روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند... ازکار در پالایشگاه تهران و یک زندگی آرام با همسر و فرزندان تا آن نیمهشب یکم فروردین سال ۱۳۹۵ تصادف و قطع عضو، تا همین امروز، انگار زندگی هر دو روی سکهاش رابه او نشان داده است.پس از حادثهای که برای بسیاری حکم رسیدن به آخر دنیا را دارد، درست همانجایی که خیلیها، دنیا را نگه میدارند تا پیاده شوند او از تحصیل در دانشگاه، پوشیدن پیراهن تیمملی پارادوومیدانی، پرواز پاراگلایدر تا سنگنوردی، کوهنوردی و صعود به قلل بلند جهان، اشکها و لبخندهای بسیاری را تجربه کرده و حالا دیگر ۹ بهار است با دو پای تیغهای کربنی طی طریق میکند... و همه اینها دلیلی شد برای آشنایی بیشتر و گپ صمیمانه امروز جامجم با «سجاد سالاروند.»

آقای سالاروند شما به قلههای بلندی صعود کردهاید، نمونه اخیرش، پیمایش در ارتفاع ۵۳۶۴ متری و صعود به کمپ اصلی اورست بود و این با دو پای مصنوعی اصلا کار آسانی نیست. چطور اورست را انتخاب کردید؟
بله این پروژه برای من چالش بزرگی بود. با وجود اینکه صعودهای پنج هزاری داشتهام، دیدن اورست و صعود به آن آرزوی دیرینه من بوده است. ما شش روز پیش از سال نو به نپال رفتیم. من روزی ۱۸ تا ۲۰ کیلومتر نزدیک به دوازده ساعت، یعنی حدودا کمتر از دو هفته، پیمایش داشتم تا به کمپ اصلی برسم. با وجود محدودیت و دشواریهایی که داشتم از این که به بام جهان نزدیکم و در کنار آن گام برمیدارم، لذت بینظیری بردم.
معلولیت در ۳۴سالگی،پذیرش آن وکوهنوردی حرفهای نیاز به اراده و انگیزهای قوی دارد.چطوربه این انتخاب رسیدید؟
شاید این جمله تکراری باشد اما بعد از آن حادثه، کوه دوباره مرا صدا زد. من پیش از تصادف هم به صورت حرفهای سنگنوردی و کوهنوردی میکردم. اما یکی از مهمترین دلایلی که انگیزه پذیرش شرایط جدید را به من داد، وجود فرزندانم بود. نمیخواستم در نظر آنها پدر ضعیفی باشم و با گذشت ۱۴ ماه از قطع عضوم، با دو پای مصنوعی به قله دماوند صعود کردم. مدتی هم دوی ۴۰۰ متر را دنبال کردم و به تیمملی پارادوومیدانی دعوت شدم اما از حمایتهای لازم برخوردار نبودم، بنابراین دوباره تمرینات و صعودهایم را از سر گرفتم.
در این مسیر با چه چالشها و واکنشهایی روبهرو شدهاید؟
فارغ از محدودیتهای جسمی و مشکلاتی که پیمایش با پنجههای تیغهای کربنی یا به اصطلاح پای مصنوعی به دنبال دارد، همیشه تلاش کردهام به خودم و دیگران بگویم که با وجود معلولیت هم میشود فعالیتهای متنوعی انجام داد. اما یکی از بزرگترین چالشهایم عدم همراهی اسپانسرهای ورزشی است. امیدوارم توانمندیهای من دیده شود و در این مسیر تنها نمانم. البته انعکاس داخلی و خارجی این پیمایش اخیرم و واکنشها بسیار دلگرمکننده بود. پیامهای پرمهری دریافت کردم و خیلیها گفتند که تماشای تصاویر در فضای مجازی، بسیار الهامبخش بوده است.
حمایت فدراسیون کوهنوردی و سایر سازمانهای ورزشی از شما تاکنون چطور بوده است؟
من از حمایت مالی خاصی برخوردار نبودهام. فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی، خبر صعودم به کمپ اورست را منتشر کرد و در این سالها هم در صدور مجوز شورای برونمرزی همکاری داشته است. حامی مالی و مشوق اصلیام در پیمایش و صعود اخیر بخش خصوصی بود که از همراهیشان بسیار سپاسگزارم. چون در نبود حمایت سازمانهای ورزشی مربوطه، کمک مالی قابل توجهی به من کردند.
در صورت ادامه صعودها، مقصد بعدی شما کدام قله است؟
من تازه به هیمالیا راه پیدا کردم و هدفم تکمیل پروژه سون سامیت و صعود به بامهای بلند هفت قاره جهان است. اگر حامیان مالی در بخش خصوصی یا بخش دولتی همراهی کنند، قطعا کارهای بزرگی به انجام میرسد. به لطف خدا در صورت جذب منابع مالی، صعود بعدیام به قله اورست خواهد بود.
مروری مختصر بر صعودهای سجاد سالاروند
قله کلیمانجارو، بام قاره آفریقا به ارتفاع ۵۸۹۵ متر
پیمایش و صعود به کمپ اصلی اورست۵۳۶۴ متر
قله البروس، بام قاره اروپا در روسیه، به ارتفاع ۵۶۴۲ متر
قله دماوند، بام ایران (سه مرتبه) ۵۶۱۰ متر
قله آرارات، بام ترکیه به ارتفاع ۵۱۳۷ متر
قله آراگاتس، بام ارمنستان به ارتفاع ۴۰۹۵ متر
سنگنوردی
صعود به دیواره علمکوه (۴۸۵۰ متر) از مسیر گرده آلمانها
صعود به بزرگترین دیواره ایران، دیواره بیستون (۱۲۰۰ متر)