دورخیز تشکیلات خودگردان
به نقل از منابع میدلایستآی استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه با حسین الشیخ، جانشین محتمل محمود عباس در ریاض دیداری داشته است. محور اصلی گفتوگوها چگونگی بسط حکمرانی سازمان فتح بر نوارغزه ارزیابی میشود. چانهزنی ویتکاف و الشیخ درحالی روی میدهد که نماینده ویژه ترامپ پیشتر با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در تلآویو به اشتراک نظرات درباره آینده منطقه غرب آسیا پرداختهاند. درواقع میتوان گفت، کاخ سفید به دنبال ایجاد هماهنگی میان تشکیلات خودگردان با رژیم صهیوینستی با میانجیگری سعودیهاست. گزینه مدنظر تشکیلات خودگردان برای سلطه بر نوار غزه، زیاد ابو عمرو، مشاور نزدیک به محمود عباس شناخته میشود. وی اصالتا متولد شهر غزه بوده و طی درگیریهای مقاومت فلسطین با ارتش اشغالگر قدس در سال ۲۰۱۴ به مخالف جدی بازسازی نوار غزه بدل گشت، چراکه احیای زیرساختهای زندگی در کرانه شرقی مدیترانه فلسطین اشغالی را متضاد به معنی افزایش قدرت جنبش حماس تفسیر کرده بود.
عشق و نفرت در فلسطین
تشکیلات خودگردان که انشعابی از سازمان فتح است، دارای تمایلات چپگرایانه سکولار بوده و درگرماگرم ایام جنگ سرد تحتتاثیر گفتمان ضداستعماری وقت، اعلام موجودیت کرد و باوجود دههها مبارزه مسلحانه علیه رژیم صهیوینستی، در دهه ۱۹۹۰ به سازش با تلآویو در قالب پیمانهای اسلو ۱ و ۲ تن داد. از آن دوره، این سازمان به دلیل همکاری با ارتش اشغالگر قدس در کرانه باختری همچنین نوارغزه مورد تنفر مردم فلسطین قرار گرفت. نهادهای سیاسی دولت خودگردان زمانی که اسلحههای خود را کنار گذاشتند، به مسائل اقتصادی مشغول و درنتیجه دچار فساد گستردهای شدند. بیکفایتی سازمان فتح در اداره کرانه باختری و نوار غزه، همچنین عدم پذیرش نتیجه انتخابات پارلمان ۲۰۰۶ منجر به خیزش جنبش حماس در محدوده غزه شد. این مقابله با استمرار سلطه فتح با حمایت مردم نیز همراه بود.درواقع میتوان گفت که آمریکاییها برای اینکه تشکیلات خودگردان فلسطین در نوار غزه شانسی داشته باشد، بایستی به سران سازمان فتح فشار آورند که دست به اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بزنند. در قدم نخست تشکیلات باید تکلیف ریاست جمهوری هشتساله محمود عباس را مشخص کند که محبوبیت پایینی دارد. فتح در گامهای بعدی بایستی سمت بازتوزیع عادلانهتر درآمدهای ملی حرکت کرده و اقشار بیشتری از جامعه فلسطینی را تحت پوشش قرار دهد. حلقه مفقوده بعدی راما...، فقدان ارتباط موثر با نسل جدید جامعه است که اتخاذ سیاست اعتمادسازی از سمت تشکیلات خودگردان در فلسطین اشغالی توسط تحلیلگران نزدیک به تلآویو پیشنهاد میشود.
تقلا برای نظم نوین منطقهای
درراهروهای نهادهای سیاسی واشنگتن، بهرهگیری ازتشکیلات خودگردان فلسطین در نوارغزه مورد حمایت استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در خاورمیانه، مایک والتز، مشاور امنیت ملی و جرد کوشنر، داماد ترامپ قرار دارد. به عبارت دیگر، کاخ سفید به دنبال اتمام مقاومت فلسطین از طریق الحاق نوارغزه به تشکیلات خودگردان تحت سلطه واشنگتن است. راهبرد آمریکا در منطقه غرب آسیا، ایجاد یک بلوک سیاسی-امنیتی مشترک به سرکردگی رژیم صهیونیستی بوده که بعد سیاسی آن «پیمان خائنانه ابراهیم» و بعد اقتصادی آن «کریدور آیمک» محسوب میشود.هدف غایی معماران این طرح، ایجاد منافع مشترک امنیتی - تجاری از اقیانوس هند تا دریای مدیترانه ما بین اعراب و صهیونیستها تفسیر میشود. بنابراین واشنگتن با نظر وزیران افراطی رژیم صهیونیستی مبنی بر الحاق کرانه باختری مخالف است، به دلیل آنکه بعد از وقایع ۷ اکتبر متوجه اهمیت استمرار هویت فلسطینی در درون و بیرون سرزمینهای اشغالی برای جهان اسلام شدهاند. هرچند بنابر ادعای نشریه اکونومیست، احتمال دارد که تعرض فعلی ارتش اشغالگر قدس به کرانه باختری برای فشار به بن سلمان بوده تا سریعتر به میز عادیسازی روابط با تلآویو بازگردد. به عبارت دیگر، حساسیت جامعه سعودی به مسأله فلسطین، ولیعهد عربستان را مجبور به واکنش جهت اتمام تخاصمات (پذیرش گشایش روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی) خواهد کرد.
واسطهگری سعودی برای یک مشت دلار
بنسلمان برای افزایش و احیای قدرت خاندان آلسعود درداخل وخارج کشور به دنبال تحول اقتصادی است؛خصوصیسازی خدمات درمانی و آموزشی باهدف کاستن از فشار بر بودجه حکومت، راهاندازی صنایع نظامی داخلی، تبدیل اراضی توسعهنیافته دولتی به مراکز کسب درآمد و افزایش گردشگری سیاحتی ازجمله اهداف بن سلمان است. درآوریل۲۰۱۶بن سلمان پرده از نقشه بلندپروازانه خود برداشت. افق ۲۰۳۰جهت ایجاد چشماندازی جدید از خاندان آل سعود رونمایی شدکه هدف این برنامه آمریکایی-صهیوینستی ترویج گفتمان رفاهطلبی و پولپرستی است.