به گزارش خبرنگار جامجم، دو زندانی تبعه افغانستان دیروز در زندان قزلحصار کرج پای چوبه دار رفتند. آنها جزو باندی هفت نفره بودند که یک زن ایرانی را در روزهای پایانی مهر سال ۹۸ زمانی که برای بازدید و خرید یک خانه ویلایی به غرب تهران رفته بود، بیرحمانه مورد تجاوز قرار دادند. شش نفر از متهمان در دادگاه حکم اعدام گرفتند و نفر هفتم که فراری بود غیابی حکم اعدام گرفت. هفته گذشته دو نفر از اعضای این باند مخوف در زندان به دار مجازات آویخته شدند. دیروز-چهارشنبه - هم دو عضو دیگر این باند پای چوبه دار رفتند و اعدام شدند. این در حالی است که دو عضو دیگر این باند هم همچنان در فهرست افراد اعدامی قرار گرفتهاند. اما سومین محکومی که پای چوبه دار رفت شهاب نام داشت. او با یکی از همسایگان خود در محله جمالزاده تهران اختلاف و درگیریهای مختلفی داشت تا این که سرانجام دهم مهر سال ۱۴۰۰ مرد همسایه را با ضربههای چاقو زخمی کرد و روی پیکرش بنزین پاشید و وی را به آتش کشید. مرد همسایه پس از چند روز بستری در بیمارستان فوت کرد. متهم در جلسه محاکمه در دفاع از خود با طرح ادعایی عجیب گفت: مقتول با سوءاستفاده از رفاقتمان در کار و زندگیام دخالت میکرد. دیگر از این وضع خسته شده بودم. آن روز بعداز دعوا با هم چاقویی از خانه برداشتم و ضربههایی به او زدم. بعد هم آن قدر از دست او ناراحت بودم که نفهمیدم چه میکنم. بطری بنزین را از موتورم برداشتم و رویش پاشیدم و او را آتش زدم که فوت شد.
با صدور حکم قصاص برای او و پس از تایید نامش در فهرست افراد تحت قصاص در زندان، او دیروز پای چوبه دار رفت و التماسهایش بینتیجه ماند. او نتوانست رضایت خانواده مقتول را جلب کند و قصاص شد. آخرین زندانی که به پای چوبه دار رفت، فرشید نام داشت. او در اولین روز خرداد سال ۸۶ وارد خانه برادرش در یکی از محلههای شهرستان پاکدشت شد و به قصد انتقام خانوادگی، همسر و دختر برادرش را با ضربههای چاقو زخمی کرد. او پس از این جنایت هنگام فرار در خیابان پدر سالخوردهاش را هم هدف ضربههای چاقو قرار داد و به قتل رساند. او در جلسه محاکمه در دادگاه گفت: شش ماه قبل از حادثه صدای مردی در گوشم میپیچید که به من دستور میداد به زودی مرگ تو فرا میرسد. از سویی چون با برادرم اختلافهای خانوادگی داشتم گمان میبردم گفتههایی که میشنوم و آن مرد نامرئی میگوید صحت دارد.آن روز به خانه برادرم رفتم تا قبل از مرگ از او انتقام بگیرم. خودش در خانه نبود و من دختر ۱۰ سالهاش را زخمی کردم. همسرش هم از راه رسید که او را هدف ضربه چاقو قرار دادم و زخمی کردم. موقع فرار در خیابان پدرم مرا با چاقو دید و میخواست مانع فرارم شود که او را هم زدم و او فوت شد.
این زندانی اسفند سال گذشته یکبار پای چوبه دار رفت اما اولیای دم به او شش ماه مهلت برای جلب رضایت دادند اما این مهلت پایان گرفت و نتوانست رضایت بگیرد. دیروز برای دومین مرتبه پای چوبه دار رفت که این بار برادرش که اولیای دم بود او را نبخشید و حکم اجرا شد.