این درحالی است که طبق اصل ۲۹ قانون اساسی امکان دسترسی به خدمات سلامت و درمان حق همه شهروندان است. برای بهبود شرایط بهداشتی و درمانی در کشور و حرکت به سمت توسعه عدالت در نظام سلامت، متولیان این نظام با بهکارگیری طرح بهورزان در مناطق روستایی ۱۹هزار خانه بهداشت در سراسر کشور با حضور ۳۰ هزار بهورز اجرایی شد تا پاسخگوی نیازهای بهداشتی و درمانی ۹۰درصد مراجعهکنندگان جمعیت روستایی باشد. طرحی که گرچه بسیار مورد استقبال سازمان جهانی بهداشت قرار گرفت و از آن بهعنوان «شاهکار» یاد شد، اما ظاهرا این روزها با بحران کمبود نیرو مواجه است؛ بهطوری که چندروز پیش نیز محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت از کمبود ۴۰۰۰ بهورز در کشور خبر داد. بگذریم از اینکه در حال حاضر تعداد خانههای بهداشت در روستاها با جمعیت متناسب نیست همچنانکه بهطور نمونه استان سیستانوبلوچستان بیش از ۵۰۰ خانه بهداشت کم دارد.
دست خالی مناطق محروم از خدمات پزشکی
با توجه به اینکه نابرابریها و بیعدالتی در سلامت عامل مهمی در ایجاد فقر در جامعه است و تامین سلامت در زمره کالاهای اساسی محسوب میشود؛ این مسأله از این حیث بسیار قابل توجه است. اهمیت این موضوع به حدی است که در قانون اساسی ما هم این موضوع تصریح شده است؛ بهطوری که در اصل ۲۹ قانون اساسی برخورداری همه ایرانیان از خدمات مورد نیازشان به صورت بیمه و غیر آن مورد تاکید قرار گرفته است. با وجود میزان اهمیت این موضوع و اختصاص یکی از بندهای قانون اساسی کشور به موضوع دسترسی همگانی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی، متاسفانه این امر محقق نشده است. بهعنوان مثال یک خانم باردار در کلپورگان در سراوان سیستانوبلوچستان باید در همان شهر خود، امکان زایمان بهداشتی و در صورت نیاز بهرهمندی از خدمات تخصصی داشته وامکانات بیمارستانی لازم برای او فراهم باشد. بهگفته محمدرضا واعظ مهدوی، معاون پیشین امور اجتماعی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در حال حاضر استان سیستانوبلوچستان بیش از ۵۰۰ خانه بهداشت کم دارد. وی در اینباره میگوید: اگر هر خانه بهداشت را برای حدود ۱۰۰۰ نفر در نظر بگیریم ۵۰۰ هزار نفر در این استان از خدمات بهداشتی اولیه محروم هستند. دولت باید بلافاصله همت کند و این خانهها را تاسیس و بهورز و خدمات آن را نیز تامین کند.
چالش نظام سلامت؛ توزیع نامتوازن پزشکان
یکی از مسائل مهم و تاثیرگذار در بحث ارائه خدمات بهداشتی و درمان به مردم، تامین تعداد پزشکان و کادر درمان مورد نیاز آنهاست. موضوعی که البته در کشور ما اختلافنظرهای مختلفی بر سر آن هست؛ چراکه عدهای معتقدند در حال حاضر میانگین تعداد پزشکان در ایران نسبت به میانگین جهانی، پایینتر است و عدهای دیگر نیز معتقدند مشکل اصلی در توزیع نامتوازن آنهاست. چندی پیش پیش بود که رضا لاریپور، معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی ایران با اشاره به وجود بیش از ۱۵۰ هزار پزشک در کشور، هشدار داد که چالشهای جدی در آینده نزدیک بهدلیل توزیع ناعادلانه تخصصهای پزشکی بروز خواهد کرد و نیاز به اصلاحات اساسی در نظام سلامت و تعرفهگذاری هست... به گفته لاریپور چالش اصلی نه کمبود پزشک، بلکه توزیع نامتوازن آنهاست. البته سالهاست مشکل ماندگاری پزشکان متخصص و فوقتخصص در مناطق بد آبوهوا و کمبرخوردار کشور به یکی از دغدغههای سالهای دور متولیان نظام سلامت تبدیل شده است؛ چالشی که وزارت بهداشت برای حل آن، به هر شیوه و سیاستی دست زده است، اما هنوز نتوانسته شرایط حضور پزشکان متخصص در این قبیل مناطق را در حد مطلوب فراهم کند.
نگاه جدی دولت چهاردهم به شبکه بهداشت
یکی ازموضوعاتی که دولت چهاردهم بهعنوان دغدغه خود مطرح کرد بحث پیادهسازی شبکه بهداشت، پزشکی خانواده و نظام ارجاع درسراسر کشور بهویژه شهرهاست.موضوعی که وزیر بهداشت نیز بر آن نیز تاکید کرده حوزه سلامت با تامین منابع پایدار و تکریم جامعه سلامت کشور از بهورز گرفته تا متخصصان و فوقتخصصان، بهخوبی پیش خواهد رفت. با توجه به رویکرد فعلی دولت چهاردم میتوان امیدوار بود که تا چندسال آینده تعداد کمتری ازافراد درروستاها ومناطق کمبرخوردار برای استفاده از کمترین خدمات درمانی و بهداشتی، رنج مسیر و آوارگی در کلانشهرها را بکشند و بتوانند پس از سالها به آنچه حقشان است، برسند.
تدبیر برای ماندگاری در مناطق محروم
اگرچه در حال حاضر پزشکان موظفی در مناطق محروم حضوردارند، اما بعد از پایان دوره بهسرعت از آن مناطق خارج میشوند و عملا این حضور نصفهونیمه آنها دردی را از مردم مناطق محروم درمان نمیکند وهمین مسأله خود یکی از عوامل اصلی عدم تحقق عدالت در سلامت است. قاسم جانبابایی، معاون درمان وزارت بهداشت دردولت دوازدهم در رابطه با حل مسأله ناپایداری پزشکان برای ماندن در مناطق محروم میگوید: تا زمانیکه شورایعالی بیمه و بیمهها براساس میزان سختی کار، سختی شرایط آبوهوایی، سختی عدم دسترسی به شرایط رفاهی خدمات پزشکی را گرانتر نخرند، پزشکان و پرستاران برای کار در این مناطق انگیزهای ندارند، در این وضعیت حتی اگر افزایش نیروی انسانی سهبرابر شود شرایط عدم دسترسی به پزشک متخصص در مناطق محروم تغییر نخواهد کرد و هرچه بر تختهای بیمارستانی نیز اضافه شود، بدون حضور پزشک فایدهای نخواهد داشت و تا زمانیکه نظام پرداخت درست نشود مشکلات دسترسی به پزشک وجود دارد. بنابراین بهنظر میرسد که اکنون نابرابری در توزیع نیروی انسانی یک گره دارد و گره آن تعرفه است. بنابراین شاید افزایش تعرفه دریافت خدمات در مناطق محروم از سوی بیمهها و نه مردم، بتواند تا حدی این روند را بهبود ببخشد، چراکه وقتی قیمت خدمت در مناطق محروم افزایش یابد، خود پزشکان و پرستاران نیز به خدمت در آن مناطق تمایل خواهند داشت.