فخرالسادات موسوی‌، همسر شهید:

دیدگاه واقعی شهدا را به جوانان منتقل کنیم

پاییز آمد خواننده را با روحیات زنی مبارز و مجاهد، ازکودکی تا بزرگسالی آشنامی‌کندوبا چینش و نوشتاری روان، پیش‌زمینه‌ای می‌سازد تا مخاطب با رنج و محنتی که فخرالسادات جوان‌، همسر شهید یوسفی پس از شهادت سردار متحمل می‌شود را بهتر درک کند. مقاومت این زن وسرچشمه استقامت او، الگوی بی‌مثالی برای جوانان است و پاسخ قابل تأملی به شبهات ذهنی مخاطب درخصوص دفاع و مقاومت عرضه می‌کند‌؛این‌که چگونه همسرعاشق وجوان این قصه،فراق معشوقش را تاب می‌آورد؟
کد خبر: ۱۴۷۷۸۰۴
 
معشوقی که برای وصال با اوحاضر شده بود مقابل خانواده خود بایستد وحتی تنهایی پای سفره عقد بنشیند!فخرالسادات داستان پاییزآمدتمام‌این قصه‌پرغصه راتنهابرای‌رضای‌خداوآرمان‌های انقلاب‌واسلام‌تحمل‌کرده است‌؛همین فداکاری وازخودگذشتگی‌‌هاست که زندگی احمد و فخرالسادات را منحصربه‌فرد و آموزنده کرده است. فخرالسادات موسوی در این گزارش از تجربه زیسته خود در دوران دفاع مقدس و فعالیت در سپاه گفته و یادآوری‌ای از خاطرات زندگی مشترکش با شهید داشته است. 

به نظرشما کتاب پاییز آمد تا چه اندازه توانسته روایتی دقیق و حقیقی از زندگی شما و شهید سردار احمد یوسفی عرضه کند؟ 
یکی از وظایفی که برعهده ماست معرفی شهدا به نسل جدید است که باید در این معرفی شهدا را به همان صورتی که بودند به نوجوانان و جوانان شناساند. اگر روایت زندگی شهدا این‌گونه نباشد نه‌تنها به شناخت جامعه از آنها کمک نمی‌کند، بلکه کلیشه‌ای معرفی‌کردن شهدا به ادامه این مسیر ضربه می‌زند.من به همراه نویسنده کتاب پاییز آمد سعی کردیم روایت‌هایی مبتنی بر واقعیت از زوجی در دهه ۶۰ و دوران دفاع‌مقدس را بیان کنیم.رهبر معظم ‌انقلاب اسلامی نیز فرموده‌اند که ارزش انتقال مفاهیم درست، حماسه‌ها، ازخودگذشتگی‌ها و شکیبایی‌ها کمتر از شهادت نیست. ما باید تلاش کنیم تا جایی که می‌توانیم مفاهیم ارزشمند را به نسل‌های کنونی و آینده انتقال دهیم تا نسل جدید بداند که دیروز کجای تاریخ قرار داشتیم و حالا کجا هستیم؟ با این شناخت نسل‌های بعدی پی می‌برند که باید گام‌های بعدی را چطور برداشت. در دنیای آشفته تفکرات در وضعیت فعلی، نیاز به فضایی برای تنفس جوانان داریم تا در این پیچیدگی‌ها و با اتکا به پشتوانه هویتی، ملی و مذهبی خود راه‌شان را پیدا کنند. جورچین بزرگی به نام ادبیات پایداری با تمام ظرفیت‌هایی که دارد، می‌تواند تأثیرات عمیقی در جامعه به‌جا بگذارد. راویان آثار دیگری مانند دا، من زنده‌ام، تنها گریه‌کن، حوض خون و... راویان مونث دوران دفاع‌مقدس هستند که بعد از سال‌ها جزئیاتی از آن دوران را به مخاطبان عرضه می‌کنند که می‌توانند ابعاد ارزشمند دفاع‌مقدس و فلسفه آرمان‌های انقلابی را ملموس‌تر کنند. شاید برای جوانان امروزی سؤال باشد چطور رزمندگان جنگ تحمیلی از همه چیز گذشتند درحالی‌که برخی از آنها فرزندان کوچکی داشتند یا خیلی جوان بودند و می‌خواستند آینده‌ای که آرزو می‌کردند را برای خودشان رقم بزنند و...این افراد آرمان‌های بلندی داشتند و هشت سال با کمترین امکانات در نقطه صفر مرزی تا پایان جنگ جانفشانی کردند. رزمندگان معتقد بودند که دفاع ممدوح بهتر ازصلح مذموم است.صلح زیر چکمه ابرقدرت‌های جهانی برای رزمندگان قابل قبول نبود و جمله امام‌حسین(ع) را عینیت بخشیدند که مرگ باعزت را به زندگی با ذلت را ترجیح دادند. این اندیشه امروز هم ادامه دارد‌. با این‌که امروز یکی از ابرقدرت‌ها هستیم و امکانات بسیار پیشرفته‌ای داریم، جوانانی برای همان آرمان‌ها به‌عنوان مدافع‌حرم جهاد می‌کنند. این جوانان مجبور به این کار نیستند، اما از جان هزینه می‌کنند تااسلام سرافراز باشد وامنیت وطن ازبین نرود.این دیدگاه در بیان رزمندگان دیروز و امروز ما اوج زیبایی و یادآور جمله حضرت‌زینب‌(س) است. 

فکر می‌کنید روایت‌های زنانه از دوران دفاع مقدس، چه وجه تمایزی نسبت به سایر روایت‌ها از آن دوران دارد؟ 
زنان هم جزئی‌نگرتر وهم عاطفی‌تر هستند،پس بهترمی‌توانند آنچه رخ داده را توصیف و بیان کنند.درکتاب «پاییز آمد»، مخاطب با سبک‌و‌سیاق زندگی دختر جوانی روبه‌رو می‌شود که با یک رزمنده سپاهی ازدواج می‌کند و چالش‌هایی را پشت‌سر می‌گذارند. یک روایت ریزبینانه از زندگی زوجی جوان و عاشق، از زبان یک زن، حتما روایت متفاوتی است؛ به‌همین دلیل پیشنهاد می‌کنم نسل جدید این جزئیاتی را که روایت کردم بخوانند و مطمئن باشند که صرفا با چند خاطره کهنه مواجه نمی‌شوند؛ بلکه همه تلاشم این بوده که مفاهیم و آرمان‌هایی را که هنوز هم به‌آنها باور داریم و زندگی ما را شکل داده، به‌آنها منتقل کنم. اگر به‌عنوان یک زن در کنار یک خانم نویسنده قرار گرفتم تا ابعاد عاطفی و جزئی‌تر زندگی‌ام را روایت کنم، قصدم این بود که سبک زندگی را به‌عنوان الگو به جوانان امروزی عرضه کنم. شرح دلمشغولی‌های ما و حل‌و‌فصل مشکلات اقتصادی‌ای که در آن دوران تجربه کردیم و غیره، همه از زبان یک خانم متفاوت است و بعد دیگری از مسأله را به خواننده یادآوری می‌کند. 

به‌عنوان یکی از زنان فعال در دوران دفاع مقدس و همسر یک رزمنده شهید، آیا به‌نظرتان شهدا افرادی خاص و دور از دسترس بودند؟ آیا تصویر به‌شدت قدسی‌ای که از آنها در برخی روایت‌ها عرضه می‌شود، توصیف دقیقی است؟ 
شهدا نه تارک دنیا بودند، نه به همسر و فرزندان‌شان یا پدرومادرشان بی‌علاقه بودند؛ بلکه برای آنها اولویت‌ها مطرح بود. شهدا بین علایق و دلبستگی‌ها و اولویت‌های الهی، دست به انتخاب زدند و از همه داشته‌های دنیایی خود برای آخرت و اسلام گذشتند. در‌حالی که یک زندگی معمولی مانند سایر انسان‌ها داشتند و دغدغه‌های معیشتی شهدا نیز مانند بقیه مردم بود؛ اما آنها انتخاب کردند که بین دلبستگی‌ها و آرمان‌ها و باورها یکی را انتخاب کنند. 

شاید برای نوجوان و جوان امروزی، نگاه رزمندگان و خانواده شهدا باورپذیر نباشد و بپرسند که چه آرمانی در ذهن شهدا بود که به‌خاطر آن حاضر شدند از همه‌چیز بگذرند؟ 
نسل ما برخی موضوعات را اولویت زندگی خودش قرار داده بود. رزمندگان به درکی رسیده بودند که دیگر نمی‌توانستند فقط به فکر خواب‌و‌خوراک روزمره باشند. پس از انقلاب اسلامی، برخی موضوعات برای ما مهم‌تر از همه‌چیز شده بود. من هم اگر با شهید احمد یوسفی ازدواج کردم، برای رشد پیدا‌کردن بود. واقعا می‌خواستم با کسی ازدواج کنم که من را ارتقا دهد نه‌اینکه جایگاهم را از آنچه هستم پایین‌تر بیاورد. این مفهوم والای مرتبط با مقوله ازدواج باعث شد به‌کلی در اولویت دهی به سایر موضوعات زندگی نیز نگاه دیگری داشته باشم. خیلی از مسائل از نگاه ما ارزشمند و مهم بود که شاید برای نسل جدید اولویت نباشد، در‌حالی که هنوز هم اگر عمیق‌تر بیندیشیم ارزش‌ها هم‌چنان ارزش و اولویت هستندومی‌توانند یک زندگی سلامت را شکل بدهند. امروز هم اگر اولویت‌های ازدواج بازتعریف شود و ارزش‌های عمیق‌تری در اولویت قرار بگیرد، استحکام روابط بیشتر می‌شود. ازدواج رزمندگان بسیار ساده اما خیلی عمیق بود. شهدا و همسران‌شان گرچه از هم دور بودند، ولی احساس عاطفی بین آنها عمق بسیاری داشت. خاطرم هست شهید یوسفی هرگاه به خانه می‌آمد، فضای خانه را تغییر می‌داد و همه اعضای خانه از عشق و محبت او لذت می‌بردند. شهید در رابطه با مفهوم ارزشمندی مانند خانواده از خودگذشتگی بسیاری داشت. هم‌چنین او بسیار جلوتر از زمانه خودش می‌اندیشید. همه این تمایزها به‌دلیل اولویت‌دادن به برخی مفاهیم عمیق بود که شاید امروز از نظر نسل جدید قابل درک نباشد. شهید یوسفی در ۵ سال زندگی که با‌هم داشتیم، نه‌تنها من را از فعالیت‌های اجتماعی و نظامی منع نمی‌کرد بلکه همیشه مشوق جدی من بود و می‌گفت اگر شما زنان و ما مردان در این فعالیت‌ها حاضر نشویم پس چه‌کسی قرار است جامعه ما را پیش ببرد؟ قبل از شهادت ازمن خواستند که به سپاه برگردم و وقتی گفتم با داشتن دو بچه برگشتن به کار برای من سخت است، گفتند این‌ها همه بهانه است، ضمن اینکه تا‌زمانی که باشم درهمه جوانب کمک خواهم کرد. گرچه می‌دانستم آنقدر گرفتار است که نمی‌تواند به من کمک کند، اما همین نگاه پیشروی شهید و تشویق من برای حضور در جامعه انگیزه‌ام را بیشتر می‌کرد. نگاه شهدای ما این‌گونه بود و اولویت‌هایی که در ذهن داشتند چنین صورتی داشت و ما باید این وجه واقعی از دیدگاه رزمندگان و باورهای اسلامی را به جوانان منتقل کنیم تا تصورات غلطی که برای آنها ایجاد شده ترمیم شود. 

بازتاب خاطرات زندگی با یک شهید
آیا مروردوباره خاطرات سال‌های زندگی باشهید احمد یوسفی برای نوشته‌شدن کتاب«پاییز آمد» برای شما سخت نبود؟ بازیابی این خاطرات شما را دلتنگ نمی‌کند؟

درست است که سی‌و‌چند سال از شهادت شهید یوسفی می‌گذرد، اما من هر‌روز با اوزندگی می‌کنم، در خواب‌هایم با احمد صحبت می‌کنم. طبیعتا یادآوری خاطره‌ها سخت است اما شیرینی این یادآوری آنجاست که به‌خاطر می‌آوریم شهید عزیز ما در راه خدا فدا شده است و این دل تنگ ما را آرام می‌کند. گاهی حتی به مسائل دیگری مشغول هستم اما به‌خودم می‌آیم و می‌بینم با شهید صحبت می‌کنم یا در خواب کنارش هستم. این احساسات برای همسران شهدا وجود دارد. به‌دلیل نجابت و رعایت برخی مسائل، شاید خیلی موضوعات از سوی همسران شهدا مطرح نشود، اما حقیقتا تحمل خلائی که احساس می‌شود آسان نیست. زمانی که من همسرم را از‌دست دادم، به‌عنوان همسر یک شهید مسئولیت دو فرزند کوچک برعهده‌ام قرار گرفت و این در‌حالی بود که در خانه پدر، لوس‌ترین فرزند خانه بودم. با همه این مشقت‌ها، آنچه باعث شد راه را ادامه دهم برای خدا کار کردن بود. هضم و تحمل سختی‌هایی که انسان در راه رضای خدا به‌آن دچار می‌شود، قطعا آسان‌تر است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها