به گزارش خبرنگار جامجم، تحقیقات جنایی در این پرونده از خردادسال۱۴۰۱وبا گزارش قتل زنی درخانهشان در یکی از محلههای جنوب تهران آغاز شد. این زن با ضربههای چاقو به قتل رسیده بود و هیچ آثاری از ورود به زور روی در دیده نمیشد. فرزندان این زوج در تحقیقات گفتند؛ پدر و مادرمان با هم اختلاف داشتند و احتمال میدهیم عامل قتل پدرمان باشد. از سوی دیگر همسایهها هم در تحقیقات گفتند چند ساعت قبل صدای درگیری این زوج را شنیده بودند که به یکباره ساکت شدند.
در ادامه مرد میانسال دستگیر شد و در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: از سر شب حال خوبی نداشتم، بهسختی توانستم بخوابم اما به یکباره احساس خفگی و سنگینی کردم و از خواب پریدم. همان موقع همسرم را که خواب بود، بیدار کردم و از او خواستم یک لیوان آب به من بدهد شاید حالم بهتر شود اما او توجهی نکرد و دوباره خوابید. از این کارش خیلی عصبانی شدم و چون حالم واقعا بد بود و انتظار نداشتم او به من بیتوجهی کند، به همین خاطر سرش داد زدم و اعتراض کردم. بعد آنقدر خشمگین شدم که به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشتم و دوباره به اتاق برگشتم. همسرم با دیدن من در آن شرایط ترسید و احساس خطر کرد. شروع به التماس و جیغ و فریاد کرد تا مانع کارم شود اما من توجه نکردم و او را زدم.
پس از اعترافات متهم، پزشکیقانونی هم در گزارشی اعلام کرد که علت فوت مقتول برخورد جسم تیز و برنده با شریانهای حیاتی و خونریزی شدید بوده است. بنابراین با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه دادگاه اولیایدم درخواست قصاص مرد همسرکش را مطرح کردند اما او با رد اتهام قتل عمدی مدعی شد چیزی از آن شب به خاطر ندارد و بیمار اعصاب و روان است. این مرد ادعا کرد: شب حادثه حالم خوب نبود اما همسرم به جای اینکه از من مراقبت کند، مدام در حال خرید اینترنتی با کارت بانکیام بود. وقتی پیامکهای برداشت از حسابم میآمد، بیشتر عصبی میشدم. به سراغش رفتم و با عصبانیت گفتم کارتم را بده و میخواهم به بیمارستان بروم اما او بیتوجه به حال و شرایط من همچنان به کار خودش ادامه داد. من هم تصمیم گرفتم کمی بخوابم شاید بهتر شوم اما هنوز چشمهایم گرم نشده بود که احساس کردم کسی بالای سرم ایستاده. تا چشمم را باز کردم، دیدم همسرم چاقو به دست قصد دارد من را بکشد. بهسرعت چاقو را گرفتم و چند ضربهای به او زدم. به این ترتیب قضات برای او حکم قصاص صادر کردند که قضات دیوان عالی کشور، حکم را برای بررسی سلامت روانی متهم نقض کردند. متهم دیروز دوباره در شعبه دهم دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفت. در این جلسه وکیل فرزندان مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند. سپس او در جایگاه قرار گرفت و گفت: من و همسرم اختلافی نداشتیم. همسرم یک سالونیم سرطان داشت و در این مدت کلی هزینه کردم تا خوب شود. شب حادثه از او خواستم کارت بانکیاش را بدهد. آن زمان وضع مالی خوبی نداشتم اما قبول نکرد و مدام سرش در گوشی بود. به رفتارش اعتراض کردم که گوشی را زیر بالشت گذاشت و خوابیدیم. چند دقیقه بعد حس کردم یک نفر با چاقو بالای سرم است. آن لحظه نفهمیدم همسرم است. چاقو را گرفتم و به او ضربه زدم.
رئیس دادگاه: چند ضربه زدی؟
متهم به قتل: یادم نیست.
رئیس دادگاه: پیش از این گفتی ۵۰ ضربه زدی؟
متهم به قتل: یادم نیست چه کسی بالای سرم بود، چه برسد به تعداد ضربهها. من جنون داشتم. بیمار اعصاب و روان هستم.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیلمدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند تا حکم مرد همسرکش را صادر کنند.