سرو نماد آزادگی، زندگی و زایش است که از آیین میترائیسم ایرانیان به اروپا راه پیدا کرد. مسیحیان هر سال جشن کریسمس خود را با کاجی شبیه سرو تزیین میکنند و گرامی میدارند. سرو از رویدادهای مثبت زندگی بشر است؛ نماد جاودانگی است. کیخسرو شاهنامه، براساس اعتقاد فردوسی درخت سرو را در محوطه قصر خود کاشت؛ بعد جاودانه شد. درخت سروی که یادگار زرتشت نبی است پذیرای دانههای برف بود. نشانهای از پاکی و معصومیت.
همچنین دکوری با رنگی از قرمز یاقوتی، عنابی تند، شرابی تیره و ارغوانی تیز که از مکملهای آبی و خطوط سبز در برنامه استفاده شده بود. رنگها با ملایمت و ملاحت در کنار هم جا خوش کرده بودند. رنگ قرمز نماد شور، شوق و عشق است و با حال و هوای شبچله، روز زن و نزدیک بودن عید مسیحیان همخوانی دارد.
در دیدرس وسیعتر از پنجرههای محرابگونه، درهای بزرگ با سردر هلالی بهرهبرداری شده بود که در معبد نیایش مهر، هلال بالای پنجره، این گونه بودهاند. در زورخانههای قدیمی هم این نماد وجود دارد. جلوه مهراب وارد پرستشگاه مسلمانان شده که در زبان عربی به محراب درآمده است. محل نیایش خدای تبارک و تعالی است. این پنجره مهرابگونه اصالت ایرانی و مسلمانی را برجسته کرده است.
در میان این مهرابها، بتهجقههای سرکج نهفته شده که در تاریخ هنرهای سنتی و اسلامی ما ایرانیان مسلمان همیشه نقش داشتهاند. تاریخچه بسیار غنی دارد. بتهجقهها شبیه سرو سر خمیدهای است که از هنر عیلام، آشور و سرانجام هخامنشیان به یادگار مانده است. یک مظهر رمزی، مذهبی و نشانهای از خرمی. اصل و منشأ طرح اصالت ایرانی دارد که به آتش مقدس و کاج برمیگردد. سرو در میان گیاهان ایرانی، نماد گیاهی فروتن و متواضع را به نام خود زده است؛ همچنین نماد مقاومت در برابر ناملایمات زمانه نیز برازنده وجودش است. یادآور مرغی که سر در سینه فرو برده یا زنی که چادری بر سر دارد. در تصویر بتهجقهها در بستر مهراب، بازآفرینی به سبک مدرن و امروزی صورت گرفته است.
کمی از نمای دورتر به صفحه تلویزیون و دکور که نگاه کنیم به قرینه بودن و آینهطور بودن همه اجزا پی میبریم.
لوستر بزرگ نباتی روشن که از سقف آویزان است؛ حکم چراغدان یا قندیلی را داشته که از جنس شیشه ساخته شده و تزئیناتش نقوش هندسی، گل و برگ را به رخ میکشد. این وسیله از دربار پادشاهان گذشته بهجا مانده، بعد از ورود اسلام به ایران و شروع دوره اسلامی در مساجد، اماکن مذهبی و آرامگاهها آویخته شد. نماد نور الهی که همیشه از بالا و آسمان به سر انسانها تابانده میشود.
از طراحی گل و برگ روی کتیبه بزرگ بالای دکور برنامه غافل نشویم که با استفاده از چرخه رنگ بهخوبی در بالای تصویر تلویزیون جا خوش کرده بود. گلهایی شبیه گل نیلوفر که از گذشته نماد نجابت، کمال، رشد معنوی و چرخه تولید تولد و رشد انسان را دارد؛ گلهایی که در کتیبههای ایرانی موج میزنند. همه اشیا مانند تکههای کوچک که حامل پیام و معنا هستند نمایان بودند.
شمعدانهای شیشهای شرابدار که روی میز جلوه خاصی داشتند، مثل سربازهای همیشه ایستاده که از میز محافظت میکنند. آتشدانهایی که نماد پایداری نور و گرما هستند، جلوه شادی و روشنگری را مینوازند. شمعهایی که روی شمعدانها روشن بودند، مظهر گرما و مهر دانسته شدهاند. شمع در مراسم مذهبی و آیینی نشاندهنده حضور خدا، روح معنوی و مقدس است. ایرانیان هنگام نماز، نذری، جشن و مراسمها شمع میافروختهاند؛ برای طلب برکت و در امان ماندن از بلایای طبیعی.
در ادبیات فولکلور و عامیانه این آداب و آیینها سینه به سینه نقل شده است. انسان ایرانی و مسلمان امروز، با این نماد، نشانهها و آیینها از یک انسان میترائیسم زرتشتی به بشر مسلمان ایرانی رسیده که هنوز در خاطره جمعیاش به این آیینها و رسوم پایبند است.
کارکرد این شاهد مثالهایی که آورده شده، میتواند زنجیره معنا و مفهوم، کارکرد ریشه و اصالت را در زندگی امروز نمایان کند. همچنین انسان از گذشته خود بینیاز نیست. ارج گذاشتن به سفره شبچله که زایش نور خورشید، گرما را در روزگار سرد و زَم نشان میدهد، همراه بزرگداشت مقام زن و زایش در رسانه جمعی باعث رشد روزافزون ریشهها میشود که نتیجهای جز برداشت میوه و حاصل بهتر ندارد.
و به قول فریدون مشیری: «من اینجا ریشه در خاکم/ من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم/ من اینجا تا نفس باقی است میمانم».
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با حسن کاظمی قمی دیپلمات نزدیک به حاجقاسم بررسی شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد