آنچه که از رفتار و گفتار خاندان پیامبر(ص) روایت شده و نشده(سکوتشان و واکنش نشانندادنشان حتی) برای ما حجت بالغه، فصلالخطاب و رهنمون و راهنماست. این بخش از روایتهای نورانی، منبعی متصل به وحی است برای دریافتهای دینی، اخلاقی و ارزشی. بخشی روشن اما تا حدود بسیاری مغفول که مقدس است و بهطور مدام ما را تغذیه فکری و بینشی و روحی میکند.رویدادهای روشنگری که خاندان پیامبر(ص)رقم زدهاندمانند غدیر،خاکسپاری شبانه،عاشورا و...یک رویداد عادی تاریخی نیست،بلکه رخدادهایی قدسی ومؤیدبه وحی است وبخشی ازتاریخ مذهبی ما.تفسیرهاوبرداشتهایی که درمورد رخدادهای زمانه و دگرگونی واقعیتها، از متنهایی مانند موضعگیریهای مادر هستی فاطمه زهرا(س) یا عاشوراصورت میگیرد، همواره راهگشا، راهنما و روشنگر پرسشهای ما و ابهامهایمان است.تنوعی که دربرداشت ازاین قبیل رویدادهای تاریخی وجود دارد بهخاطر ناکرانمندبودن این متنهای تاریخی وممتاز است.چرا متن؟ چرا ازغدیر یاعاشورا یا رخدادهای اواخر عمر بانوی دو عالم بهعنوان متن سخن میرود؟ زیرا چنین رویدادهایی حاوی حقیقت و تجلی جاودانگی حقیقت است. عاشورا مخاطبش را به حیرت وامیدارد که اینقدر بینهایت میشود از این رخداد تاریخی برداشتهای متنوع داشت؛ رخدادی که تاریخ است اما مشمول تاریخیشدن، یعنی مرور زمان نمیشود. قضاوت تاریخی ما نسبت به رویدادی تاریخی مثل حوادث پایان عمر مادر هستی، فاطمه، دختر یگانه پیامبرمان(ص) در برهههایی تغییر میکند، مخصوصا که اگر درگیر بزنگاهی تاریخی یا مقطعی با رویدادهای حساس باشیم؛ مانند امروز که انگار هجوم نرم فرهنگ بیگانه دارد مانند موریانه پایههای باورمان را میجود و به بنیادهای اصیل و ریشههای اصلیمان یورشی پنهانی و برنامهریزیشده را شکل میدهد و با ابزار فضای مجازی، مسلحتر از پیش به ما میتازد؛ اما نباید هراسید، زیرا با توجه به کنشومنش خاندان وحی در قبال چنین رخدادهایی میتوانیم خود را بازیابی کنیم و تعالی بخشیم. مگر امام ما حضرت صادق(ع) صدای بیگانه را نشنیده میگرفت یا امام رضا(ع) از سخنان منتقدان و منکران روبرمیگرداند؟ خیر. درست میشنیدند ومینیوشیدند، آنگاه به پاسخگویی میپرداختند و چنان آداب تامل و اندیشگری و مکالمه را رعایت میکردند که منکران دگرگون میشدند و در برابر قاطعیت اندیشه و روشنی برهانشان مجاب و تسلیم راستی و صراط مستقیم میشدند. معنای این فرازها همین است که ما نیازمند تفسیری دوباره و برداشتی روزآمد از کنشگری فاطمی در جامعه و تعامل اجتماعی ایشان هستیم که در دوران خودشان در بالاترین سطح سیاسی و اجتماعی رخ داده و نباید این نوع وقایع را تاریخ گذشته بدانیم، زیرا الگو و اسوه ما همچنان زنده و الهامبخش و راهنماست؛ مگر جز این است؟! با غنای اطلاعات تاریخی و فرابردن درک اجتماعی سیاسیمان ــ امیدواریم ــ روشنتر بتوانیم از الگوی حسنه فاطمی بیاموزیم و تعامل اجتماعی را یادبگیریم، به گونهای که در برخورد و رویارویی با جهان مدرن کم نیاوریم و مغلوب بیهودهگرایی و بیپروایی اخلاقی غرب نشویم، چراکه ما شرقیها بهویژه ایرانیان تا بوده معنویتگرا و آسمانی بودهایم. کافی است عینکمان را فرهیختهتر کنیم و چشممانمان را بشوییم و با آگاهی بیشتری به منبع لایزال وحی و الگوی راهنمایمان پناه ببریم تا دیدمان عوض شود و روشنایی روزآمدی را ببینیم که بر ما میتابد و برداشتمان را خداپسندانه میکند. مگر خدا وعده نداده به کسانی که باور دارند نور و روشنایی میدهد که یمشی فیالناس، یعنی در تعامل اجتماعی راهبر و کمک و رهنمونشان باشد!
بانوی دوجهان، فاطمه(س): خدا مهرودوستی ما را بر شما لازم و واجب کرد تا پراکنده و چنددسته نشوید.