دیگر چقدر باید آزمون و خطا کنیم تا به این نتیجه مهم و کاربردی برسیم که اقتباسهای موفق از ادبیات میتواند ناجی وجوهی از سینمای ایران باشد که مخاطبانش صرفا بهدنبال سرگرمشدن با ادا و اطوارهای عجیبوغریب برخی بازیگران و بند بازیهای جلف برخی از تهیهکنندگان و فیلمسازان نیستند. هم بهدنبال اثری جذاب و پر کشش هستند و هم نمیخواهند به احدی اجازه بدهند که به شعورشان توهین کنند.
خیالپردازی، نیاز مخاطب نوجوان
خیالپردازی در سینمای نوجوانان که در سینمای ایران وجهان همواره مورد توجه سینماگران بوده است، ریشه در نیازهای درونی این قشر دارد.هرگاه دامنه این خیالپردازی درادبیات و سینمای نوجوان بهدرستی گسترش یافته وانطباقی صحیح، اصولی و فکرشده با دنیای واقعی پیرامون شخصیتها داشته، شاهد خلق و تولید آثاری تأثیرگذار و جذاب برای مخاطبان نوجوان بودهایم و هرگاه پرداختن به این نیاز درونی و تعیینکننده بهانهای برای رواج خیالبافیهای سطحی و فاقد اصالت با اتکای صرف به زرقوبرقهای فناورانه شده، محصول عرضه شده بهسرعت از یادها رفته است.
عبور از فانتزیهای رنگآمیزی شده
ویژگی مهم باغ کیانوش علاوه بر شناخت درست فیلمنامهنویس وفیلمساز ازالزامات اقتباس ادبی و پررنگکردن وجوه خیالانگیز اثر متناسب با ابزاری که سینما در اختیار او قرار میدهد، توجه درست به مقوله رویاپردازی در سینمای نوجوانان است؛ سینمایی که از فانتزیها و جذابیتهای رنگآمیزیشده سینمای کودک فاصله گرفته و مخاطب نوجوان اثر آن را جدی بگیرد و با دنیای ذهنی شخصیتهایش همراه شود. تمرکز روایت در باغ کیانوش روی دو شخصیت نوجوان و بزرگسال است. علی و کیانوش که هرکدام به دلایلی در برقراری ارتباط با دنیاها و شخصیتهای اطرافشان با چالشهایی روبهرو شدهاند. علی که در واقع راوی قصه است، از یکسو با غم از دست دادن پدر مواجه است و از سوی دیگر در دنیای رقابتهای نوجوانانه سعی میکند با حفظ حریمها سرش را بالا نگه دارد و از حقش دفاع کند. دست مرموزی که در آغاز قصه او را از مرداب بیرون میکشد، درواقع نقطه عطف غلیان حس خیالپردازی در ذهن نوجوانانی است که از آدمها و مکانهای مرموز اطرافشان تصاویر ذهنی میسازند؛ با آنها زندگی میکنند و تا مرز تحققشان در واقعیت هم پیش میروند.
ماجراجویی خیالی-واقعی
در کنار برپایی مراسم عروسی در روستا و جمعشدن مردم در باغ نادر، دو اتفاق موازی شخصیتهای نوجوان قصه را درگیر نوعی ماجراجویی خیالی ــ واقعی میکند که اتفاقا نقطه قوت اثر در همینجا شکل میگیرد. نگاه رازآلود بچهها به باغ کیانوش و شخصیت گوشهگیر و کمحرف صاحبش که مردم روستا او را یک فراری از میدان جنگ میدانند، خیالپردازی را در ذهنشان کلید میزند و فصل رویایی و درخشان حضور بچهها درباغ برای پیدا کردن درخت موزو مواجهشدن با حمله ریشههای درختان باغ و... شکل میگیرد. استفاده از جلوههای ویژه پیشرفته بصری در این سکانس یکی از شاخصههای اصلی فیلم در سینمای امروز نوجوانان است که نقشی مهم و تعیینکننده در موفقیت آثار رویاپردازانه این سینما دارد.این فصل درکنار دیگر جلوه تخیلی اثر یا همان «مرد باندپیچی» که مجموعهای از حرکات رزمی هم در آن دیده میشود، هیجاناتی را در مخاطب اثر بهوجود میآورد که زمینه را برای مواجهشدن با تصمیم واقعی بچهها برای ورود به باغ کیانوش درقالب یک مسابقه برای پرکردن گونی موز آماده میکند.همین تصمیم و اتفاقی که برای کیانوش بهعنوان دیگر شخصیت اصلی اثر در مراسم عروسی رخ میدهد، باعث میشود که او اینبار ارتباط مستقیم و بیواسطهای با بچهها برقرار کند و فصلهای مرتبط با دوران دفاع مقدس که اتفاقا یک رکن اساسی فیلمنامه را هم شکل میدهد، طراحی شود.
خروج از انزوا با جلوهای از دفاع مقدس
بیرونآمدن تدریجی شخصیت کیانوش از تاریکی و انزوای خودخواسته، آنهم بهواسطه کنجکاوی و حس رویاپردازی بچهها، یکی دیگر از وجوه فکرشده و تأثیرگذار فیلمنامه است. همان اتفاقی که در اوج حمله دشمن در جبهه کیانوش را به انزوا کشانده است، اینبار بهواسطه حضور خلبان دشمن در روستا و بهکمک بچههایی که با همه تردیدها، ترسها و اضطرابهایشان تصمیم میگیرند کنار کیانوش بمانند و با چالشی واقعی روبهرو شوند، او را از لاک تنهاییاش بیرون میآورد. عبور جنگندههای عراقی از فراز روستا در آغاز فیلم و اشاره به مأموریت آنها بمباران شهر همدان و عبور مداوم از روی فضای روستا، زمینه را برای اتفاق موازی دوم با مراسم عروسی در سکانسهای بعدی آماده میکند.
تلطیف خشونت با فضاسازی کمدی-فانتزی
فضاسازی کمدی- فانتزی در برخی موقعیتهای نفسگیر مثل تلاش عباس برای برداشتن هفتتیر قدیمی حاجکاظم که ذهن طراح و برنامهریز او را درگیر میکند یا نزدیکشدن به کمدی در برخی لحظات تعقیبوگریز بهواسطه حضور شخصیت نادر که مراسم عروسی در باغ او برگزار میشود، بهنوعی درخدمت کاستن از خشونت سکانسهایی همچون درگیری ذهنی بچهها با مرد باندپیچی یا گرفتارشدن آنها در دام ریشههای درختان باغ کیانوش و...است و خیال وواقعیت رادرست درجایی که قرار است فرم جدید و جذابی از واقعیت در برابر دیدگان مخاطبان نوجوان اثر قرار گیرد، به هم میرساند. واقعیت ورود بچهها به باغ کیانوش و بازگشت او از مراسم عروسی به باغ برای عوضکردن پیراهنش و مواجهه با بچهها و بعد روبهروشدن با خلبانی که هواپیمایش در فضای روستا سقوط میکند، دنیای خیالی و ذهنی گروهی از نوجوانان رادربرابر واقعیتی آمیخته با هیجانوهراس قرار میدهد. هیجانی که در زیر پوست وقایع باغ کیانوش بهویژه در نیمه دوم آن نهفته است بهدلیل طراحی درست نقاط عطف روایت در فیلمنامه، بهگونهای به مخاطبان اثر منتقل میشود که جایی برای عبورازخطوط منطقی طراحیشده اثربرای جذب تماشاگر باقی نمیگذاردوفیلم،همچنان درمسیردرست خلق لحظههای پرهیجان وپیشبردن قصه درفضایی قابلباورحرکت میکند.
استفاده مؤثر از انیمیشن مدرن
فرصتی که برای مکالمه و ارتباط رودرروی علی و کیانوش در اوج سکانسهای پرالتهاب تلاش برای دستگیری خلبان عراقی پیش میآید،یکیدیگر ازسکانسهای درخشان اثر است که دنیاهای آکنده ازسوءتفاهم وحرفهای ناگفته رادربرابریکدیگرقرار میدهد. آنهم بهدور ازهرگونه رفتاروگفتار شعاری وغیرمنطقی ومنطبق براصول پذیرفتهشده روانشناختی که دوانسان دورازهم را برای رفع سوءتفاهمها بههم نزدیک میکند. اتفاق مهمی که در اینجا رخ میدهد، استفاده فیلمساز از ظرفیتهای نوین انیمیشن مدرن و بهدور از تصاویر آشنا و شناختهشده برای تماشاگر است. کل وقایع مرتبط با حضور کیانوش و همرزمش در جبهه در انیمیشنی کوتاه روایت میشود ومخاطب اثر را باتکنیکی جدید درساختار روایی سینمای ایران مواجه میکند که میتواند الگویی تازه برای بازگشت به گذشته وروایتهای موازی درسینمای ایران باشد.به اینهااضافه کنید نقشههایی با خطوط متحرک انیمیشنی را در سکانسهای تلاش بچهها برای بهدام انداختن خلبان عراقی و نماهای انیمیشن فرار خلبان در فضایی رازآلود. فیلمساز برای حفظ انسجام فرمی و روایی تا پایان اثر دست از کنارهم قراردادن ساختارهای واقعی و خیالی برنمیدارد و حضور سلمان بهعنوان شخصیتی مرموز که با زبان حیوانات آشناست، پایانی نه غیرمنتظره که متفاوت را برای باغ کیانوش رقم میزند.
بازیهای مؤثر
بازیها در باغ کیانوش قابل توجهند؛ هم درایجاد فضایی ازجنس طنز رقیق بهویژه بهواسطه حضور شخصیت نادر با بازی عباسجمشیدیفر وهم در بهتصویر کشیدن شخصیت جدی و مرموز کیانوش با بازی شهرام حقیقتدوست. بازیگران نوجوان فیلم هم هرکدام دنیایی متفاوت را درمقابل مخاطبان اثر پدید میآورند که نشان از انتخاب درست آنها و توجه به استعدادهایشان دارد.
یادآور دوران اوج کانون
باغ کیانوش یکی از آثار نمونهای سینمای ایران در بهتصویرکشیدن قصهای مرتبط با دوران دفاعمقدس باساختوپرداختی مناسب نوجوانان، با جاذبههای ویژه برای این گروه سنی است.استفاده خلاقانه فیلم ازانیمیشن بهویژه دربهتصویرکشیدن سکانسهای جنگی، یادآور دوران اوج سینمای کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان در جریانسازی فرمی و روایی و خلاقیت در تصویرسازی است. باغ کیانوش بهعنوان فیلم اول کارگردان، هم در اقتباس از یکرمان قوی و تأثیرگذار نمره قبولی میگیرد و هم در استفاده از ابزار سینما برای بهتصویر کشیدن داستانی که مجموعهای از عوامل لازم برای جذب درست و قابل دفاع مخاطبان نوجوان و بزرگسال را در خود دارد. بدون تردید هیچیک از ویژگیهایی که به آنها اشاره شد اتفاقی و ازسر تفنن شکل نگرفته؛ پیداست که هم برای استفاده صحیح از جاذبههای داستانی اثر در اقتباس سینمایی وهم در ایجاد فرم و ساختاری قابل قبول و جذاب برای تعریفکردن قصهای که خیالپردازی و واقعگرایی را توامان در خود دارد، فکر بسیار شده است. فیلم برای همه اتفاقات و نقاط عطف قصه برنامه دارد و فضا میسازد و هیچ اتفاقی بدون مقدمه رخ نمیدهد. بههمین دلیل هم در برقراری ارتباط با مخاطبانش و بهویژه نوجوانان موفق است.