۲۰۱۶ تجربه کردیم. میتوان گفت او سه وجه شخصیتی دارد: یک وجه تاجر مسلکی و معاملهگر، یه وجه رسانهای و تبلیغی و بلوف زدن و وجه دیگر روحیه قلدری و استفاده از زور و تهدید و استفاده از سلاح در تعاملش با دنیا و ایجاد جنگ تجاری و نظامی. برای او حقوق بینالملل و حقوق بشر اصلا معنا ندارد و او فقط به منافع نامشروع خودش فکر میکند.
در طول این سالها جمهوری اسلامی چه در سطح سیاستهای اعلامی و چه در سطح سیاستهای اعمالیاش صلح و امنیت و ثبات منطقه و جهان را بر محور رعایت حقوق بینالملل، حقوق بشر و در مسیرحق و عدالت بر مبنای وفاق جهانی پیش برده است و نهادهای منصف بینالمللی به این موضوع اذعان کردهاند.
ترامپ اکنون با چین، اتحادیه اروپا و سایر کشورها یک جنگ اقتصادی شدید را شروع کرده و با وضع تعرفههای جدید و این رویارویی ابعاد دیگری هم پیدا کرده است به گونهای که نسبت به کشورهایی چون گرینلند، کانادا و سایر کشورها ادعاهای ارضی مطرح کرده است. وی راجع به ایران هم گزافهگویی زیادی داشته و امیدوار است با این لفاظیها که البته قابلیت تحقق ندارد، به درخواستهای عجیب و غریبش درباره توان هستهای یا توان موشکی و خلع سلاح کامل یا قطع حمایت ایران از محور مقاومت لباس تحقق بپوشاند. در مقابل ایران اکنون یک حرکت چند وجهی را انجام میدهد، از یک سو مذاکره غیر مستقیم با آمریکا را در پیش گرفته و از سوی دیگر تنشزدایی با اروپا را دنبال میکند و محور همه این اقدامات هم توصیههای راهبردی مقام معظم رهبری مبنی بر تنظیم سامانه سیاست خارجی و روابط بینالملل بر اساس سه شرط بنیادین عزت، حکمت و مصلحت است.
ایران در این مسیر باید از ظرفیتهای حقوق بینالملل استفاده بهینه کند و اراده سیاسیاش را بر این مبنا قرار دهد که نهادهای تصمیمساز و سازمانهای بینالمللی در دنیا را شناسایی کند و در حقیقت با بلوغ راهبردی سیاسی که در طول ۴۵ سال گذشته به دست آورده است، راهبرد تنشزدایی هوشمند را پیش ببرد و از این طریق طرف مقابل را که تندرو، افراطگرا و یک جانبهگرا در حوزه روابط بینالملل است مهار کند و به منافع ملی واقعی خود دست پیدا کند.
به شهادت آژانس و به گواهی بازرسیهای مداوم صلحآمیز این نهاد فعالیتهای هستهای ایران خیلی روشن و در مسیر حق استفاده صلحآمیز از فناوری هستهای است. امری که هم اساسنامه آژانس بینالمللی هستهای آن را تایید میکند هم معاهده عدم اشاعه و هم پروتکل الحاقی. با این حال ایران در سالهای گذشته به دلایل سیاسی دائما تحت فشار قدرتهای بزرگ به ویژه آمریکا قرار داشته است تا زمینه تحریم بیشتر و در حقیقت فشار حداکثری بر ایران فراهم شود و مواضعش را در مواجهه با آمریکا تغییر دهد. این در شرایطی است ما بر اساس فتوای مقام معظم رهبری دستیابی به سلاح هستهای را حرام و ممنوع اعلام کردهایم. با این وجود اگر وضعیت تغییر کند و غرب به خود اجاره تعدی و تجاوز نظامی به ایران را بدهد، تغییر موضع ایران هم قابل تصوراست و حکم ثانوی مجوز دستیابی به سلاح هستهای معنا پیدا میکند به خصوص که تهدید طرف مقابل ممکن است تهدید با سلاح هستهای باشد، طبیعی و منطقی است که ما برای دفاع از خود باید از وضعیت حکم اولیه به حکم ثانویه منتقل بشویم.
البته در نهایت باید گفت که ترامپ معمولا در استفاده از رسانه و راه انداختن جنجالهای تبلیغاتی و نمایشهای پرهیاهو تبحر دارد و در حوزه عمل امکان عملیاتی شدن تهدیدهای وی بسیار اندک و ناچیز است.
در شرایط فعلی ایران با عزم راسخ و پایمردی و مقاومت مردم خود و با نشان دادن اقتدار نظامی خود از طریق سلسله مانورهای نظامی و نمایش شهرهای موشکی پیشرفته در حال ابطال انگارهای است که رسانههای غربی در حال تبلیغ آن هستند و آن اینکه ایران دچار ضعف یا ترس شده است و همینطور از سوی دیگر عدم تمایل اولیه ایران به مذاکره را بیانگر لجاجت و تعاملناپذیری آن اعلام کردند که جمهوری اسلامی با اعلام آمادگی برای مذاکره غیرمستقیم و با ارزیابی طرف مقابل آن را مدیریت کرد. این سلسله اقدامات در نهایت به این انجامید که ترامپ ضمن ارسال نامه تقاضای درخواست مذاکره، چندین تغییر موضع داشت به گونهای که اولا ادبیات تهدیدآمیز خود را نسبتا تعدیل کرد و سعی کرد بر وزن ادبیات مصالحه و توافق با ایران در صحبتهایش بیفزاید. چنانکه میبینیم از آن خواستههای افراطی دور اول ریاست جمهوری ترامپ که در قالب شروط ۱۲ گانه پمپئو در ۲۰۱۶ مطرح شده بود، عبور کرده است و مذاکره غیرمستقیم را پذیرفت در حالی که در ابتدا بر مستقیم بودن تاکید داشت و به رغم تلاشش برای کانالسازی امارات، تغییر محل مذاکره به عمان را پذیرفت. این عقبرویها نشان میدهد که اگر ایران با اقتدار و هوشمندی و بر اساس عزت وحکمت و مصلحت عمل کند، حتما به پیروزی دست پیدا میکند. ترامپ در نامهاش ضربالاجل دو ماهه به ما داده است که سابقه خروج از معاهدات جهانی ومنطقهای را دارد و نشان داده که بیمهابا بر اساس منافع نامشروع و بیتوجه به اصول ومبانی هنجارهای بینالمللی عمل میکند. این علاوه بر تهدید نوعی فرصت هم میتواند باشد و ایران در این شرایط باید به گونهای عمل کند که سه نیروی جنگطلب شامل طیف جمهوریخواهان تندرو در کاخ سفید، رژیم صهیونیستی و همینطور معاندان و مخالفان جمهوری اسلامی را مهار کند. شرط موفقیت در این مرحله قطعا انسجام داخلی و پایبندی به اصول است.
قطعا اگر در داخل کشور همگرایی، پیوستگی و اتحاد داشته باشیم و علیرغم اختلاف سلیقه در سطوح مختلف جامعه در مقابل دشمن ید واحده باشیم موفق خواهیم بود هم در صحنه دیپلماسی هم در صحنه میدان. هم میدان نظامی و هم حوزه دیپلماسی هم باید هماهنگ باشند که انشالله این گونه هست.
بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری به گونهای حرکت کنیم که بیشترین بهرهوری را از این وضعیت در شرایط فعلی داشته باشیم تا از این وضعیت گذر کرده و به وضعیت مطلوبی که در پیش خواهد بود برسیم.
تجربه تاریخی نشان میدهد که کارنامه تعاملی آمریکا با ایران در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب آکنده از بیاعتمادی، بدعهدی، تهدید، تحریم، نقض عهد، پیمانشکنی است پس باید با هوشیاری و فراست و با اعتماد به نفس حاصل از اقتدار دفاعی و مقاومت قاطع مردممان با این کشور روبهرو شویم.
جمهوری اسلامی از رویکرد مذاکره به دنبال این است که منافع ملی خود را که به منافع جریان مقاومت در منطقه و در سطح کلانتر منافع محرومان و مستضعفان در جهان گره خورده است، حفظ و حراست کند.
کلام آخر اینکه راهبرد ایران ما از یک سو مقتدرانه و مستقل قوی از نظر دفاعی و نظامی به صورت جدی در تعامل با دنیاست و از سوی دیگر با انعطافپذیری بالا آماده چرخش معقول مبتنی براصول ارزشهای انقلاب و تامین منافع ملی است تا با قدرت چانهزنی و مذاکره مبتنی بر تجربیات ۴۷ ساله گذشته و با تکیه بر اقتدار دفاعی بر آمده ازخونهای پاک شهیدان به گونهای عمل میکند که از جنگ اجتناب شود و در عین حال ضمن حفظ حقوق ملت بزرگ ایران در بهره برداری از فناوری هستهای، موشکی و پهپادی، جریان مقاومت تقویت شود و در یک کلام، از رهگذر منافع ملی، جایگاه منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی در دنیا ارتقا یابد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان