گرگ‌های جاده

بچه‌های کلانتری با این‌که هنوز نمی‌دانستند ماجرا چیست، به او دلداری دادند تا آرام شود.بعد از او خواستیم ماجرا را از اول تعریف کند‌. پیرمرد گفت: از مال دنیا یک خانه، یک زمین کشاورزی و حدود ۲۰ راس گوسفند دارم. البته قبلا ۵۰ گوسفند داشتم ولی با این خشکسالی و کمبود علوفه همین ۲۰ تا را هم به سختی نگهداری می‌کنم‌.
بچه‌های کلانتری با این‌که هنوز نمی‌دانستند ماجرا چیست، به او دلداری دادند تا آرام شود.بعد از او خواستیم ماجرا را از اول تعریف کند‌. پیرمرد گفت: از مال دنیا یک خانه، یک زمین کشاورزی و حدود ۲۰ راس گوسفند دارم. البته قبلا ۵۰ گوسفند داشتم ولی با این خشکسالی و کمبود علوفه همین ۲۰ تا را هم به سختی نگهداری می‌کنم‌.
کد خبر: ۱۴۸۶۰۹۶
 
حدود یک ماه است که گوسفندی را به نیتی، نذر امام رضا (‌ع‌) کرده‌ام، تا الان دو سه بار همین طور نذر کرده‌ام یعنی خودم گوسفند را می‌برم و به بخش نذورات آستان قدس تحویل می‌دهم؛ گر‌چه بردنش با وسیله‌های عبوری زحمت دارد و هر کسی حاضر نمی‌شود گوسفند را در صندوق ماشینش بگذارد ولی با این وجود ادای نذر برایم خیلی مهم است. بالاخره دیروز بعد یک ماه شرایط فراهم شد؛ گوسفند را آوردم سر جاده و منتظر شدم تا ماشین‌هایی که به سمت مشهد می‌روند ما را سوار کنند.
‌با سه چهار  راننده سواری و سنگین صحبت کردم ولی به خاطر بودن گوسفند قبول نکردند؛ بازهم منتظر شدم تا این‌که یک پژوی سفیدی آمد و چند متری هم رد شد بعد توقف کرد و دنده عقب گرفت و آمد جلوی من ایستاد‌. دو سرنشین داشت که راننده گفت: کجا می‌روی پدرجان؟ گفتم‌: مشهد می‌روم چون این گوسفند را نذر امام رضا(ع) کرده‌ام‌.کمی فکرکرد وگفت‌: گر چه ماشین کثیف می‌شود و بو می‌گیرد ولی چون نذر امام رضاست می‌برمت‌.
راننده صندوق ماشین را باز کرد کمی وسیله داشت؛ پارچه‌ای روی آنها کشید و گوسفند را در صندوق گذاشتم و حرکت کردیم‌. خیلی خوشحال بودم که کار راه افتاد‌. گاهی با هم صحبت می‌کردند، به قاین که رسیدیم راننده گفت : باید بنزین بزنیم؛ رفتیم پمپ بنزین و حرکت کردیم‌. راستش خیالم راحت بود و اولش هم متوجه نشدم از مسیر اصلی خارج شده‌اند ولی چند دقیقه‌ای که گذشت دیدم به بی‌راهه می‌رود‌. گفتم: ببخشید این مسیر مشهد نیست! کجا می‌روید؟ راننده گفت: باید بروم و امانتی یکی از آشنایان را بگیرم و مشهد تحویل بدهم.
راستش ترسیدم و تصورات بدی به سرعت از ذهنم گذشت بلافاصله گفتم: من پیاده می‌شوم و با ماشین دیگری می‌روم. راننده گفت: نمی‌شود صبر کن با هم می‌رویم دیگر مطمئن شدم که ریگی به کفش‌شان است ناراحت شدم و با صدای بلند اصرار کردم که نگه دارد ولی توجهی نکرد؛ راننده سرم داد کشید و گفت: خفه شو‌! اینجا دیگر درب ماشین را باز کردم و گفتم اگر نگه نداری خودم را پایین می‌اندازم‌. راننده بلافاصله سرعت را کم و ماشین را از جاده خارج کرد و به حاشیه خاکی برد‌.
پیاده شدم و به سمت صندوق عقب ماشین رفتم تا گوسفند را بردارم که دیدم راننده آمد؛ یقه لباسم را گرفت و مرا کشان‌کشان از ماشین دور کرد و بعد هم مرا هل داد که افتادم و به سرعت دوید و با ماشین فرار کرد‌. من هم ناباورانه در حالی که همه لباس‌هایم خاکی شده بود، با چشم گریان و دلی شکسته سر جاده آمدم و به محل سکونتم برگشتم. الان هم برای شکایت به کلانتری آمده‌ام....

نظریه کارشناس 
سروان منصور مهدوی، معاونت فرهنگی و اجتماعی فرمانده انتظامی خراسان‌جنوبی با اشاره به این پرونده هشدار داد: با پیگیری پلیس در کمتر از ۲۴ ساعت فرد سارق شناسایی، دستگیر وخودرو توقیف شد.با بررسی به عمل آمدهمعلوم شد خودرو متعلق به سارق نیست و آن را به صورت امانتی از اقوامش گرفته است‌. دونکته در این پرونده دارای اهمیت آموزشی است‌. اول این‌که هیچ گاه نباید وسیله نقلیه خود را در اختیار افراد غیر مطمئن قرار دهیم؛ هرچند از اقوام و آشنایان باشد‌. متاسفانه مواردی بوده که افراد با خودرویی که امانت گرفته‌اند، اقدام به حمل و جابه‌جابی مواد مخدر کرده یاحتی اقدامات سوء‌امنیتی انجام داده‌اند‌.دوم این‌که سوار شدن در خودروهای عبوری شخصی ناشناس می‌تواند برای هر دو طرف تبعات منفی و سنگینی داشته باشد مثل همین مورد برای مسافر بیچاره یا مواردی که مسافر سر راهی حامل مواد مخدر یا اشیای ممنوعه بوده و راننده دلسوز و از همه جا بی‌خبر را به درد‌سری بزرگ می‌اندازد.درپایان لازم است به این نکته آموزش همگانی توجه کنیم که همواره بارعایت احتیاط مبتنی برعقل، حفظ خونسردی و اقدام به موقع می‌توان ابتکار عمل را از سارقان گرفت‌. برای مثال‌: درهمین پرونده اگر مسافر داستان ما هنگام سوار شدن شماره پلاک خودرو را برمی‌داشت و بعد از حرکت با یکی از آشنایانش تماس می‌گرفت و شماره خودرو را طوری که راننده هم بشنود به او اعلام می‌کرد؛ فقط ممکن بود راننده به بهانه‌ای او را با خودش نبرد و پیاده کند اما قطعا بحث سرقت منتفی می‌شد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها