حاج رضا طاهری از مداحان دیرینه مهدیه تهران با این رباعی ودعاکه سخنش را آغاز کرد، بهخاطر تنگی وقت و فشردگی برنامهها یکراست رفت سر اصل مطلب و... زیرخیمه محرمی جامجم با ما اینگونه سخن گفت:
ذاکران و مداحان بهعنوان پرچمداران جهاد تبیین بایستی به بیان و روشنگری در زمینه دین و پرهیز از خرافهگویی بپردازند. مثلا بیان مطالبی که هماهنگ با متن مقتلهای منقح و تصحیح و پژوهش شده باشد و... تنها یک گوشه از کارهایی است که ذاکران و مداحان باید به آن توجه داشته باشند. نظر شما در این باره چیست؟
بعضا مشاهده میشود که در مجالس اهلبیت(ع) مطالبی گفته میشود که نه در منبع و مأخذی تاریخی و روایی و نه در هیچ متن موثقی دیده نمیشود. مداح یا ذاکر وقتی به ذکر مصیبت میپردازد بهتر است عبارات عربی را نیز بیان کند تا جای هیچگونه شبهه یا برداشت ناروا برای شنونده یا حاضران در مجلس باقی نماند. درباره خواب و بیان رویا باید عرض کنم نمیشود برای گرمکردن مجلس به چنین دستاویزهایی چنگ زد. از شأن چنین دستگاه باعظمتی که جامع تجلی دانش، خرد، ایمان و قرآن هستند به دور است. بیان چنین خوابها و داستانهایی در مجلس اهل بیت(ع) روا و سزاوار نیست، زیرا که بهفرموده پیامبر(ص) امامان پس از مرا با دانش و علمشان بسنجید و بشناسید و امامان ما استادان همه علمای عصر خود بودهاند و بهقول امام راحل(ره) در وصیتنامهشان ما افتخار میکنیم که امام باقرالعلوم(ع) از ماست که امام جعفر صادق(ع) استاد علمای بزرگ و امامان اهل سنت از ماست... . پس با بیان خواب ورویاهای غیرمستند نبایدزمینه سوءاستفاده احتمالی کسانی را فراهم بیاوریم که با مجالس اهلبیت(ع) بیگانه و مخالفند. از دوستان ذاکر خواهش میکنم بهویژه از بیان اشعاری که باعث تفرقه و ایجاد تشنج بین عقاید و مذاهبی میشود که با دستگاه حضرت سیدالشهدا چندان مأنوس و همگرا نیستند پرهیز کنند. ذاکران بایستی از ایجاد دافعه بپرهیزند و سعیشان بر جذب هرچه بیشتر مردم بهخصوص جوانان باشد. همچنین نوع توجهشان به جوانان برای جذب بایستی با توجه به دستورات بزرگان دین و سیره روشن آنها باشد و تشویق و ترغیب را از آن بزرگان بیاموزند و سرمشقشان سازند تا حضورشان در این ایام پرشور در مجالس انسانساز اهلبیت(ع) پررنگ باشد.
جوانان چگونه حسینی و عباسی و زینبی بیندیشند و عمل کنند؟
سیره حضرت ابوالفضل و وفاداری ایشان به امام راستین و راه روشن اسلام ناب محمدی را با بیان ویژگیها و فضیلتهای ایشان البته بر اساس کتابها و مستندات تاریخی متقن بیان کرده و در میان مخاطبان بازنشر دهند که از پایههای و استوانههای مهم انسانسازی همانا روش آن حضرت بوده و هست. روایات صحیحی که درباره رفتار و کردار و منش آن بزرگمرد وارد شده را میتوان با شگردهای گوناگون بر دلهای مشتاق عاشقانش نشاند چه به صورت شعر، چه ذکرمنقبت و...همین که مردم از فضیلتهای راستین و واقعی این بزرگواران آگاه شوند بیگمان روش و راهشان را سرلوحه زندگی و منششان را معیار خودسازی قرار میدهند زیرا امام رضا(ع) فرمود سخنان ما را و روایات ما را به دیگر مردمان برسانید زیرا با آگاهشدن، دریافتن و فهمیدن سخنان ما آنها را میپذیرند. توجه به زندگی و رفتار بانو زینب(س) بهویژه درخصوص رفتار و تعاملبا برادر برگزیدهشان حضرت سیدالشهدا با توجه به روایات و نقل درستشان از تاثیرگذارترین مکتبهای انسانسازی و فداکاری و باور درست و اعتماد داشتن و اعتماد به خداست. بنا به روایات، آن بانو در رساندن بار امانت چه جانفشانیها کردند؛ امانتی که در واقعه عاشورا امام به ایشان سپرد و اگر نبود آن استواری و نستوهی این بانوی علوی بهراستی که کربلا در همان کربلا میماند. رسالتی که ایشان در رساندن پیام برادر به انجام رساند باعث شد جاودانگی راه امام حسین(ع) و یارانشان شد. رنجها و سنگینی و دشواری و سختیهای کربلا تا شام و پس از آن نتوانست ایمان علوی و اسلام ناب محمدی بانو زینب(س) را متزلزل سازد و آن همه فجایع و پلیدی و زشتی که دشمنان اهریمنکیش از خود نشان دادند و درباره خاندان پیامبر مرتکب شدند، نتوانست بانو را بشکند.با این که خدا در قرآن بر محبت و توجه و اهتمام به احترام و پاسداشت حرمتشان تاکید کرده اما دشمنان با آن همه سبعیت و وحشیگری بر آن بودند تا ریشه و بنیاد خاندان وحی و اسلام ناب محمدی را بزنند اما حضرت زینب(س) در پاسخ به وحشیگریهایشان نهتنها گلایه نکرد و کم نیاورد بلکه فرمود در کربلا و پس از آن، «من از خداوند به جز زیبایی هیچ چیز دیگری ندیدم». مشی و مرام کسی که فقط برای خدا میاندیشد و زندگی میکند، کسی که در برابر دشمن آنگونه خطبه بخواند و دشمن را بشکند.شک نکنید اگر در ابعاد زندگی و رفتار این بزرگان مطالعه کنیم و بیندیشیم ما نیز میتوانیم بدانگونه باشیم و رفتار نماییم.
جلوگیری از نفوذ بیگانه در این مجالس باید از اهم وظایف ما باشد، زیرا بارها در مدارک تاریخی دیدهایم چقدر برای انحراف و کژنمایی اسلام و دین و آیین ما کوشیدهاند که در این مجالس نفوذ کرده و تحریف و...خرافه و... را از این طریق رواج دهند و روح هدایتگر این مجلسها را از آن بگیرند.
شاید مهمترین سدی که میتوان در جلوی نفوذ بیگانه ساخت همانا بیان مطالب درست و راست و پرهیز از مطالب غیرواقع است، زیرا دشمنان از هر طریقی و با هر دستاویزی دنبال ضربهزدن هستند، چه به این دستگاه چه به اسلام ناب محمدی. در عزاداری و تعامل با عزاداران و مردمان حتما در مسیر و راه و روشی حرکت کنیم که بزرگان و علما و پیرغلامان پیمودهاند؛ به فرمایش علامه حسنزادهآملی: ره چنان رو که رهروان رفتند. عزاداریها و برگزاری دسته و روضه و مجالس، اینگونه مرضی خدا و اهلبیت(ع) میتواند باشد.
برخی اهل ذوق هستند و خیلی به این ذوق بها میدهند از تفسیر و عرفان ذوقی و... در طول تاریخ داشتهایم تا الی ماشاءا... . روضهالشهدا نیز یکی از آن تحریفات ذوقی عاشوراست که متاسفانه هنوز سایه بدعتهایش بر ذهن و زبان برخی مانده. درباره این گرایش ناروا نکتهای دارید؟
تاکید میکنم دوستان از متنهای برجسته و تصحیحشده و به قول آقای فاطمینیا «از آبگذشته» استفاده کنند مانند لهوف سیدبنطاووس درباره بحارالانوار. هرچند نقدهای بسیاری هست و روایات سخیف و نادرست هم وارد آن شده و دراینباره نقدهای علامهطباطبایی صاحب «المیزان» واقعا قابل توجه است اما روایات درست هم درباره واقعه عاشورا دارد که قابل نقل و ارائه است. «نفسالهموم» شیخ عباس قمی صاحب «مفاتیح» هم قابل توجه است. دوستان میتوانند متن لهوف را در کتاب «سوکنامه کربلا» به قلم محمدطاهر دزفولی ببینند.
رمز و راز مداحی پرطرفدار و گرم
آشنایی مداح و ذاکر با دستگاهها و مقامهای موسیقی اتفاقا از محاسنی است که بر حسن مجلس و گیرایی و تاثیر کار میافزاید اما نباید این اجراها و خواندنهای موزون به سبک برخی خوانندهها یا نزدیک به آنها باشد، زیرا تفاوت میان موسیقی مذهبی و غیر آن بسیار است. برخی با بازخوانی نغمههای دیگران و فقط تغییر اشعارشان به مراثی نهتنها کار درستی نمیکنند بلکه به نوعی در سنت دیرینه ذکر و ستایش و مرثیه اهلبیت(ع) دستاندازی و ایجاد بدعت مینمایند. باید مداحان و ذاکران سعی کنند از سبکهای سنتی، یعنی راهی بهره ببرند که پیشینیان فاضل ما طی کردند و تا توانستند میان موسیقی و فضای مجلس و نغمهها و مقامها هماهنگی و تناسب ایجاد میکردند. خودمان را مطیع ولایت بدانیم و در راه و مسیری که برای ما ترسیم کردند و بهروشنی نشانمان دادند حرکت کنیم و دست از دامن ولایت برنداریم.همیشه بخواهیم که حسینی زندگی کنیم و حسینی باشیم و حسینی بمیریم. حسینی که در برابر ناراستی و ستمگستری ایستاد و خون خانواده وحیانی و یاران آسمانیاش را برای اعتلای توحید نثار کرد.