طی این طوفان و پس از آن، دو سرمایه راهبردی این رژیم یعنی انگاره «شکستناپذیری» و «ترحمبرانگیزی» آنها در جهان فروریخته است. حملات هماهنگ مقاومت، از حماس و حزبا...، حشدالشعبی و انصارا... تا وعدههای صادق ۱ و ۲، افسانه شکستناپذیری رژیم را از بین برده و «بیتالعنکبوت» رژیم صهیونی را هویدا کرده است. از طرف دیگر، سبعیت، جنایات و نسلکشی بیرحمانه صهیونیسم در برابر زنان و کودکان بیدفاع غزه، هویت درونی رژیم و حکومت آمریکا را در جهان عریان کرده است. از این جهت امروزه، نهتنها خیابانهای تهران، کراچی و بغداد بلکه پاریس، نیویورک، بروکسل و ... نیز نسبت به اقدامات صهیون و سران غربی به خشم آمده و افکار عمومی جهان بیدار شده است.
در این بین آنچه مشهود است، حضور قدرتمند مقاومت در میدان است. مقاومت نشان داده زنده است و آرمان فلسطین را در رأس مسائل جهان اسلام و دنیا قرار داده است. مقاومت موجب شد تا پیوندخوردگی با صهیونیسم نهتنها در غرب آسیا «تابو» شود، بلکه در انتخابات آمریکا نیز، دولت دموکرات بایدن- هریس (همراهان نتانیاهو در نسلکشی غزه) را نیز به شکست بکشاند. این وضعیت، برای دولت جدید آمریکا خطکشی مسیر فرارو و گرداب همپیمانی با کشتارهای رژیم آپارتاید را نشان میدهد و بایستههای مهمی فراروی «قمارباز و شومن» آینده کاخ سفید و برخی مرتجعان منطقه قرار میدهد. در این فرآیند، جبهه مقاومت، مبتنی بر رهیافت «تفاوتناپنداری بین جناحین در حکومت آمریکا» کار خود را در آوردگاه بیپایان مبارزه به پیش میبرد و از عملیاتهای روزانه تهاجمی تا آتشبس، دارای برنامه، ابتکار و هدف است و هماهنگتر از قبل به پیش میرود.
اما در درون سرزمینهای اشغالی، صهیونیستها با اختلافات داخلی، نزاعهای درون کابینه، هراس از آینده پرابهام، خزیدن روزانه به پناهگاهها و ... موج مهمی از سردرگمی و مهاجرت معکوس تا تنگنای بقا را تجربه میکنند. مقاومت و میدانسازی مداوم، هرگونه اعطای فضای حیاتی به صهیونیستها در منطقه را مسدود کرده و فضای غرب آسیا را به دست گرفته است. بلوک قدرتمند ایران و جریان مقاومت، پس از یک سال نبرد، توازن قدرت در غرب آسیا را به نفع خود تحکیم و نظم جدیدی رقم زده است. نظمی که قدرت دفاعی- تهاجمی ایران، ضامن آن و گفتمان مقاومت در برابر صهیون- استکبار پیشران آن است. در نظم جدید، هرگز جایی برای صهیونیسم نخواهد بود و جز زوال دردناک و تدریجی، راهی فراروی آنها نخواهد ماند. این حقیقت اصلی ماجراست و هرگونه شکلدهی رسانهای غیر آن با میدان و حقیقت فاصله بسیار دارد. شاید بتوان این واقعیت را از زبان یک شهرکنشین صهیونیست بیان کرد که در «یدیعوت آحارونوت» اعتراف نموده است که؛ «پیروزی بر حزبا... کجاست؟ یک سازمان شکستخورده در عرض نیمساعت ۹۰ موشک شلیک نمیکند؟ پس هیچکس نباید به ما داستان پیروزی بفروشد».