به گزارش خبرنگار جامجم، سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در اجرای طرح دستگیری سارقان خانه و اماکن که دیروز در پلیس آگاهی برگزار شد، گفت: در این طرح ۱۰۵ سارق و مالخر شناسایی و دستگیر شدند که اکثر آنها سابقهدار بودند. ۳۳ نفر از این افراد دستگیر شده سارق خانهها بودند که به صورت باندی اقدام به سرقت میکردند. وی افزود: حتی در جریان دستگیری یکی از سارقان خانه اعتراف کرده بود اوایل اردیبهشت امسال که به خانه زن و شوهری دستبرد زدند که ۱۰ روز از زندگی مشترکشان میگذشته و طلا و دلار به ارزش سه میلیارد تومان سرقت کردند که بقیه اعضای این باند فراری و تحت تعقیباند. رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه داد: تعدادی از این سارقان در قالب باندهای مجرمانه اقدام به قاپزنی میکردند که از آنها ۳۶۰ گوشی تلفنهمراه کشف شد. با دستگیری این باندها علاوه بر کشف و تحویل اموال مسروقه به مردم کاهش وقوع جرم را هم به همراه داشت.
تغییر شماره سریال گوشیهای دزدی
سه مرد جوان که با هم دوست هستند و بهوسیله زنجیر به هم وصل شدهاند. اتهامشان تغییر دادن شماره سریال تلفنهای همراه سرقتی است. بهرام یکی از این متهمان که خودش تعمیرکار تلفنهمراه است، در این باره میگوید: سابقهای ندارم، شش ماه قبل بود مردی بهعنوان مشتری نزدم آمد و خواست که سریال گوشیهایش را تغییر دهم و بابت آن پول خوبی پرداخت. او خریدار گوشیهای دزدی بود. میگفت سارقان مختلف تهران برایش این گوشیها را میآورند اما با تغییر سریال میتواند آن را دوباره به قیمت بالاتر بفروشد. من هم وسوسه شدم و با دو نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم که با او همکاری داشته باشیم. وی افزود: یک دستگاه کد را به رایانه وصل میکردیم و با آن شماره سریالهای گوشیهای سرقتی که آن مرد برایمان میآورد را در تعمیرگاه موبایلم درست میکردیم، چون اگر سریالها تغییر میکرد و گوشیها فروخته میشد دیگر پلیس رد آن را پیدا نمیکرد و مالخران زیادی برای این کار به نزدمان میآمدند. برای هر تغییر سریال گوشی ۱۰۰تا۲۰۰هزارتومان میگرفتیم. یک روز یکی از مشتریان که خودش زمانی در کار تعمیر گوشی بود، متوجه ماجرا شد و موضوع را به پلیس اطلاع داد که ماموران به مغازهام آمدند و با لو رفتن ماجرا دستگیر شدیم.
فرشته مرگ، سارق خانهها بود
متهم پسری ۲۰ ساله است که با دو همدستش کنار هم ایستادهاند اما میگوید همدستان اصلی فرار کردند و آن دو فقط مهمان وی بودند که اشتباهی بازداشت شدند. یکی از خالکوبیهایش فرشته مرگ و دیگری نوشته «شروع فاجعه». فرهاد در این باره میگوید: در شهرمان دعوای طایفهای زیاد است و من هم در آن شرکت داشتم، برای اینکه دیگران از من بترسند این تتوها را زدم. روزی عاشق دختری در محلهمان شدم و به خاطر نداریام نتوانستم به خواستگاریاش بروم. وی افزود: وقتی میدیدم همسنهای خودم پولدارند، لباس مارکدار، خودروهای شیک سوار میشوند و من حتی نمیتوانم با دختر مورد علاقهام ازدواج کنم با دوستانم تصمیم گرفتیم به تهران بیاییم و با سرقت مسلحانه خانهها پولدار شویم. وقتی چراغ خانهها خاموش بود از روی دیوار وارد آنجا شده و با تخریب قفل خانهها واردشده و فقط طلا و سکه میبردیم. سلاح را میبردیم تا اگر فردی در خانه بود او را بترسانیم که اصلا نبودند و خانهها خالی بود. در سرقت آخرمان طلاها را سرقت کرده و آمدیم بیرون که فرار کنیم، یکی از همسایهها متوجه شده و ما را به پلیس لو داد تا ماموران رسیدند من گرفتار شدم با طلاهای سرقتی اما دوستانم فرار کردند. رفتند خانهمان را بررسی کردند که دو مهمانم هم بازداشت شدند.
سرقت به خاطر انتقام
مرد ۳۵ ساله چند سال است که طلاق گرفته و گاهی پسر ۱۲سالهاش را ملاقات میکند. به همراه سه نفر دیگر بازداشت شده و اتهامشان جعل عنوان پلیس وسرقت ازافراد است.فرشید در این باره میگوید: پدرم معتاد و مجهولالمکان است. مادرم هم مرا ۱۶ماهه بودم به پرورشگاهی در تهران سپرد. در پرورشگاه بزرگ شدم. نقاشی و تعمیرات ساختمانی خانهها را انجام میدهم. کاری که مثلا من متری ۱۵۰ هزار تومان میگیرم، مهاجران خارجی متری ۴۰هزار تومان با وسایل میگیرند و کار را مال خود میکنند. همین باعث شده بود که من در کارم دچار مشکلات زیادی شوم. وی افزود: یک ماه قبل بهطور اتفاقی میدان شوش دیدم که ماموران مینیبوس گذاشته و در حال جمعآوری مهاجران غیرقانونی و انتقالشان به کمپ بودند همین جرقه به ذهنم خورد من هم خود را سرهنگ یا سروان جا بزنم . هر مهاجر خارجی را که میدیدیم سراغش میرفتیم. همین که با صدای بلند با آنها حرف میزدیم و کارت شناسایی میخواستیم که بیشتر آنها نداشتند، سریع سوارشان میکردیم. ساعتی در مینیبوس گروگان ما بودند اگر پول داشتند حساب بانکیشان را خالی میکردیم در غیر این صورت با خانوادههایشان تلفنی حرف زده و از آنها پول را میگرفتیم. در ۲۰ روز فعالیتمان ۳۰۰میلیون تومان نصیبمان شد.