قدیمترها و قرنهای قبلی بیشتر به مجبور بودن انسان معتقد بودند و هرچه بیشتر پیش رفتیم مخصوصا در اندیشه اسلامی، انسان خودش را مختار دانست و این روزها همه حق انتخاب را بهعنوان یک حق اجتماعی و امر ذاتی متعلق به انسان میدانند. ما به بهانه نزدیک بودن زمان انتخابات، میخواهیم حول محور کلمه «انتخاب» بچرخیم و از انتخابهایی که در دوره نوجوانی انجام میشود یا به نوجوانی مرتبط است، صحبت کنیم.
تحصیل در مسیر هدایت
اگر سن نوجوانی را از ۱۳،۱۲ سالگی بدانیم، هدایت تحصیلی همان چندراهی سخت و پیچیدهای است که تقریبا در اوایل نوجوانی جلوی پای نوجوان قرار میگیرد. نوجوانه قبلتر دو صفحه کامل درباره انتخاب رشته گفته است اما حال من چکیدهای از آن را بازگو میکنم.انتخاب رشته، آن چند راهیای نیست که با خودت بگویی فوقش میروم فلان رشته ببینیم چه میشود! به خودتان میآیید و میبینید رفتهاید در محیطی قرار گرفتهاید که هیچوقت نه چیزی به شما اضافه کرده و نه دوست داشتهاید. در این برهه حساس از زندگی که هم کمتجربه هستید و هم انتخاب مهمی در پیش دارید، از مشورت گرفتن غافل نشوید؛ والدین، معلمها، سال بالاییها و هر آن کسی که میتواند کمکی بکند.از طرفی ما در بحث انتخاب رشته نهم به دهم، هنوز هم در آموزشوپرورش معضلات بزرگی داریم. از رشته مهمی مثل علوم انسانی که همچنان حقش نمرههای پایین مدرسه است گرفته تا ضعف مشاور در مدارس؛ مشاورانی که یا در اتاقشان بسته است، یا اتاقشان خالی مانده یا معلوم نیست مشاوری در مدرسه حضور دارد یا نه! البته طبق معمول همیشه، این وضع در شهرستانها و مناطق کمبرخوردار اسفناکتر است.انتخاب رشته نه فقط بر مسیر زندگی نوجوان، بلکه بر نوع نگاهش به دنیا نیز تاثیرگذار است. دنیای علوم انسانی آدم را یکجور پرورش میدهد و دنیای علوم تجربی یکجور دیگر.تا حرف از انتخاب رشته در میان است، یک سؤال از مسئولان مربوط در آموزش و پرورش دارم؛ تا کی قرار است رشتههای هنرستان نصفهنیمه دربعضی مدارس باشد ودر بعضی نباشد؟ فکری به حال بهتر کردن وضع مهارتآموزی در رشتههای کاردانش و گسترش رشتههای هنرستان کردهاید؟ همچنان قرار است مثل ۳۰ سال گذشته هدایت تحصیلی اتفاق بیفتد؟ نسل جدید، کارهای جدید میطلبد!
کی کنارت هست؟
خطا نیست اگر بگوییم انتخاب اینکه با چه کسی دوست بشویم و از چه کسی دوری کنیم، اولین حق انتخاب یک نوجوان است. کودکی که تا قبل از آن آزادی عمل کمتری داشته، به محض ورود به نوجوانی احساس میکند دلش میخواهد با گروه همسن و سالهایش بیشتر وقت بگذراند. گمان میکند دغدغههایی دارد که فقط دوستانش میفهمند ولاغیر!حال چه تاثیری دارد اگر به جای آرش، احمد را برای دوستی انتخاب کند؟خب کاری ندارد که به ضربالمثلها و حکایتها و هر آنچه درباره دوست هست، رجوع کنیم و پرونده این بخش را ببندیم اما راستش یک حرفی دارم که گفتنش خالی از لطف نیست.گاهی اوقات فرض بر این است که تاثیر دوست در ظاهر نمایان میشود یا تاثیر دوست موقتی است و به محض قطع ارتباط، آن دوست و متعلقاتش نیز از زندگی ما پاک میشود اما مهمتر از تاثیرات ظاهری، اندیشه و دیدگاههای افراد است که به هم منتقل میشود. دوست میتواند شما را برای رسیدن به موفقیت تشویق کند یا آیه یأس بخواند و موفقیت و تلاش را با گفتن جمله «خب که چی؟» زیر سؤال ببرد.بعد از قطع ارتباط و با تمام شدن یا کمرنگ شدن یک ارتباط نیز تاثیر دوست بر فرد باقی میماند. گاهی آن دوست یک شری به شما میرساند، یک خیری میرساند، یک اخلاقی یا عادتی را برای شما به یادگار میگذارد که همینها تا مدتها بخشی از زندگی شما را تحتتاثیر قرارمیدهد. پس مهم است که نوجوان بداند با اولین حق انتخابی که با آن روبهرو میشود، چطور برخورد کند!والدین، مدرسه و جامعه باید به او کمک کنند اما بیشتر از همه اینها خودش باید تلاش کند که شناختن آدمها و برخورد عقلانی را تمرین کند.
انتخاب در لایههای اجتماعی
اگر به سن قانونی رسیده باشید، با توجه به شرایطی که کشور در حال حاضر دارد، احتمالا گوشهای از ذهنتان درگیر انتخابات است و سؤال «رای دادن، آری یا نه؟» شاید هم یک مرحله جلوتر باشید و به این فکر میکنید که میخواهید به چه کسی رای بدهید.
تاریخچه انتخابات برمیگردد به دوران یونان باستان و روم باستان. البته در آن زمان انتخابات به شیوه امروزی نبود اما توجه به رای مردم در آن زمان دیده میشود. از قرن ۱۷ میلادی به بعد، این حق انتخاب بیشتر مورد توجه قرار گرفت و حکومتها به سمت مردمسالاری حرکت کردند.شما بهعنوان یک نوجوان و بعدتر بهعنوان جوان در جامعه امروزی حق دارید که برای کشور خود تصمیم بگیرید و تاثیرگذار واقع بشوید. پس این هم یکی دیگر از حق انتخابهایی است که در زندگی با آن مواجه میشوید.تنها یک نکته باقی میماند؛ این روزها اگر میخواهید پای صندوقهای رای حاضر شوید، حواستان به میزان تاثیری که انتخاب شما، دارد.در موارد قبلی، تاثیر انتخابهایتان برشما ونهایتا چند نفر از اطرافیان شما بود اما اینجا، پای آینده یک کشور در میان است!
چکارهای؟
وقتی در اواسط نوجوانی قرار میگیری، سؤالی که در کودکی هر بزرگتری از شما میپرسد، دائما در پس ذهنت تکرار میشود: «میخواهی چهکاره شوی؟»اگر قرارباشدبرای جواب دادن به این سؤال،آرمانی ورؤیایی فکرکنیم احتمالا جوابی مثل کودکیهایمان خواهیم داد اما نوجوانی یک سر و گردن بالاتر است. برای انتخاب شغل در نوجوانی، اول از همه خود نوجوان مسئول است و حق انتخاب دارد. اگر چشم بسته پیش برود یا باری به هرجهت، کلاهش پس معرکه است.از طرفی این مدارس هستند که باید دست نوجوان را بگیرند. همانطور که چیزی تحت عنوان کنکور برپاست و دائما اسمش در گوشها تکرار میشود، باید مشورت درست و حسابی هم نصیب نوجوان بشود. چه آن کسی که کنکور میدهد و چه نمیدهد. البته قسر در رفتن از دست مافیای کنکور و بهتازگی مافیای معدل هم کار راحتی نیست؛ مخصوصا آن زمانی که با روانشناسیهای زرد برای نوجوان رویاسازی میکنند.از طرف دیگر خانواده آگاه میتواند به نوجوان کمک کند. به هرحال این حق انتخاب به گردن نوجوان است اما هرچه باشد خانواده دو تا پیراهن بیشتر پاره کرده است.
خوراک! چرا و چگونه؟
هرچقدر بیشتر در نوجوانی پیش میرویم، انتخابهای ما بهعنوان یک انسان مهمتر میشود؛ همانطوری که حواسمان به سلامت جسم و بهداشتمان است، باید هوای سلامت روح را هم داشته باشیم و هر غذای فکری را در آن نچپانیم.وقتی بخش مهمی از اوقاتفراغت ما با مطالعه کتابی یا دیدن فیلمی میگذرد، آن وقت فقط برای سرگرمی صرف نشده است. هر آنچه خوانده میشود و دیده میشود، چه برای مطالعات بیشتر و چه برای سرگرمی در گوشهای روی هم جمع میشود و سرجمع، خوراک فکری ما را شکل میدهد.بیشتر آدمها عقاید، تفکرات و نگاهشان به زندگی ریشه در خوراک فکریای دارد که در نوجوانی مصرف کردهاند. برای همین هم است که فعالان حوزه نوجوان، همیشه داد و فریاد میکنند که ای کسانی که دم از دغدغهمندی و کار پرورشی، فرهنگی برای نسل جدید میزنید، مسأله در نوجوانی است! میدان خوراک فکری و سرگرمی را خالی کردهاید برای که؟ برای چه؟
بگذریم! بههرحال بهعنوان یک انتخاب که برعهده نوجوان است، اینکه چه چیزی را ببیند، چه چیزی را بخواند و حتی با چه چیزی بازی کند، خودش تاثیرگذار است؛ آن هم نه تاثیر موقت، بلکه عمیق و جدی!
کجا برم؟ چرا برم؟
بسیاری از این موارد که ما تحت عنوان حق انتخاب نوجوان در این دو صفحه میآوریم، شروعش در نوجوانی است اما پایانش تا آخر عمر. مثلا شما تا آخر عمر با انتخاب اینکه کجا بروید و کجا نروید، سر و کار دارید اما شروع این انتخابها، در نوجوانی است.«محیط» همان عاملی که میگذارند کنار وراثت برای شکلگیری شخصیت انسان، از تاثیرگذارترینهاست. البته من میخواهم درباره کلمه محیط در معنای خاص مکان صحبت کنم؛ مکانی که شما زمانی را در آن سپری میکنید، از مدرسه گرفته تا مکانی که سرتان را آنجا گرم میکنید، از محیط کاری تا محیط اجتماعی که دائما در آن رفتوآمد دارید و حتی محیط مجازیای که برای خود میسازید. همه اینها انتخابهایی است که یکییکی سر راه شما قرار میگیرد.یک بخشی از حواسجمعیها وظیفهاش برعهده خانواده است و بخش دیگر برعهده جامعه اما بخش مهمی از این انتخابها را نوجوان رقم میزند. محیط بخش مهمی از اهمیتش بهدلیل قرار گرفتن در کنار آدمهاست و تاثیری که خواهناخواه از آنها میگیریم. بخش دیگر تاثیرگذاری محیط به دلیل سیستمی است که آنجا با آن اداره میشود و آن سیستم بر عادتهای رفتاری و شخصیتی ما تاثیر میگذارد. همانطور که میگویند محیط کاری نظامی، انسانهایی منظمتر و سختتر را نسبت به محیطهای کاری دیگر پرورش میدهد. این درباره محیطی که در آن درس میخوانید یا اوقاتفراغت خود را میگذرانید نیز صدق میکند.