سودابه فیلمی از جنس وحشت و راز

سینمای ایران در طول حیات خودش مخصوصا پس از پیروزی انقلاب اسلامی اگرچه از نظر محتوای فیلم‌ها با رشد چشمگیری مواجه شد اما از نظر تنوع ژانر سال به سال آب رفت تا به امروزکه با فاکتورگرفتن معدود‌ آثاری که درحوزه کودک تولید می‌شوندمحدود به دو گونه کمدی و درام شودکه همین دوگونه سینمایی نیز با این‌که به زیرژانرهای متنوعی تقسیم می‌شوند اما در سینمای ایران، گویی عقیم شده‌اند.
کد خبر: ۱۴۷۴۵۶۷
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ وهنر
 
سینمای ایران درطول حیات خودش مخصوصا پس از پیروزی انقلاب اسلامی اگرچه از نظر محتوای فیلم‌ها با رشد چشمگیری مواجه شد اما از نظر تنوع ژانر سال به سال آب رفت تا به امروزکه با فاکتورگرفتن معدود‌ آثاری که در حوزه کودک تولید می‌شوند محدود به دو گونه کمدی و درام شودکه همین دوگونه سینمایی نیز با این‌که به زیرژانرهای متنوعی تقسیم می‌شوند اما در سینمای ایران، گویی عقیم شده‌اند. به خاطر همین موضوع است که وقتی در عالم سینمای ایران حرف از کمدی می‌شود یعنی فیلم‌هایی که صرفا خنده‌دار هستند و ژانر درام هم که در ایران محدود شده به مجموعه فیلم‌هایی که فقط یاد گرفته‌اند سیاه‌ترین وضعیت جامعه را پیدا کنند و به تصویر بکشند. درحقیقت در میان تمام آثار این دو ژانر سینمایی فقط این طبقه متوسط است که عنصر فراموش‌شده دنیای سینما هستند. با این حال گاه‌گداری پیش می‌آید که کارگردانانی پیدا می‌شوند تا برخلاف جریان معمول سینما حرکت کنند و دست به تولید آثاری در ژانرهای کمتر استفاده‌شده ولی مهم سینما بزنند و صرف‌نظر از این‌که کیفیت نهایی کار چقدر خوب بوده، به دلیل کمبود یا نبود آثار مشابه نام‌شان در سینمای ایران ماندگار شده است. دردنیای امروز سینما هم این‌بار محمدعلی سجادی است که تصمیم گرفته برای تولید جدیدترین فیلم خود، سراغ یکی از ژانرهایی در سینمای ایران برود که تقریبا فراموش شده‌اند، یعنی ژانر رازآلودکه می‌توان آن راجزئی از ژانروحشت هم دانست.سجادی که پیش ازاین به کارگردانی‌معروف‌شده است‌که آثار جنایی_معمایی خوبی را در سینما تولید کرده است این‌بار در فیلم جدید خود سودابه با این‌که از ژانر محبوب خود فاصله گرفته اما آن را رها نکرده و همچنان به دنبال طرح معماست؛ معمایی از جنس روان‌شناسی، شک و تردید.
   
گربه سیاه
اگرفیلم‌باز باشید و مشکل خاصی هم با دیدن فیلم‌های ترسناک نداشته باشید حتما متوجه یک‌سری ویژگی‌های مشترک میان فیلم‌های ترسناک شده‌اید؛ ویژگی‌هایی مثل خانه‌ای قدیمی، عاملی ناشناخته و عدم حضور بازیگران چهره. تمام این مواردی که ذکر شد، بخشی از ویژگی‌هایی هستند که معمولا در فیلم‌های ترسناک دیده می‌شوند و در کنار هم ساختار سبکی این‌ گونه سینمایی را می‌سازند و محمدعلی سجادی با رعایت این موارد توانسته با تولید فیلمی در ژانری استاندارد مخاطب را با رضایت کامل از سالن سینما بدرقه کند. فیلم سودابه مانند بسیاری از فیلم‌های ترسناک دیگر درگیر لوکیشن‌های بزرگ یا زیاد نیست و اکثر زمان فیلم در خانه‌ای قدیمی اتفاق می‌افتد. خانه‌ای که به خودی‌خود می‌تواند ترسناک باشد، مخصوصا این‌که در این خانه قدیمی با انباری‌هایی پر از وسایل خاک‌گرفته یک گربه سیاه هم در آنجا رفت‌و‌آمد داشته باشد و به نوعی حیوان‌خانگی این خانه قدیمی به حساب بیاید. حیوانی که به نظر می‌رسد فقط با صاحبخانه رابطه خوبی دارد. اگر کمی اهل ادبیات باشید حتما متوجه ارجاع ظریفی که سجادی به ادگار آلن‌پو، یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ژانر گوتیک داشته شدید؛ گربه‌ای سیاه که به نظرمی‌رسد از ناکجا پیدایش می‌شود و به ناکجا می‌رود. همچنین وجود یک راه‌پله مارپیچ که راه ارتباطی دو طبقه این خانه است دومین نماد سبک ادبی و گوتیک به حساب می‌آید که در فیلم به آن اشاره شده. همچنین گفتنی است حضور این گربه سیاه ارجاعی است به یکی از داستان‌‌های ادگار آلن‌پو به نام «گربه».
   
عامل ناشناخته
پای ثابت تمام فیلم‌های ژانر وحشت وجود عاملی ناشناخته است که باعث ایجاد ترسی فزاینده در کاراکترها و مخاطبان این ژانر سینمایی می‌شود. اگر نگاهی گذرا هم به این عاملان ناشناخته بیندازیم متوجه می‌شویم با این‌که طیف متنوعی را شامل می‌شوند اما می‌توان آنها را در دو دسته کلی عامل‌های بیرونی و درونی تقسیم کرد. سجادی هم برای آخرین اثر خودش، «سودابه» عاملی بیرونی را انتخاب می‌کند. البته سودابه از این بابت تفاوت بزرگی با دیگر آثار مشابه خود در سینمای ایران دارد و آن این است که سجادی پیچش داستانی خود را اتفاقا همین عامل ناشناخته قرار می‌دهد و فیلم به همین دلیل به دو بخش کاملا متفاوت تقسیم می‌شود که فضایی متفاوت را برای مخاطب خود می‌سازد. نکته جالبی هم درباره فیلم سودابه وجود دارد و آن این‌که وقتی به تماشای فیلم می‌نشینیم ابتدای آن مانند خیلی از فیلم‌های گونه وحشت نوشته است: «این فیلم براساس داستانی واقعی است» و همین یک جمله کافی است که مخاطب شش‌دانگ حواسش را جمع کند تا جزئیات فیلم را خیلی خوب دریابد و زمانی که فیلم به پایان خودش می‌رسد به خودتان می‌گویید آدمی برای ترسیدن به عامل دیگری احتیاج ندارد، چون خودش به تنهایی می‌تواند عاملی برای ترس باشد.
   
چهره‌های کمترشناخته‌شده اما بااستعداد
در عالم سینما یکی از اصل‌هایی که باعث تضمین فروش فیلم در گیشه می‌شود استفاده از بازیگران چهره‌ای است که قدرت دارند تا جامعه را به دیدن فیلمی ترغیب کنند. اما در ژانر وحشت قضیه به کلی فرق می‌کند. در این ژانر اتفاقا یکی از اصول موفقیت فیلم در گیشه این است که از بازیگر چهره استفاده نکنید، چرا که حضور یک چهره آشنا که دیدنش برای شما یادآور دیگر شخصیت‌هایی است که بازی کرده در یک فیلم ترسناک آن‌هم به‌عنوان شخصیت اصلی باعث می‌شود تا مخاطب حس وحشتی که باید را تجربه نکند. فیلم سودابه هم دقیقا به همین دلیل است که نقش اول و دوم خود را به دو بازیگر جوان کمترشناخته‌شده یعنی آرمان درویش و ساناز سعیدی سپرده است و باید گفت که این دو بازیگر مخصوصا ساناز سعیدی به‌خوبی جواب اعتماد محمدعلی سجادی را داده‌اند. سجادی اما در کنار این بازیگران برای نقش‌های فرعی و البته مهم خود تیمی از بازیگران کارکشته و پیشکسوت را دور هم جمع کرده است، بازیگرانی مانند رضا مولایی، آناهیتا درگاهی، رضا بابک و رویا تیموریان که در این میان رویا تیموریان بازی درخشانی را در فیلم سودابه به یادگار گذاشته است. تیموریان با این‌که به عنوان مادر آرمان درویش، نقشی فرعی برعهده دارد اما از اهمیت آن نمی‌توان چشم پوشید چون بخش زیادی از روایت قصه به وسیله این نقش اتفاق می‌افتد.
   
عادی‌سازی خطرناک
فیلم سودابه از آن دست فیلم‌های خاصی است که هر چند سال یک بار در سینمای ایران غنچه می‌کند اما نمی‌شکفد، ولی این‌که چرا سینمای ایران تا به حال مجالی به خودنمایی این فیلم‌ها نمی‌دهد خود موضوعی است که به بررسی دقیق‌تری نیاز دارد. مهم‌ترین دلیل آن را می‌توان در ذائقه‌سازی غلط برای مخاطبان جست و‌جو کرد. فیلم سودابه قطعا فیلم بی‌نقصی نیست و شاید عجیب‌ترین چیزی که در این فیلم مشاهده می‌کنید تصویری است که از پدر سودابه به نمایش می‌گذارد؛ رضا بابک در این فیلم بازیگر نقش پدر سودابه (ساناز سعیدی) مردی است که برای کنار آمدن با غم فوت همسرش دائم‌الخمر شده و حتی در سکانس پایانی درون بیمارستان هم این کار را رها نکرده است.این‌که محمدعلی سجادی به عنوان کارگردان و نویسنده سودابه از نشان دادن چنین تصویری چه قصدی داشته مشخص نیست ودرفیلم هم اشاره‌ای به این نمی‌شود وبا توجه به این‌که داستان فیلم برگرفته از واقعیت است، حتی اگر شخصیت حقیقی هم چنین ویژگی‌هایی داشته آیا بهتر نبود این مسأله حذف شود؟ هر چند این مسأله در سینمای ایران مسبوق به سابقه هم بوده است.درفیلم نیلگون هم شاهدچنین شخصیتی بودیم واین تکرارمی‌تواندزنگ هشداری برای سینمای ایران باشدکه پس از عادی‌انگاری استعمال دخانیات در فیلم‌ها این بار شاهد عادی‌سازی مصرف مسکرات درسینما باشیم! خلاصه این‌که اگر از روند و ژانر تکراری فیلم‌های روی پرده خسته شده‌اید و می‌خواهید فیلمی متفاوت از جریان معمول سینمای ایران را ببینید که از کیفیت قابل قبول هم برخوردار است؛ فیلم سودابه گزینه مناسبی است و می‌تواند به راحتی مخاطبان حرفه‌ای سینما را راضی کند و به عنوان فیلمی خوب در ژانر رازآلود و وحشت در سینمای ایران ماندگار شود. 

دوربین قصه‌گو
در کنارتمام این مواردکه باعث شده‌اند با فیلمی خوب درژانر رازآلود مواجه باشیم نمی‌توان صحبتی از دوربین در فیلم سودابه نکرد. دراین فیلم دوربین صرفاوسیله‌ای برای ضبط تصاویر نیست،بلکه حضوری فعال درداستانگویی داردامانه صرفایک داستان‌سرای معمولی بلکه دوربین در این فیلم جلوی شما تردستی می‌کند تاواقعیت و مجاز را به شکلی قلب کند که تفاوت دادن آنها از یکدیگر سخت شود.همچنین سجادی علاوه بر این برای مرگ یکی ازکاراکترهای خود قابی را می‌چیند که بیشتر به یک تابلوی نقاشی می‌ماند تابلویی که نشان از یک تراژدی شخصی می‌دهد و تاثیر این قاب را می‌توان به خوبی در ادامه داستان بر دیگر شخصیت‌های فیلم حس کرد و متوجه شد چرا سجادی برای مرگ یک شخصیت فرعی چنین قابی را می‌چیند.
newsQrCode
برچسب ها: سینما فیلم وحشت
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها