براساس این توافق، طرفهای مقابل متعهد شده بودند تحریمهای اعمال شده بربخشهای نفتی،کشتیرانی و سایر بخشهای اقتصادی ایران را لغو کنند. با این وجود، نه تنها تحریمها لغو نشدند، بلکه تشدید و چند برابر نیز شدند.در این شرایط، پذیرش لوایح FATF که مستلزم نظارت این گروه بر مبادلات اقتصادی و تجاری ایران (شامل صادرات، واردات و سایر موارد) است، با ابهاماتی همراه است. از آنجا که گروه ویژه اقدام مالی عمدتا تحت نفوذ کشورهایی است که به تعهدات خود در توافق هستهای پایبند نبودهاند، لذا پذیرش این لوایح، به منزله تسلیم کردن کامل امور اقتصادی و تجاری کشور به دست این کشورها خواهد بود. ما نمیتوانیم در شرایطی که استکبار تمام فشار خود را بر ایران تحمیل کرده است همه اطلاعات و هستی خود را تسلیم دشمن کنیم. بنابراین چنین چیزی عاقلانه نیست.برخی معتقدند که پیوستن به این گروه و پذیرش مقررات آن، میتواند مشکلات اقتصادی و بانکی را حل کند، اما این دیدگاه خوشبینانه و نوعی خودفریبی است. اگر طرفهای مقابل به تعهدات خود عمل میکردند، پذیرش این لوایح نیز قابل توجیه بود و ما نیز FATF را قبول میکردیم. اما با نقض توافقات پیشین، نمیتوان انتظار داشت با پذیرش این لوایح، مشکلات حل شود. این موضوع زمانی قابل پذیرش خواهد بود که تمامی تحریمها برداشته شود. در چنین شرایطی میتوان گفت مسأله FATF هم حل خواهد شد.
سؤال اصلی این است که آیا با پذیرش FATF، طرف مقابل محدودیتهای اعمال شده را لغو خواهد کرد؟ حتما چنین چیزی نخواهد بود. پس در این شرایط چرا باید همه چیز را به دست کسانی سپرد که به تعهدات خود پایبند نیستند؟
با وجود اجرای ۳۹بند از خواستههای ۴۱ گانه FATF توسط ایران، این گروه همچنان خواستار نظارت و کنترل کامل بر امور اقتصادی ایران است و هنوز هم اقدامات ایران را نپذیرفته است.این مداخله در امور داخلی کشورها و ملتها پذیرفتنی نیست. اگر طرفهای مقابل به تعهدات خود عمل میکردند، بسیاری از مشکلات فعلی حل شده بود و به چنین بحثهایی نیاز نبود.