اگر شما در زمره افرادی قرار دارید که ترامپ را یک دلال تجاری میدانند و بر این باورند که بازیهای سیاسی او مبنای اقتصادی دارد، کمی به رویکردهای او در طی سالهای گذشته فکر کنید. او آنقدرها هم ساده نیست که پیشنهاد خرید یک جزیره در قطب شمال را به دولت دانمارک بدهد تا آرزوی گسترش مرزهای آمریکا را در دل بپروراند؛ شگرد ترامپ همیشه ازنقطه شروع به دست آوردن، امتیاز است. حالا که در آستانه مراسم تحلیف دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور منتخب آمریکا در سال ۲۰۲۵ هستیم، بار دیگر توجه جهان به سیاستهای خارجی واشنگتن جلب شده است. کارشناسان سیاسی و بینالملل به یاد میآورند که او از ابتدای فعالیت سیاسی خود، همواره در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلف بهدنبال تغییرات گسترده در سیاستهای جهانی و منطقهای بوده و حتی جاستین ترودو را پیوسته فرماندار ایالت بزرگ کانادا خطاب میکرد. مناطق کلیدی که ترامپ تمرکز ویژهای بر آن داشته، گرینلند، کانال پاناما و کانادا هستند و او تاکید کرده که برای بهدست آوردن این مناطق، احتمال استفاده از گزینه نظامی نیز بعید نیست. مقامات آمریکایی بارها نشان دادهاند که درصدد اعمال سیاستهای اشغالگرانه، بدون رعایت آداب دیپلماتیک هستند. اما آیا تمرکز رئیسجمهور آینده آمریکا بر این مناطق میتواند به تهدیدهایی برای ثبات جهانی و روابط بینالمللی منجر شود؟
تهدید با انگارهای تازه
آمریکا، کشوری که بهدنبال پایان جنگ جهانی دوم، همواره خود را در صحنه جهانی بهعنوان تضمینکننده صلح و ثبات معرفی میکرد، حالا داعیه مناطقی را دارد که برخی از آنها عضو ناتو هستند.کاربه آنجا رسیده که حتی برخی از اعضای ناتو چون فرانسه و آلمان هم خواستار احترام ترامپ به حاکمیت این کشورها شدهاند.در این میان گرچه ترامپ تهدیدها را برای بهدست گرفتن کنترل کانال پاناما و گرینلند تشدید کرده و هر دو این مناطق را برای امنیت ملی آمریکا ضروری دانسته اما موضوع خریداری گرینلند داغتر هم شده است. ترامپ پیشتر نیز سابقه مطرحکردن چنین ایدههایی را دارد. او در سال ۲۰۱۹ نیز پیشنهاد خرید گرینلند را مطرح کرد که با واکنش منفی دولت دانمارک مواجه شد. با وجود این، او اقدامات دیپلماتیکی مانند باز کردن کنسولگری در نوک انجام داد که نشاندهنده تمایل جدی به افزایش حضور آمریکا در این منطقه بود. او سهشنبه گذشته نیز در پاسخ به این سؤال که آیا استفاده ازنیروی نظامی یا اقتصادی برای تسلط براین قلمرو خودمختار دانمارک یا کانال پاناما را رد میکند، پاسخ داد: «نمیتوانم درهیچیک از این موارد به شما اطمینان بدهم». همچنین ترامپ در جریان یک کنفرانس خبری گسترده در ویلای شخصی خود در مارآلاگو، فلوریدا، به خبرنگاران گفت: «اما میتوانم بگویم که برای امنیت اقتصادی به آنها نیاز داریم.»
درخواستی فراموش شده
در بیش از یک قرن گذشته، چندین رئیسجمهور آمریکا تلاش کردهاند کنترل گرینلند را به دست بگیرند اما آنها مانند ترامپ چندان اهل رسانه و خبرسازی نبودند و رسانهها هم فراگیری امروز را درجهان نداشتند. درسال۱۸۶۷، پس از خرید آلاسکا از روسیه، ویلیام اچ. سیوارد، وزیرخارجه وقت آمریکا، مذاکراتی برای خرید گرینلند ازدانمارک آغازکرد اما به نتیجهای نرسید.درسال ۱۹۴۶، آمریکا پیشنهاد پرداخت ۱۰۰میلیون دلار برای خرید این سرزمین را مطرح کرد، زیرا آن را برای امنیت ملی کشورش حیاتی میدانست اما دولت دانمارک این پیشنهاد را رد کرد. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود نیز تلاش کرد، گرینلند را بخرد. هر دو دولت دانمارک و گرینلند این پیشنهاد را در سال ۲۰۱۹ رد کردند و گفتند: «گرینلند فروشی نیست.»
اهمیت استراتژیک
در مورد گرینلند باید گفت قرار گرفتن در مسیرهای حیاتی کشتیرانی وداشتن منابع معدنی کلیدی که توجه استراتژیستها در واشنگتن را به خود جلب کرده است.علاوه بر منابع طبیعی غنی، از جمله ذخایر معدنی و منابع انرژی گرینلند، موقعیت استراتژیک این جزیره از اهمیت ویژهای برای واشنگتن برخوردار است. گرینلند درکوتاهترین مسیر از اروپا به آمریکای شمالی قرار دارد و برای سیستمهای هشداردهنده آمریکایی در برابر موشکهای بالستیک منطقهای خاص محسوب میشود.اگرچه ارتش آمریکا، به موجب توافقنامهای که در سال ۱۹۵۱بین آمریکا و دانمارک امضا شد، یک پایگاه دائمی در پایگاه هوایی بتیوفیک در شمال غرب گرینلند دارد و آزادی انتقال نیروهایش براساس اطلاعرسانی به دانمارک و گرینلند در این توافقنامه تضمین شده اما این میزان از حضور نمیتواند اهداف مورد نظر ترامپ را به سرمنزل مقصود برساند.آمریکا با حضور نظامی خود در این منطقه میتواند رادارهایی را برای نظارت بر آبهای بین جزیره، ایسلند و بریتانیا مستقر کند و از آبهای آن بهعنوان یک دروازه برای رصد کشتیهای تجاری و زیردریاییهای هستهای روسی بهره ببرد.
کانادا و پاناما گزینههای بعدی
کانادا و پاناما نیز گزینههای دیگر رئیسجمهور آتی آمریکا هستند.ترامپ همواره بر سیاستهای «اول آمریکا» تأکید داشته و در مواجهه با همپیمانان نزدیک خود نیز به روشهایی تهاجمی و تهدیدآمیز وحتی توهینآمیز روی آورده است. از جمله این موارد میتوان به فشارهایی که بر تجارت و منابع انرژی کانادا وارد کرده، اشاره کرد. پیشنهاد او از منظر کاناداییها به این معناست که آنها هرگز به روزگار بهتری دست نخواهند یافت، مگر اینکه به آمریکا بپیوندند. یکی از نگرانیهای جدی، تلاش ترامپ برای تعدیل توافقات تجاری و فشار به کانادا درزمینههایی مانند انرژی ومحیطزیست است.چنین سیاستهایی میتواند به تضعیف روابط اقتصادی دو کشور و ایجاد اختلافات عمده در زمینههای تجاری و محیطزیستی منجر شود که در نهایت، ضربه به اقتصادهای ملی و امنیت منطقهای خواهد انجامید. از سوی دیگر اگرچه کانال پاناما همواره یکی از راههای استراتژیک حملونقل دریایی بوده است، با این حال، ترامپ تمایل دارد تا کنترل بیشتری بر این کانال پیدا کند.
الکس پلیتزاس، یکی از کارشناسان شورای آتلانتیک، در اینباره گفت: «دو دلیل اصلی برای الحاق گرینلند وجود دارد؛ اولین مورد، وجود ذخایر بزرگ عناصر کمیابی است که برای صنایع دفاعی و الکترونیکی حیاتی مورد نیاز هستند و مورد بعدی این است که گرینلند بهطور قانونی منطقه وسیعی از قطب شمال را تحت پوشش دارد و این میتواند موقعیت آمریکا را در رقابت فزاینده برای دسترسی به مسیرهای ناوبری و منابع آن منطقه تقویت کند.» واشنگتن مدتهای طولانی است که برای تأمین مواد معدنی کمیاب، بیش از حد به پکن وابسته است؛ از اینرو، الکس پلیتزاس در اینباره بر این باور است که این وابستگی به پکن با توجه به واقعیتهای ژئوپلیتیکی کنونی، نمیتواند پایدار باشد و به نظر میرسد که دونالد ترامپ بهدنبال یافتن راههای جایگزین است. نباید فراموش کنیم که آمریکا سالهاست با چین و روسیه بر سر دسترسی به قطب شمال رقابتی بیسروصدا دارد و کشتیهای یخشکن نظامی خود را برای مأموریتهایی با هدف کشف منابع این منطقه غنی به آنجا اعزام کرده است. رقابت بر سر قطب شمال در سالهای اخیر بهدلیل تغییرات اقلیمی شدت یافته؛ زیرا این تغییرات باعث آبشدن یخهای قطبی شده و دستیابی به منابعی را که پیشتر تقریبا غیرممکن بود، ممکن کرده است.
پیشبینیها
البته احتمالات زیادی نیز درباره اقدامات ترامپ برای دستیابی به مناطق یادشده از سوی کارشناسان و تحلیلگران بینالمللی پیشبینی شده است. برخی معتقدند که حرکت ترامپ صرفا یک نمایش است، اقدامی برای ترغیب دانمارک به تقویت امنیت گرینلند در برابر تهدیدهای روسیه و چین که بهدنبال نفوذ در این منطقه هستند، محسوب میشود. عدهای دیگر نیز تاکید دارند که گرینلند به استقلال رأی میدهد و به آمریکا نزدیکتر میشود. گروهی نیز تاکید دارند ترامپ با افزایش تعرفهها و فشار اقتصادی دانمارک را وادار به موضعگیری مورد نظرش کرده و گروه کمی نیز خاطر نشان میکنند که برای آمریکا دشوار نخواهد بود که کنترل گرینلند را به دست بگیرد، زیرا آنها از قبل پایگاهها و نیروهای زیادی در گرینلند دارند. البته اگر رئیسجمهور آتی آمریکا بخواهد در دوران ریاستجمهوریش سیاست خود را در قبال دکترین ترامپ و نگاه به سوی اشغال گرینلند، کانال پاناما و کانادا ادامه دهد، ممکن است با مشکلات زیادی در روابط بینالمللی و امنیت جهانی به وجود آورد.در شرایطی که چین و روسیه در حال گسترش نفوذ خود در این مناطق هستند، اتحادیه اروپا نیز اهمیت گرینلند را برای توسعه منابع پایداربه انرژی سبز درک کرده،افزایش تنشها و رقابتهای ناعادلانه موجب بیثباتی بیشتر در این منطقه کلیدی خواهد شد.یادمان باشد متحدین ناتو و دو قدرت جهانی بر سر منطقهای بزرگ که ۸۰ درصد آن پوشیده از یخ است اما منابع معدنی دستنخورده زیادی دارد، در اختلاف هستند. شعار انتخاباتی ترامپ را فراموش نکنیم: «میخواهیم عظمت را به آمریکا بازگردانیم.»عظمتی که او در رویاهای توسعهطلبانه و کشورگشاییهایش بهدنبال اوست و سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا علیه کشورهای دنیا با تغییر دولت رنگ نمیبازد و با خود ناامنی جنگ و کشتار به همراه دارد.