در این میان مانند همیشه فیلمهایی در بخش مسابقه حضور خواهد داشت که به طور مشترک و همزمان در بخش شهید آوینی نیز پذیرفته شده باشد. امسال ۲۶ مستند در بخش جایزه شهید آوینی ویژه نمایش فیلمهای مستند با موضوع مقاومت، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، مطالبهگری و روشنگری نمایش داده میشود که ما در گزارشی با چهار نفر از مستندسازان این بخش گفتوگو کردیم. اولین مستند مربوط به فرشاد اکتسابی، کارگردان مستند «خطالقعر» درباره ریشههای جنگ ایران و عراق است که همواره توجه ویژهای به مستندهای تاریخی نشان داده است. دومین اثر مربوط به بهمن ابراهیمی، کارگردان مستند «آن رزمنده همدانی» درباره شهید علی چیتسازیان، سومین مستند «بمبها میآیند» به کارگردانی مهدی ملکی درباره پروژه شباهنگ به عنوان اولین پدافند عمومی کشور و آخرین مستند نیز «آنسوی دیوار» به کارگردانی علیرضا حسنی درباره بحران هویت در جامعه آمریکاست که در ادامه از نظر میگذرانید:
ریشههای جنگ ایران و عراق در «خطالقعر»
فرشاد اکتسابی جزو مستندسازانی است که امسال با مستند «خطالقعر » درباره منشأ و ریشههای جنگ ایران و عراق در بخش جایزه شهید آوینی، هجدهمین جشنواره فیلم حقیقت حضور دارد. این مستند به زمینههای ایجاد جنگ بین ایران و عراق نگاهی تاریخی دارد و صرفا به اتفاقات بعد از انقلاب سال ۵۸ و ۵۹ اکتفا نکرده بلکه به مناقشات مرزی سالهای گذشته میان ایران و عراق، بهخصوص تعیین موقعیت مرزی در اروندرود نیز میپردازد. اکتسابی پیش از این، مستندهای «راز یک مجسمه»، «مجنونی از اسکاندیناوی»، «سووز»(شوش)، «فرزند اصفهان»، «سعدی کارنو» و... را کارگردانی کرده است. این مستندساز درباره علل پرداختن به خطالقعر گفت: اکثر مستندهایم تاریخی-اجتماعی بوده اما خیلی علاقهمند بودم مستندی فارغ از تمام مستندهایی که درباره جنگ میسازند و نگاهی موضوعی به مسائل مختلف مثل آزادسازی خرمشهر یا چهرههای جنگ مثل شهیدان همت و باکری دارد، بسازم. بنابراین، دوست داشتم مستندی درباره کل مسائلی که منجر به جنگ ایران و عراق شد، بسازم که در تاریخ ثبت شود.
ریشهیابی یک واقعه تاریخی
کارگردان خطالقعر با اشاره به اینکه در مستند دیدگاه جامع و چندوجهی نسبت به موضوع ریشههای جنگ ایران و عراق داشته، افزود: به دلیل همین دیدگاه که مجموعهای از عوامل باعث بروز جنگ یا واقعه تاریخی میشود، روایتم را از دوران صفوی و مناقشات این حاکمیت با حکومت عثمانی آغاز کردم که به طور عمده درخصوص سرحدات این دو امپراطوری بزرگ در منطقه سوقالجیشی شطالعرب (اروندرود) بود. این مناقشات سالهای متمادی حکومتهایی چون افشاریه، قاجاریه و همچنین پهلوی بهقوت خود تداوم داشت که سرانجام با به قدرت رسیدن صدام به نبردی خونین و طولانی و جنگ تحمیلی منجر شد. اکتسابی ادامه داد: براساس پژوهشم، متوجه شدم این میزان اطلاعات داخل یک مستند جای نمیگیرد و تصمیم گرفتم به شکل رویکردی درباره علت آغاز جنگ ایران و عراق به این موضوع نگاه کنم.
یک مستند و ۱۸ هزار سند تاریخی
این مستندساز درباره منابع پژوهشی این مستند توضیح داد: من مطالبی را از کتابها، مقالات، نشریات و تاریخ شفاهیهای مختلف جمعآوری کردم. برای پژوهش صرفا به منابعی مثل کتاب و فایل صوتی ایرانی اکتفا نکردم و برخی اطلاعات را از منابع غیرایرانی، بهخصوص عراقی جمعآوری کردم تا موضوع را از زاویه دید طرف مقابل نیز بررسی کنم. در این فیلم تکیه ما بر اسناد تاریخی است و حدود ۱۸ هزار سند تاریخی را بررسی کردم که بخشی از آنها در کتابخانه ملی، مرکز اسناد وزارت خارجه و آرشیوهای مختلف اسناد در دسترس بوده است. اکتسابی ادامه داد: برای پژوهش خطالقعر به مرکز اسناد کشور امارات و همچنین قطر دسترسی پیدا کردم که در آنجا اطلاعات بسیار خوبی از گزارشات MI۶ انگلستان به دست آوردم. همچنین در آرشیو اسناد اندیشکده ویلسون در واشنگتن نیز تعداد زیادی فایلهای صوتی پیاده شده از گفتوگوهای محرمانه صدام حسین با امرای ارتش پیدا کردم که مربوط به زمان قبل از شروع جنگ است. او در رابطه با اینکه انتخاب بخشهایی از منابعی که برای ساخت این مستند مناسب باشد، دشوار بود، گفت: از بین این ۱۸ هزار سند نزدیک به ۵۰۰ سند برای فیلم استخراج کردم. در حقیقت میتوان گفت این اسناد بیش از ۱۸ هزار سند بود، تنها آرشیو مرکز وزارت خارجه نزدیک به ۱۸ هزارتا بود و حدود سه ماه میرفتم و میآمدم تا بتوانم از این اسناد استفاده کنم. حدود سه سال هم کل فرآیند ساخت مستند طول کشید.
تبیینگری در برابر هجمه شبکههای معاند
این مستندساز با توجه به اینکه بسیاری از رسانههای خارجی از زاویه نگاه خودشان ریشههای جنگ ایران و عراق را در قالب مستندهایی یکطرفه بررسی کردند، درباره شکل پرداختن به این مستند توضیح داد: من مستندهای زیاد خارجی و ایرانی در این حوزه دیدم اما همه آنها با قضاوت همراه بوده است. هر وقت هم هفته دفاعمقدس میشود، شبکههای معاند شروع میکنند به ساخت این قبیل مستندها و از طرفی مستندهای داخلی هم اینگونه نیست. هنگام ساخت این مستند قسم خوردم با توجه به ملیت ایرانی و تاریخ کشورم، نگاهم به این مستند مثل نگاه یک خارجی بیاطلاع از این موضوع و به شکل بیطرفانه باشد؛ یعنی نباید تاریخ را به گونهای بیان کنم که دوست دارم و از گفتن برخی حقایق به صرف اینکه علاقهای به آنها ندارم، امتناع کنم. بنابراین، بیشتر بستری ایجاد کردم که قضاوت را به مخاطبان واگذار کنم.
اکتسابی در رابطه با این موضوع که بسیاری از مردم کشورمان اطلاعی از زمینههای بروز جنگ ایران و عراق ندارند و چه کارهایی باید برای دیده شدن این مستندها انجام دهیم، گفت: قالب مستند، مخاطبان خاص خود را دارد و شاید مستندی مثل خطالقعر برای مردم که دو ساعت روی صندلی بنشینند، جالب نباشد و نگاهشان دنبال سرگرمی باشد. معمولا این قشر از جامعه اتکایشان به نظر افرادی است که دانش بیشتری نسبت به مستند دارند. اگر روشنگری داشته باشیم، مردم جهتگیری فکری خود ار انتخاب میکنند. کار مستندساز آگاهیبخشی است و مستندساز چشم نگران جامعه است و روی بسیاری از پدیدههای اجتماعی و تاریخی مکث میکند. درواقع مستندساز حقیقت را از درون اتفاقات رخ داده، استخراج میکند و از راه ساخت فیلم به منصه ظهور میرساند.
بسترشناسی جنگ ایران و عراق
این مستندساز در رابطه با اینکه قبل و بعد از ساخت مستند خطالقعر چه تغییر دیدگاهی در او نسبت به جنگ ایران و عراق شکل گرفته است، گفت: من به این نتیجه رسیدم که باید به وقایع تاریخی نگاه سیستماتیک داشته باشیم؛ یعنی یک موضوع را تنها از یک جنبه واکاوی نکنیم، چون مجموع و برآیند وقایع تاریخ را میسازد و نمیتوانیم عوامل سببساز یک واقعه را یک شخص یا یک موضوع خاص بدانیم و انگشت اتهام خود را به سوی او ببریم. جنگ ایران و عراق تنها به حکمرانان معاصر مربوط نمیشود و ریشه تاریخی دارد؛ اما هر حکمرانی به تناسب نوع کشورداری ممکن است آرامکننده یا برانگیزاننده این ماجرا بوده باشد. در سال ۵۹ بهواسطه تحولات سیاسی و اجتماعی که در خاورمیانه و عراق و با حضور صدام به عنوان حکمرانی با روحیات عجیب شکل گرفت، این جنگ رخ داد اما تمام اینها از یک بستر تاریخی از گذشتههای دور است. او یادآوری کرد: فیلم خطالقعر با هیپنوتیزم شروع و به پایان میرسد و قصدم این است که بگویم، این افراد لابهلای فصلهای فیلم که جزو مردم کوچه و بازار هستند، درواقع وارثان یک تاریخ پرفراز و نشیب بودند که الان میبینیم. بنابراین، سعی کردم نگاهم تعمیمپذیر باشد و دنبال این نبودم که تنها بگویم فیلمم یک روایت تاریخی در بستر جامعه امروز است بلکه قصد داشتم بگویم در جامعهای حضور داریم که هر لحظه ورودش به جنگی جدید محتمل است، پس باید مواظب باشیم و از تاریخ درس بگیریم تا اسیر یک جنگ طولانی نشویم. گرچه هگل صحبت زیبایی دارد که میگوید تاریخ به ما میآموزد که هیچچیز از تاریخ نیاموختهایم، چراکه اشتباهات قبلی خود را به طور دائم تکرار میکنیم.
تجلی شکوه الوند در شهید چیتسازیان
بهمن ابراهیمی، کارگردان مستند که عمده فعالیتش تهیهکنندگی و کارگردانی مستندهای تلویزیونی در حوزه محیطزیست از قبیل «از شیرز تا کنی کوخا»، «گاماسیاب رود ماد»، «پالنگان، ماسوله و کردستان» بوده، امسال با مستند «آن رزمنده همدانی» در بخش جایزه شهید آوینی حضور دارد. این مستندساز درباره علت گرایش به ساخت مستندی درباره شهید علی چیتسازیان از جمله شهدای شاخص همدان گفت: چند دههای میشد که بیشتر مستندهایم در حوزه محیط زیست بوده است و با اینکه در گذشته در کردستان پیرامون زندگی شهدا، مستندهای متفاوتی ساخته و کار کردم، مدتی بود که از فضای مستندسازی پرتره درباره شهدا فاصله گرفته بودم اما اصرار کردند و از من خواستند که برای شهدای شاخص استان همدان مستند بسازم و در این رابطه یک مطالعه مقدماتی داشته باشم. او با بیان اینکه قرار بود برای کنگره ۸۰۰۰ شهید استان همدان مستندهایی پیرامون شهدا ساخته شود، افزود: من شهید علی چیتسازیان را باتوجه به اینکه خودم همدانی نیستم به طور کافی نمیشناختم و با او آشنا نبودم. باتوجه به درخواست همدان از من برای ساخت این مستند، مطالعه کوچکی انجام دادم و متوجه شدم که شهید علی چیتسازیان چه شخصیت بزرگ، گیرا، برجسته و دلنشینی دارد؛ اینگونه بود که جذب شدم و به سمت ساخت این مستند گرایش پیدا کردم.
تعریف رهبری از سیمخاردارهای نفس
ابراهیمی علت نامگذاری این مستند را صحبتهای رهبر معظم انقلاب در فیلم عنوان کرد و گفت: در فیلم هم میبینیم رهبر معظم انقلاب جملهای معروف از این شهید بیان میکنند و میگویند این جمله از من نیست از آن رزمنده همدانی است؛ «کسی میتواند از سیمخاردار دشمن عبور کند که در سیمخاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد.»این مستندساز با اشاره به اینکه فرآیند ساخت این مستند از آذر ۱۴۰۲ بعد از برگزاری جلسه طرح و برنامه شروع شد، خاطرنشان کرد: ایشان با توجه به شخصیت ویژهشان، بسیار بین مردم و همرزمان خود محبوب هستند. حساسیت کار از نظر محتوا بسیار بالا بود و ضبط، تهیه، تدوین و نویسندگی حدود ۴۰۰ روز طول کشید. او در پاسخ به این پرسش که باتوجه به آشنایی نداشتن نسبت به این شهید در ابتدای ساخت مستند، بعد از آشنایی چه تحولی در دیدگاه شما به وجود آمد، گفت: من خودم بسیجی بودم و از فضای جبهه و جنگ، شهدا، رزمندگان و ایثارگران چندان دور نبودم اما وقتی که قصه این شهید را پیگیری میکنید، متوجه میشوید که شهید چیتسازیان شخصیت بسیار ویژهای داشت.
جذبه معنوی یک شهید
ابراهیمی یادآوری کرد: همانگونه که گفتم، من مستند محیطزیست میساختم و خیلی مسحور ابهت کوهها بودم اما بعد از این مستند، متوجه شدم آن شکوهی که در الوند وجود دارد، در شهید علی چیتسازیان تجلی پیدا کرده است.
او درباره چگونگی واکنش دوستانش بعد از تماشای این مستند گفت: من دوستان متعددی از طیفهای مختلف با اعتقاد قلبی ضعیف و قوی نسبت به مقوله دین دارم که نزدیک روزهای نوروز مهمان ما بودند و میخواستند آخرین مستند و کارم را ببینید. گفتم به مذاق شما چندان خوش نمیآید اما اصرار کردند که حتما میخواهند این مستند را ببینند. در پنج دقیقه اول نسبت به مستند کمتوجهی نشان دادند و پچپچههایی از،بینشان شنیده میشد اما وقتی به دقیقه ۲۰ رسید، به طور کامل در قصه غرق شده بودند و وقتی به دقیقه ۴۵ رسید، متوجه شدم در حال گریه هستند. چیتسازیان افزود: شما باورتان نمیشود یکی از افرادی که اعتقاد قوی نداشت و قسم میخورد که در طول عمرش حتی سر مزار یک شهید نرفته، در روزهای نوروز به من زنگ زد و گفت نمیدانم این فرد که بود اما الآن سر مزار شهدا هستم، برای آنها فاتحه میخوانم و خرما پخش میکنم. همچنین همین شخص روز عاشورا به من زنگ زد و گفت انگار خود این شهید دستم را گرفته و من را سر مزارش آورده است. معتقدم این موضوع هیچ ربطی به فیلم من ندارد بلکه هرکس با روحیات و کارهایی که این شهید انجام داده، آشنا شود، جذبه معنویاش او را رها نمیکند.
زانو به زانوی شهید در سنگر
او درباره چگونگی تجلی تصویر شهیدان در مستندها نیز عنوان کرد: باید از تبدیل شهیدان به عناصر دستنیافتنی پرهیز کنیم، چون این کار ویژهای نیست و ما هم در این مستند به زمینی بودن این شهید اشاره میکنیم و میخواهیم بگوییم این شهید، جوانی ۱۷ ساله بود که به جایگاه فرماندهی رسید و شمای جوان هم میتوانید به این جایگاه برسید. این کارگردان مستند تأکید کرد: من قصد نداشتم با ساخت این فیلم یک اسطوره دستنیافتنی بسازم بلکه رفتارهای عادی، رفاقت، صمیمیت و مردانگیاش موجب میشد که به جایگاهی محبوب در دل مردم برسد. معتقدم در مستند باید از تعریف و تمجید نسبت به شهید یا صحبت افراد درجه دوم و سوم نسبت به او پرهیز کنیم، چون به طور ناخودآگاه وقتی این افراد میخواهند موضوعی را جا بیندازند، مجبورند روایت خارج از قاعدهای داشته باشند اما در کار شهید علی چیتسازیان بهرغم اینکه فرماندهان ارشد همدان حضور داشتند و میتوانستند درباره او صحبت کنند، از آنها کمک نگرفتم و فقط گفتم خاطرات هرکسی را که زانو به زانوی شهید در سنگر بوده، ضبط میکنم و نمیخواهم تعریف کند که شهید شجاع و جسور بود بلکه از مجموع این خاطرات روحیات و نوع جایگاهش برای مخاطبان مستند مشخص میشود.
شهیدی که تاثیرگذار بود
او درباره منش و خلق و خوی این شهید تشریح کرد: علی چیتسازیان همه کسانی که روی آنها هیچ حسابی نمیکردند را به جبهه برد و حساسترین کارها مثل شناسایی جبهه را به آنها واگذار میکرد. هیچکس چنین کاری را انجام نمیدهد و واقعا فردی جسور و شجاع بود. شهید حسین فلاح را شهید چیتسازیان میبیند و بهرغم اینکه شهید فلاح در دوره حیات و قبل از جبهه مرتکب خطاهایی شده بود، ظرف مدت زمان حضور در جبهه، نماز شبخوان شد و در کربلای چهار اولین شهید از همدان بود که گلوله خورد. او شخصی بود که جلوی هیچکس سر خم نمیکرد اما میگفت اگر علی چیتسازیان بگوید همین جا بمیر، میمیرم! ابراهیمی ادامه داد: همچنین شهید حسین شاهحسینی، همافر ارتش که دورهاش را در آمریکا گذرانده بود، با علی چیتسازیان که یک بسیجی ۱۹ ساله بود، دیدار کرد و در ابتدا نگاهش نسبت به شهید چیتسازیان از بالا به پایین بود اما وقتی لحظاتی کوتاه همکلام شدند، بعدها باهم وارد بخش اطلاعات و عملیات شدند و شاهحسینی نیز مسئولیت کارهای فنی را به عهده گرفت و درنهایت شهید شد.
بیهمتی ما به یاد شهدا
این مستندساز با اشاره به اینکه نگاهم قبل و بعد از ساخت مستند تغییر کرد، افزود: از جمله باورهایی که هیچگاه از آن عدول نمیکنم این است که تا ابد مدیون خون شهدا و ایثارگران هستیم اما با مرور زندگی شهید علی چیتسازیان این باور هزاران بار در من محکمتر شد. این شهید تأثیری معنوی روی من گذاشته و شاید بعد از این مستند وقتی عکسی از شهدای تیپ ۳۲ انصارالحسین و شهید چیتسازیان را نزدیک خانهمان میبینم، امکان ندارد بدون فاتحه از آنجا رد شوم. وقتی آنها در آن سطح فداکاری و از خودگذشتگی برای ما بودند، به نظرم بیهمتی است که از آنجا رد شویم و یادی از آنها نکنیم.او درباره حضور این مستند در هجدهمین جشنواره فیلم حقیقت نیز گفت: مستند شهید چیتسازیان به محض اتمام، با فراخوان شرکت در شبکه مستند سیما و حقیقت همزمان شد و کار را در هر دو جشنواره شرکت دادم که در هر دو پذیرفته شد و همین که پذیرفته و زندگی شهید در آن منعکس شد، برایم کافی است.
بحران هویت در جامعه یهودی آمریکا
علیرضا حسنی، مستندساز جوان کشورمان که تاکنون مستندهای «ضد» و «پرستار» را تولید کرده، اکنون با مستند «آنسوی دیوار» در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت حضور دارد. حسنی درباره این مستند که موضوعی منحصربهفرد دارد، به جامجم گفت: یک مجموعه مستند در حال تولید دارم به نام خلاف جریان؛ این مجموعه حول محور ۱۰ موضوع در ۱۰ قسمت، پرتره افرادی را که در کشور آمریکا کنش سیاسی دارند، بررسی میکند و اولین قسمت این مجموعه، همین مستند آن سوی دیوار است. او درباره چگونگی شکلگیری ایده این مستند عنوان کرد: همیشه برای خودم جامعه یهودیت، جامعهای عجیب و جالب بوده و دوست داشتم بدانم که این جامعه چگونه اداره میشود؛ هم از بعد لابیگری آنها در سیستم سیاسی کشور آمریکا و هم از بعد آموزشی آنها. به همین دلیل شروع به پژوهش درباره این ماجرا کردم. مسأله موجود در دوره معاصر این جامعه این است که در دهه ۹۰ میلادی، جامعه یهود با بحران عجیبی به نام بحران هویت روبهرو میشود. این بحران به این صورت بود که جوانان یهودی دیگر رغبتی نداشتند که سبک زندگی یهودی را دنبال کنند و از این فضا دور میشدند. بزرگان یهود بررسی کردند که چگونه میتوان به این بحران چیره شد و به این نکته پی بردند که در جامعه یهودی که در سراسر جهان وجود دارد، آنهایی که سفر به سرزمینهای اشغالی داشتند و با تاریخ ادعایی اسرائیل آشنا شدند، از این بحران در امان ماندهاند.
تاریخسازی با موزههای دروغین
این مستندساز یادآوری کرد: اسرائیل با آن وسعت محدود، بیشترین تعداد موزه را دارد که به نحوی برای خود تاریخسازی میکنند. این موضوع به بزرگان جامعه یهود این ایده را میدهد که سفری رایگان و ۱۰روزه را برای جوانان یهودی ترتیب دهند که هر جوان یهودی در طول عمر خود میتواند یک بار از این سفر استفاده کند و با هویت خود آشنا شود. خروجی این دوره آموزشی و فرهنگی خیلی چشمگیر است؛ تا جایی که هرساله جمعیت افرادی که سفر به اسرائیل داشتهاند، افزایش پیدا میکند.مستندساز آن سوی دیوار افزود: در حین این تحقیقات به جریانهای خاصی رسیدم که برخی از این افراد بعد از سفر به اسرائیل، بهرغم اینکه خودشان را محافظ و مبلغ اسرائیل و تبیینکننده یهود در دنیا میدیدند، بعد از برگشت با یک سری چالش روبهرو شده بودند و مستند ما در واقع به چالشهایی میپردازد که یهودیها با آنچه که سیستم آموزشی صهیونیستی آموزش دیدهاند و آنچه که در جهان هست، مواجهاند. داستان حول محور شخصیت خانم سیمون زیمرمن و به صورت داستانمحور روایت میشود.
طرد یهودیان مخالف اسرائیل
حسنی درباره چالشها و محدودیتهای تولید این مستند افزود: ما برای ساخت مستند، خیلی سعی کردیم که با خود خانم زیمرمن ارتباط بگیریم و دادههای بیشتری از این شخصیت و آنچه که تجربه کرده، به دست بیاوریم اما نکتهای که از طرف ایشان وجود داشت، این بود که به خاطر رویکردی که پیدا کردند، از طرف جامعه یهود تحت فشار هستند تا جایی که در این جامعه، ایشان را دیگر یهودی به حساب نمیآورند و او را طرد کردهاند. چون ایشان سیاستهای اسرائیل را نقد میکند، یعنی یهودی بودن در جامعه یهودی آمریکا مترادف با اسرائیلی و صهیونیست بودن است و فشارهای زیادی به این افراد وارد میشود.او ادامه داد: وقتی خواستیم برای تولید مستند از خانم زیمرمن کمک بگیریم، علاوهبر آرایی که دارند همکاری با ایران به عنوان بزرگترین دشمن اسرائیل ریسک بزرگی برایش بود و نتوانستند کمک کنند و ما را به سمت مصاحبههایی که داشتند، سوق دادند. میخواهم بگویم در پژوهش، فرآیند سختی را گذراندیم تا بفهمیم این سیستم آموزشی چه تاریخچهای داشته و ما در فرآیند تدوین هم چالشهای بسیاری داشتیم، چون خیلی سعی شده یک فرم جذاب و ریتم سریعی و تصاویر با کیفیت داشته باشیم.
نقش مستند در جنگ روایتها
او همچنین با اشاره به موضوع جنگ روایتها در دنیای امروز عنوان کرد: دشمن و جبهه مقابل ما خیلی متنوع و خلاقانه با افق دید بازتری در ماجرای جنگ روایتها علیه مخاطب ایرانی و جهانی فعالیت میکند. یکی از ایدههایی که در فرآیند این مجموعه مستند شکل گرفت، این بود که سراغ سوژههایی برویم که خودشان با مشکلات و ایراداتی که به سیستم آمریکا و اسرائیل دارند مواجهاند و آنها را روایت میکنیم. عملا داستان مستند ما در آن سوی دیوار، همین موضوع است. مستند ما به این شکل نیست که یک روایت حاکمیتی داشته باشیم؛ ما کاملا یک روایت واقعگرایانه از یک سری جریانهایی داریم که در کشور خودشان به مسألههایی میپردازند اما حکومت این مشکلات را نمیبیند. ما جریانهایی در آمریکا داریم که همین الآن فعال هستند و با سیاستهای حاکمیتی مانند بردهداری نوین مبارزه میکنند. ما در ۱۰ قسمت، زندگی ۱۰ نفر که زندگی آنها حول محور این مبارزات شکل گرفته است را روایت میکنیم. به نظرم این نوع روایت که در کشور کمتر از آن استقبال میشود، این است که ما نه به صورت دانای کل، بلکه روایت خود آن افرادی که در آن موقعیت زیست میکنند و آن را نقد میکنند، بتوانیم هم به مخاطب بینالمللی و هم مخاطب داخلی واقعیت آنچه که در نظام و سیاست آمریکا هست را نشان دهیم. اینکه بتوانیم روایتی از آنچه که واقعا در جهان اتفاق میافتد ارائه دهیم؛ حداقل در مقابل رسانههای فارسیزبان خارج از کشور که ایران را تخریب میکنند، میتوانیم احساس آرامش را نشان داده و بگوییم که ما در بعضی از حوزهها خیلی بهتر هستیم.
رویای دروغین آمریکایی
وی افزود: در این مدت که من داشتم روی اقشار و گروههای مختلف تحقیق و پژوهش میکردم، متوجه شدم که رویای آمریکایی برای درصد خیلی محدودی از مردم آمریکاست که فقط همان قشر مرفه و ثروتمند هستند و نه حتی قشر متوسط و افرادی که زیر طبقه اجتماعی مرفه زندگی میکنند، با چالشهایی مواجه میشوند اما صدایی ندارند. این رویای آمریکایی صرفا تبلیغاتی بوده که دستگاه تبلیغاتی آمریکا توانسته به جهان القا کند. ما اگر بتوانیم آنچه که در نظامهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و رسانهای آمریکا وجود دارد، مانند آزادی بیان را بررسی کنیم، میبینیم که خلاف ادعای دموکراسی، شاهد برخوردهایی با خبرنگاران و بعضی رسانهها هستیم که در خیلی از نظامهای دیکتاتور جهان اتفاق میافتد. اینگونه روایتها میتواند چهره روتوشنشده آمریکا را، بر خلاف تبلیغات رویای آمریکایی که در ۱۰۰ سال گذشته نشان داده شده، به تصویر بکشد.او در پایان گفت: متأسفانه در کشور، ماهیت اعتراضهایی که در آمریکا رخ داده و میدهد، خیلی باز نمیشود اما این مسأله مهم برعهده رسانه است که در قالب یک داستان ارائه شود؛ چون رسانه یک ابزار روایتگری است و من مستندساز باید بتوانم در قالب یک داستان، موضوع مدنظرم را روایت کنم تا موضوع برای مخاطب به بهترین نحو باز شود. این مسألهای است که مستندهای گزارشی، که تعدادشان زیاد است، معمولا از پس آن برنمیآیند، چون خارج از حوصله مخاطب هستند و مخاطب دیگر حوصله نمیکند، چنین مستندی را ببیند. به همین خاطر، روایتگری و قصهگویی در اینجا ضریب پیدا میکند و مخاطب فارغ از جهتگیریهای سیاسی، قصه زندگی فردی مثل خانم زیمرمن که در نیویورک زندگی میکند، را میبیند که چه میگوید و این شخص چه سرگذشتی دارد.
سربازانی که تاریخ را شکل دادند
مهدی ملکی، کارگردان مستند «بمبها میآیند» روایتی از پدافند ارتش را ارائه داده است. او که پیش از این تجربه تولید آثار دیگری چون «تا اطلاع ثانوی تعطیل» را درکارنامه خود دارد، درباره مستند اخیر خود به جامجم گفت: من در حال تهیه یک مستند با موضوع روانشناسی بودم و در حین این پژوهش، محمد نجفی که تهیهکننده این کار هستند، موضوع مستند بمبها میآیند را پیشنهاد دادند. به دلیل علاقه شخصیام به موضوعات نظامی، این موضوع برایم جذابیت داشت. وقتی با اعضای تیم سوژه را بررسی کردیم، متوجه شدیم که این سوژه ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به قالب مستند را دارد. باتوجه به شاخصههایی که درنظر داشتیم، مانند خودباوری و ایثاری که این سربازان وطن انجام دادند، این مستند را تولید کردیم. البته منظورم از سربازان وطن تنها از نظر درجه نیست، زیرا این افراد فرماندهان بزرگی بودند که در خارج از ایران و در کشور آمریکا دوره دیده بودند و بهراحتی میتوانستند مهاجرت کنند اما به وطن خود خدمت کردند.
«شباهنگ» و برساخت خلأ مهم نظامی کشور
این مستندساز ادامه داد: موضوعی که ما در مستند روایت میکنیم، در سال ۱۳۶۴ اتفاق میافتد، اما افرادی مانند سرتیپ عطاا... بازرگان از سال ۵۸ جهاد خودکفایی نیروی هوایی را پایهگذاری کردند؛ یعنی همزمان با خروج مستشاران آمریکایی، این افراد اعلام کردند که باید جای آنها پر شود و با عملیاتی کردن پروژههایی مانند «شباهنگ» تا پایان دفاع مقدس، خلأهای مهمی را در برساخت نظامی کشور پر کردند. همچنین این روایت در دل خود فرازوفرودهای بسیاری داشت که برخی از آنها را باوجود جذابیتی که داشت، اجازه نداشتیم در مستند بازگو کنیم. ملکی درباره نحوه آشنایی خود با موضع این مستند افزود: برای شروع پژوهش این مستند، هیچ دادهای در اختیار نداشتم. تنها یک مستندساز بود که سالها پیش کار نصف و نیمهای در این موضوع تولید کرده بود، زیرا با همین مشکلات مواجه شده بود. من که وارد این کار شدم، اولین جایی که مراجعه کردم، سازمان پدافند کل کشور بود. بالاخره این یک نهاد نظامی است و باوجود همکاریهای بسیار، در برخی موقعیتها احساس کردم امکان همکاری با این سازمان وجود ندارد، زیرا باید کانالیزه میشدیم. برخی از نهادها نیز هنوز نمیدانستند اطلاعاتی که میخواهند در اختیار ما بگذارند، از طبقهبندی خارج شده یا خیر و نمیتوانستند بهراحتی با ما تعامل کنند که این مسأله زمان زیادی از تیم را میگرفت. برخی از ارگانها هم از پروژه شباهنگ اطلاعی نداشتند، زیرا این پروژه در پدافند نیروی هوایی اجرایی شده بود و پدافند سالهاست که از نیروی هوایی جدا شده است. بهواسطه دوستان و پژوهشگران، با پسر آقای عطاا... بازرگان تماس گرفتیم، زیرا خود آقای بازرگان به لحاظ سنی و جسمی حال مساعدی نداشتند. از طریق ایشان و بهاصطلاح چراغ خاموش، با سوژههای خود ارتباط شخصی برقرار کردیم و دوستانی که قرار بود با آنها گفتوگو کنیم با ما همکاری خوبی داشتند.
حماسهسازان واقعی هشت سال جنگ تحمیلی
کارگردان مستند بمبها میآیند در ادامه درباره اهمیت ساخت این مستند گفت: اولین چیزی که ما را در این پروژه ترغیب کرد، این بود که به غیر از کسانی که به مسائل نظامی علاقهمندند، عموم جامعه از پروژه شباهنگ اطلاع چندانی نداشتند. همچنین این کار جزئیات جذابی داشت و بایدگفت که بچههای ارتش درحماسههایی که درهشت سال جنگ تحمیلی آفریدند، کمتر دیده شدند. این موضوع خود محرکی شد تا این مستند را تولید کنیم. البته آقای بازرگان پروژه دیگری هم داشتند و ما تنها به پروژه شباهنگ ایشان پرداختیم، که اولین سایت پدافندی بومی را ایجاد کردند. چراکه تا پیش از این، پدافندهای ما کاملا غربی و آمریکایی بودند و خودشان برای ما سایت پدافندی احداث میکردند اما پروژه شباهنگ تماما به دست بچههای پدافند ایجاد شد. وی افزود: امروز نیز همین موضوع صدق میکند؛ زیرا کلماتی مانند «تحریم» و «خودکفایی» به قدری مورد استفاده قرار گرفته که بار معنایی خود را از دست دادهاند اما در حوزه نظامی، این موضوعات اصلا شوخیبردار نیست و اگر کمبودی دارید، باید به شکلی آن را تأمین کنید، چه از راه خرید و چه اینکه خود آن را بسازید. در دوره جنگ، حتی تحریم بودیم و توان خرید نداشتیم و یک نفر باید در این میان کاری میکرد. این پروژه در داخل نیز چالشهای بسیاری داشت که بنا به ملاحظاتی، آنها را در مستند نیاوردم. علاوهبر تحریمهای خارجی، این پروژه با تحریمهای داخلی هم دست و پنجه نرم میکرد. در آن دوران، این موضوع مطرح بود که وقتی برد هواپیماهای صدام به تهران میرسد و سلاح شیمیایی دارد، آیا نمیتواند در تهران با آن تراکم جمعیت از سلاح شیمیایی استفاده کند؟... کسی که روی مردم خودش از این سلاح استفاده کرده است، آیا این احتمال وجود ندارد که با دشمن خودش چنین کاری کند؟ بالاخره باید کسی جلوی صدام را میگرفت. چون میگ ۲۹ کلا هواپیمای رهگیر و شناسایی است که عراق با کمک فرانسه این هواپیما راتبدیل به یک بمبافکن کرد و هواپیمای گرانی هم به حساب میآمد. وقتی ایران توانست این جنگنده را شکارکند، دیگر به ریسکش نمیارزید که از این هواپیما در این مسیر استفاده شود.
نقش تلویزیون در مستندسازی
درپایان کارگردان مستند«بمبها میآیند»با اشاره به حضور این اثر درجشنواره مستندهای تلویزیونی گفت: وقتی یک مستندساز کاری را تولید میکند، مخاطب اثر برای او اهمیت بسیاری دارد.مستند هم به طورمشخص مخاطب عمومی ندارد، مگر اینکه از رسانه فراگیر پخش شود. به همین دلیل، در شروع کار، وقتی گروه این مستند جمع شد، قرار بر این شد که مستند تلویزیونی تولید شود و اینطور نبود که مستندی تخصصی و خاص تولید کنیم که مخاطب خاص هم آن را بپذیرد. به همین دلیل درجشنواره مستندهای تلویزیونی شرکت کردیم و بعد ازآن مستند درجشنواره سینما حقیقت ثبتنام کردیم. زیرا جشنواره حقیقت یک رقابت میان مستندسازان درجه کشور است وسطح بسیار بالایی دارد. به عبارت دیگر، سینما حقیقت ویترین سینمای مستند کشوربه حساب میآید ودوست داشتم که حتما مستند بمبها میآیند در این رویداد سینمایی محک بخورد.