طی روزهای اخیر، شاهد هستیم بلافاصله پس از انعقاد توافق آتشبس در لبنان که نقطه آشکارساز پیروزی مقاومت بر دشمن صهیونیستی محسوب میشود، آمریکا و رژیم اشغالگر قدس فتنه دیگری را در حوزه شامات و بهصورت خاص شهر حلب آغاز کردهاند. تحلیل محتوا و ماهیت این فتنه بزرگ، اذهان را متوجه نکات کلیدی و عمیقی میسازد:نخست اینکه بحران زیست بودن آمریکا در نظام بینالملل، مسألهای اثبات شده است. جریان باطل و استکبار، عوامل موجده و مبقیه خود را در بطن خلق بحرانهای مزمن و عمیق جستوجو میکند. زمانی که صلح و عدالت واقعی در منطقه و جهان تحقق یابد، اساسا بستری برای استمرار تنفس حداقلی و نفرتانگیز جریان ظلم باقی نمیماند. رژیم مافیایی آمریکا، نهتنها به صورت ماهوی قرابتی با صلح و امنیت ندارد، بلکه استمرار جنگافروزی را به مثابه یک دستورالعمل سیاسی ــ فرهنگی تعریف کرده است. در جریان تحولات خونین اخیر در منطقه و مورد اخیر آن یعنی حلب،چنین رویکردی رابهوضوح مشاهده میکنیم: جایی که بلافاصله تمرکززدایی از حماسه بزرگ حزبا... در دستور کار غرب، رژیم اشغالگر قدس و مهرههای منطقهای آنها قرار میگیرد. نکته دوم، مربوط به برهم کنش و بلکه ادغام تروریسم تکفیری و صهیونیستی با یکدیگر است. مصدر هر دو گفتمان خطرناک و انحرافی یکسان است! شاید برخی تصور کنند همپوشانی آشکارتروریستهای تکفیری درحلب وتروریستهای صهیونیست درغزه و لبنان، ناظر بر اهداف مشترک آنها در کاهش توان نظامی مقاومت اسلامی است اما صراحتا ماجرا را فراتر از این مقوله میدانیم. وقایع جاری در منطقه، نشانههایی فراتر از همزیستی یا همپوشانی عملیاتی گولانی و جولانی را به ما مخابره میکند: ریشه و فلسفه وجودی مشترک. هرگونه غیریتسازی میان تروریسم تکفیری، تروریسم صهیونیستی و تروریسم آمریکایی نادرست و محکوم به ابطال است. کدام عقل سلیم و انسان با بصیرتی میتواند اتصال کامل این سه به یک مصدر و آبشخور واحد را کتمان یا تحریف کند؟! بدون تردید، هدف اصلی، به تأخیر انداختن نظم جدید منطقهای و گفتمان شکل گرفته پیرامون آن است. غافل از اینکه این اقدامات، شتابدهنده است نه سرعتگیر!نکته سوم، به مواجهه ترکیبی با توطئههای گذشته، کنونی و آتی دشمنان جهان اسلام باز میگردد. زمانی که رژیم مافیایی آمریکا را به مثابه مصدر واحد تولید و بقای تروریسم صهیونیستی و تکفیری در نظر بگیریم، در مواجهه با منظومه تروریستی واشنگتن در منطقه و نظام بینالملل تردیدی نخواهیم داشت. در اینجا بر مواجهه ترکیبی با تروریسم آمریکایی، صهیونیستی و تکفیری تاکید داریم. این مواجهه ترکیبی،صرفا ناظر برابعاد عملیاتی ونظامی نبوده و بعد تبیینی آن اهمیتی مضاعف دارد. شناخت ماهیت دشمن و راهبردها و ابزارهای تعریفشده آن در مواجهه با وجدانهای آگاه بشری، یکی از شروط لازم در پیشبرد مقاومت فعال در برابر آن محسوب میشود. تبلور این مقاومت فعال و فراگیر، شکست همهجانبه و انهدام منظومه چندلایه آمریکای بحران زیست و شبکه وابسته به آن را رقم میزند.
پینوشت:
*. فرمایشات رهبرمعظم انقلاب به مناسبت عید سعید مبعث،۱۴۰۰.۱۲.۱۰.