با این اوصاف حضور صرف در المپیک بسیار ارزشمند است و موفقیت در آن نیز استمرار درتمرین و سختکوشی زیادی را میطلبد. اکنون حدود ۴۰روز تا آغاز المپیک فرصت باقی مانده است. ایران مثل همیشه در رشتههایی مشخص شانس کسب مدال دارد و برای سایر رشتهها نیز نمایندگانی اعزام خواهدکرد.اما در فاصله کم باقی مانده تا المپیک، ورزشکاران ایرانی اوضاع خوبی ندارند.همه چیز تلاش نیست،همه چیزبه سختکوشی امتداد پیدانمیکند.مسائل دیگری هم وجود دارد. دراین میان اوضاع ورزشکاران برخی ازرشتهها بدتر ازسایرین است.مرارتهای آنها ازخیلی وقت پیش برای حضور درالمپیک پاریس آغازشده است.
این بهانه قدمتی به اندازه دههها دارد: ما تحریم هستیم، رقبا تفنگ و فشنگ خوب در اختیار دارند، فشنگهای ما استاندارد نیست، با پوکه تمرین میکنیم و چیزهایی مشابه همینها. تیراندازان ایرانی برای حضور دررقابتهای المپیک واقعا همیشه چالش داشتهاند و المپیک پاریس از این قاعده مستثنی نیست.مشکلات هم همان همیشگیهاهستند. نبود امکانات مناسب و فقدان ملزومات سختافزاری. بزرگترین چالش هم به همان تفنگها و فشنگها برمیگردد. یا تفنگ هست وفشنگ نیست یا فشنگ هست و تفنگ نیست.یکی از ملیپوشان المپیکی میگوید: « با کمترین امکانات تمرین میکنیم. هزار تا انتظار هم دارند. ما نمیتوانیم با رقبایی که از عالیترین امکانات استفاده میکنند شرایط برابری داشته باشیم.» داستان ملیپوشان تیراندازی همیشه مشابه است. با وجود این مشکلات ما در المپیک توکیو یک مدال بسیار با ارزش طلا توسط جواد فروغی کسب کردیم. شاید این بار هم یکی از زیر سایه این کمبود امکانات خودش را بیرون کشید و دست به کار بزرگی زد.
افسانه قایقهای سوراخ
یک بار یکی از ملیپوشان قایقرانی از این گفت که قایقهای مجموعه ورزشی آزادی برای تمرین سوراخ هستند. بعد از آن با افراد زیادی تماس گرفتیم تا صحت و سقم ماجرا را جویا شویم و پس ازتماسهای بیشمار متوجه شدیم سوراخ بودن قایق افسانهای بیش نیست. آن ملیپوش قایقرانی کمی اغراق کرده بود اما به هرحال نمیتوان از کیفیت نازل امکانات موجود در قایقرانی چشمپوشی کرد، به خصوص حالا که ایران در المپیک پاریس پنج سهمیه دارد. این سهمیهها در رویینگ یک نفره سنگین وزن، رویینگ دو نفره سبک وزن، کانو یک نفره هزار متر و کایاک یک نفره هزار متر هستند. آنچه که اکنون درباره نوع امکانات برای قایقرانان وجود دارد افسانه نیست، عین واقعیت است. قایقهایی فرسوده که به هیچ عنوان شباهتی با امکانات رقبای ورزشکاران ایرانی در المپیک ندارد. به هر حال در نظر گرفتن اینکه قایقهای سوراخ میتوانست واقعیت داشته باشد در نظر گرفتن قایقهای فرسوده چندان هم غمانگیز نیست.
پنچرگیری در پیست آزادی
اینکه تنها سهمیه دوچرخهسواری ایران توسط وایلدکارت به دست آمده دلیل نمیشود که به فکر فقر امکانات آنها نبود. دوچرخهسواران ایرانی به شدت از کیفیت عجیب پیست دوچرخهسواری آزادی گلایهمند هستند. گفته میشود این پیست دیگر قابلیت تعمیر ندارد و باید تخریب و سپس از نو ساخته شود. دوچرخهسواران روی همین پیست تمرین میکنند و روی همین پیست روز را به شب میرسانند. در پیست آزادی دوچرخهسواران به تنهایی پنجری چرخهای خود را میگیرند و به سختی برای رویدادهای مختلف آماده میشوند. البته انتظاری از دوچرخهسواری اصلا وجود ندارد. این رشته هرگز برای ایران در المپیکها موفق نبوده اما انصاف هم نیست تنها نماینده دوچرخهسواری ایران روی پیستی تمرین کند که الان باید خراب شده باشد.
چالشهای ورزشکاران دیگر
هر رشتهای مرارتهای خاص خودش را دارد. یک ورزشکار المپیکی بابت اینکه به اردوی خارج از کشور نمیرود گلایه دارد و ورزشکار یک رشته دیگر هم بابت اینکه مجبور است برای تمرینات از شهر خودش به تهران بیاید انتقاد میکند. به هر حال آنچه مشخص به نظر میرسد این است که بضاعت ورزش ایران برای آمادهسازی تمام عیار ورزشکاران ایرانی بسیار کم است و هیچکسی نمیتواند آن را انکار کند. شمارش معکوس برای آغاز المپیک به معنای افزایش اضطراب «نداری» در برخی از ورزشکاران ایرانی است. مرارتهای بیهوده هیچ ورزشکاری را قویتر نمیکند.