کاست‌های ماندگار

یادم نمی‌آید دقیقا چندساله بودم که صدای رسای «شیخ‌احمد کافی» که از ضبط‌صوت قدیمی خانه پخش می‌شد، توجهم را جلب کرد. فریادهای شیخ که پامنبری‌های خود را به شناخت مهدی موعود(عج) دعوت می‌کرد، اولین کلامی بود که از زبان «کافی» شنیدم و متوجه محتوای آن شدم.
کد خبر: ۱۴۶۵۶۵۱
نویسنده نازلی مروت - روزنامه‌نگار
 
بعد از آن پرسش‌های مکرر من ازمادر شروع شد و پاسخ‌هایی که او ناچار بود بین صحبت‌های شیخ به من بگوید؛ دکمه قطع‌کن ضبط را می‌زد، جواب را می‌گفت و دوباره ادامه سخنان کافی و ماجرایی که تقریبا تا پایان آن نوار کاست ادامه داشت. بعد از آن روز، دقتم بیشتر شد، بارها و بارها مادرم را دیده بودم که وقتی در حال انجام امور خانه مثل سبزی پاک کردن بود، همان‌طور که باعینک نزدیک‌بین ودقت به تولیدات آشپزخانه‌ای نگاه می‌انداخت،شنونده صحبت‌های آقای کافی بود.والدین ما، خاطرات زیادی از منبرهای مرحوم شیخ‌احمد کافی دارند. روحانی سنتی که پامنبری‌های خاص خود را داشت. وقتی خبر در شهر می‌پیچید که کافی در مشهد سخنرانی دارد، برای مردمی که دوستدار او بودند، فرقی نمی‌کردکه کدام منطقه شهر ساکن هستند، باوجود کمی وسایل نقلیه، خود را به مراسم روضه و سخنرانی شیخ می‌رساندند. این راهم مادروپدرم روایت می‌کردند. آنها مثل برخی دیگر از طرفداران کافی معتقد بودند از همان زمان که خبر شهادت آقامصطفی خمینی راشنیدیم و کافی گفت:نسیم صبا سلام ما را به خمینی برسان، حدس می‌زدیم ساواک او را شهید کند. این خرده‌روایت‌ها بخشی ازحافظه تاریخی مردم از روحانی خوش‌کلامی است که نامش با سیدالشهداء(ع) و مهدی موعود(عج) گره خورده است.
   
کافی دوران 
نام شیخ‌احمد کافی را زیاد شنیده‌ایم. او گرچه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در سانحه رانندگی از دنیا رفت اما نه‌تنها در حافظه تاریخی مردم دهه ۵۰ که بعد از آن نیز ماندگار شد.احمد ضیافتی‌کافی که در برخی اسناد از او به کافی‌خراسانی و کافی‌تهرانی نیز یاد شده است، اواخر خرداد سال۱۳۱۵در مشهد متولد شد. پدربزرگ او از علمای یزد بود که به مشهد مهاجرت کرده و ساکن دیار امام هشتم(ع) شده بود. او درباره اصالت خود چنین گفته بود: «من اهل بین‌المللم، اصلیتم یزدی، متولد مشهد و ساکن تهران هستم».
احمد کافی از۱۵سالگی درحرم مطهر رضوی حضورمی‌یافت وبا صدای دلنشین خود برای زائران آن حضرت دعای کمیل را زمزمه و مرثیه‌سرایی ‌می‌کرد. او تا ۱۸ سالگی در مشهد به تحصیل پرداخت و پس ازآن درسال۱۳۳۳ شمسی همراه پدربزرگ خود به نجف مهاجرت کرد ونزدبزرگانی چون آیت عظام خویی،سید محسن حکیم،حسینی‌شاهرودی و سیداسدا...مدنی به تحصیل پرداخت. علاقه او به مجالس روضه سیدالشهداء(ع) موجب شد تا ازطرف آیت‌ا...مدنی، مأمور به خواندن دعای کمیل در صحن امام حسین(ع) و دعای ندبه در مدرسه سید شود.مرحوم کافی درسال ۱۳۳۸به مشهد بازگشت، پس از ازدواج عازم قم شد و پس از دو سال تحصیل در حوزه علمیه قم به تهران مهاجرت کرد و پایتخت‌نشین شد.
   
خدمت به موعود (عج) از خانه تا مهدیه 
آن‌که یک عمر گفت مهدی جان
داد در روز عید مهدی «جان»
این بیت شعری است که در پایین تصویر مرحوم کافی تقدیمی خدمتگزاران مهدیه تهران دراولین سالگرد او آمده است. کافی به خدمت ماندگار به ساحت حضرت مهدی(عج) مشهور است. از روزی که مهدیه تهران را بنا نهاد و دعای ندبه صبح جمعه را از محفل خانگی خود به فضای عمومی آورد، نام او با نام منجی عالم بشریت پیوند خورد. قصه ساخت مهدیه تهران را این‌گونه روایت کرده‌اند که احمد کافی با مشاهده استقبال مردم از مراسم دعای کمیل و ندبه با فروش منزل خود، کمک چهار نفر از بازاریان خوشنام تهران و همچنین کمک‌های مردمی درسال۱۳۴۸ قطعه زمین ۴۰۰۰ متری درخیابان ولیعصر تهران با نام مهدیه خریداری کرد که ساختمان اولیه آن ۱۵هزارنفر را درخود جای می‌داد. به گفته مرتضی طاهری، مداح اهل بیت(ع) مهدیه تهران فقط یک مکان مذهبی برای برگزاری مراسم نبود بلکه مکانی برای هدایت جوانان بود. او معتقد است:«کافی برای انقلاب کادرسازی کرد.»ازدیگر خدمات ارزشمند مرحوم کافی به فرهنگ مهدویت، افشاگری‌های عالمانه علیه بهاییت در منابرش بود.
   
حسین و ما ادراک الحسین (ع)؟
روضه‌خوان و منبری نامش با امام حسین(ع) گره خورده است. گاهی ارادت روضه‌خوان حسین(ع) به نام ارباب بی‌کفن از نوای مدح و کلام دلنشین سخنرانی او برمی‌خیزد و گاه از اقدام برای اصلاح امور شیعیان و دوستداران اباعبدا...(ع).مرحوم کافی از آن دست روحانیونی بود که سخنی عامه‌پسند داشت، فرقی نمی‌کرد چه کسی پای منبر او می‌نشیند و برای ارباب بی‌کفن اشک می‌ریزد، همین که از عمق وجود و با همان کلام رسا نام «حسین(ع)» را فریاد می‌زد، صدای ضجه مستمع به آسمان برمی‌خواست. ارادت قلبی «کافی» به امام حسین(ع) چه در مجموعه سخنرانی‌های او و چه در فعالیت‌های فرهنگی و دینی نمایان بود و همین تطابق حرف و عمل، او را عزیز مردم کرده بود. کارهای او از دل بود و بر دل می‌نشست؛ مثلا خرید مشروب‌فروشی جنب بنای مهدیه تهران و تبدیل آن به کتابفروشی، همان اندازه بر مخاطب کافی اثرگذار بود که «یااباعبدا...» گفتن‌های او بر منبر روضه سیدالشهداء(ع).او خود روایتی از ارادت قلبی به امام حسین(ع) و روضه‌خوانی خود در پیاده‌روی اربعین برای زائران کربلا را این‌گونه نقل کرده است: «در ایام اربعین، ۱۰- ۱۲ نان می‌گرفتیم و از نانوا می‌خواستیم تا آن را خشک کند. بعد به داخل اتاق مدرسه می‌بردیم، در کیسه‌ای خرد می‌کردیم. یک من ماست هم می‌گرفتیم و داخل کیسه می‌ریختیم تا آب آن گرفته شود. نعنا و نمک هم در آن می‌ریختیم. هرکدام از مایک کاسه‌وقاشق هم‌برمی‌داشتیم‌وهمراه لباس‌هاداخل کوله‌پشتی می‌گذاشتیم.شب بعدازنمازمغرب‌وعشاء به‌حرم امیرالمومنین(ع) می‌رفتیم و سلام می‌دادیم و می‌گفتیم ما راهی کربلا هستیم، امری ندارید؟ می‌رویم کنار قبر حسین عزیز شما، امری ندارید؟
در گروه‌هایی ۱۰یا۱۵نفره به سمت کوفه می‌رفتیم و ازکنار فرات ونخل‌ها، پیاده راهی کربلا می‌شدیم.کار من این بود که در این مسیر هرجایی که دور هم روی خاک‌ها می‌نشستیم؛ عبای خود را به عنوان زیرانداز می‌انداختم و برای آن جمعیت روضه می‌خواندم. عجب حال خوبی هم داشتند.»
البته این همه ماجرای روضه‌خوانی شیخ کافی برای امام حسین نبود، از او مجموعه سخنرانی و روضه‌های بسیاری به جای مانده که نام شهدای کربلا را فریاد می‌زند. چنانچه مرتضی طاهری؛مداح اهل بیت(ع) نقل کرده که یکی از برنامه‌های مهدیه تهران که مرحوم کافی در آن نقش پررنگی داشت، سخنرانی مراسم محرم و صفر بود.

همراهی شیخ‌احمد با انقلاب و مردم 
کافی تنها روضه‌خوان امام حسین(ع) نبود.فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی کافی درکنار روضه‌خوانی وسخنرانی‌های پرسوز و گداز از دیگر وجوه شخصیت اجتماعی او بود.درسخنرانی‌هایی که ازکافی به جای مانده او از امام خمینی(ره) به نیکی یاد کرده و در بسیاری از رویدادهای سیاسی همراه انقلابیون بود. حجت‌الاسلام کافی به پیروی ازنهضت حضرت امام خمینی(ره)،در جریان مخالفت امام راحل با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی،فعالیت‌های سیاسی خود راعلیه رژیم ستمشاهی پهلوی از طریق سخنرانی آ‎غاز کرد. نخستین گزارش مکتوب سازمان اطلاعات و امنیت درباره ایشان که درمورخه ۱۳۴۱.۱۲.۱۴ثبت شده، مربوط به سخنرانی وی در منزل آیت‌ا... قمی است. پس از این مرحوم کافی زیر نظر ساواک و نیروهای امنیتی قرار گرفت و بارها احضار و تذکر دریافت کرد اما باوجود تبعید از فعالیت برای مردم دست برنداشت وضمن روشنگری به اقدامات عام‌المنفعه خود همچون گذشته ادامه داد. طبق اسناد و خاطرات نقل شده، احمد کافی در دوران زندگی خود به ساخت درمانگاه، صندوق قرض‌الحسنه،حوزه علمیه، مسجد، مدرسه و حمام در ایلام، ساخت و بازسازی چندین حمام، مدرسه ومسجد دردیگر شهرهای استان ایلام،و روستاهای اطراف در دوران تبعید پرداخت. همچنین مرحوم کافی در شهرهای مختلف، بنای ۷۲مهدیه را با کمک اهالی پی‌ریزی کرد.به گفته مرتضی طاهری، شعبان سال ۱۳۵۷با انتشار اعلامیه امام خمینی(ره) مبنی برعدم برگزاری جشن میلاد امام زمان(عج)، ساواک فشار زیادی به شیخ کافی وارد کرد تا برگزارکننده جشن میلاد در مهدیه باشد.کافی به خاطر اطلاعیه امام، آن سال بنای گرفتن مراسم در نیمه شعبان را نداشت. ازغندی رئیس کلانتری۱۲ابوسعید به مهدیه می‌رود وبه کافی که همراه کارگران مشغول تکمیل بنای مهدیه بود، می‌گوید که باید جشن میلاد برگزار شود. که با مخالفت مرحوم کافی همراه شده وموجب می‌شودازغندی به صورت آقای کافی سیلی بزند. همان‌جا به شیخ گفته شده بودکه حق ندارددرتهران بماند.اوهمراه‌خانواده به سمت مشهد حرکت کردودرهمان سفردرسانحه تصادفی مرموز، زخمی شدودرراه بیمارستان به ابدیت پیوست.مراسم تشییع پیکرخادم‌المهدی(عج) درمشهد با خروش مردم علیه حکومت پهلوی همراه شد.  
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها