شاید مبنای مخالفت و دشمنی غربیها با حجاب و عفاف زنان ایرانی نیز همین است. موضوعی که مینو اصلانی، رئیس اندیشکده زن و خانواده دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام در بخشی از گفتوگوی خود با جامجم به آن اشاره دارد و میگوید: « نگاه فاخر مقام معظم رهبری پس از انقلاب اسلامی نسبت به جایگاه و کرامت زن مبتنی بر اسلام ناب بود که باعث ایجاد زمینه حضور اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی زنان توام با عقلانیت در جامعه شد.» زنانی که در تمامی عرصهها و میادین مختلف پا به پای مردان نقشآفرینی کردند. زن در پرتو حجاب، جایگاه واقعی خود را پیدا میکند و میتواند استعدادهای فراجنسی خود را بروز دهد و بهعنوان یک انسان به نقشآفرینی بپردازد. این موضوع در حالی است که در بسیاری از کشورهای غربی، زنان مسلمانان به خاطر داشتن حجاب، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و نمیتوانند با پوشش اسلامی که بخشی از هویت آنان است، در جامعه حاضر شوند اما برای ایران و زنان ایرانی مایه افتخار و مباهات است که زنان با حجاب و پوشش اسلامی در جامعه ظاهر میشوند و بدون هیچ مشکلی و همانند مردان در مسئولیتهای اجتماعی خود نقشآفرینی میکنند. این تصور که حجاب باعث سلب آزادی زنان و عدم امکان حضور فعال آنها در جامعه میشود، با روح حجاب در اسلام تضاد دارد؛ موضوعی که باب گفتوگوی جامجم را با مینو اصلانی، رئیس اندیشکده زن و خانواده دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام و رئیس سابق بسیج جامعه زنان باز کرد و ما را بر آن داشت تا در این خصوص صحبت کنیم.
تفاوت نقشآفرینی زنان محجبه قبل و بعد از انقلاب، به چه شکل بوده است؟
در طول تاریخ زنان محجبه و مسلمان با اعتقادات راسخ و درک موقعیت از جایگاهشان، یک پوشش مناسب اجتماعی داشتند و با آن پوشش تردد میکردند. عمدتا پیش از انقلاب، زنان با رعایت همه ضوابط پوشش در مجالس مذهبی و اختصاصی شرکت میکردند اما رژیم پهلوی مخصوصا در دهههای آخر، یک فضای حیازدایی را بر جامعه حاکم کرده بودند و بنا داشتند که چهره زن مسلمان را مخدوش کنند و او را عقب افتاده لقب میدادند. این رژیم همچنین کتب زیادی در قالب تمسخر و تحقیر و چه در قالب روشنفکری، به نقد از پوشش زنان نگاشتند. بهرغم اینکه خود را ایرانی خطاب میکردند اما فرهنگ و تمدن ایرانی و پوشش زنان را به لحاظ حضور عفیفانه زیر سؤال بردند. از طرفی رژیم پهلوی نیز با ایجاد فضایی، زنان محجبه را تحقیر و تخریب میکرد، به گونهای که جایی برای بروز و ظهور آنان وجود نداشت. زنان در این دوره و در حوزه آموزش و پژوهش در حد صفر بودند و میزان سواد شاید کمتر از ۳۰درصد در جامعه بود. خانمها بهدلیل همین جو حاکم، از ورود به دانشگاهها و مدارس خودداری میکردند و زمینهای برای حضور خانمهای محجبه نبود. پیش از اسلام هم تمام سنگنوشتهها و اشعار در هالهای از حیا و پوشش مناسب زنان بود. پس از انقلاب اسلامی به سبب نگاه فاخری که مقام معظم رهبری نسبت به زن که مبتنی بر اسلام ناب و دیدگاه عمیق اسلام نسبت به جایگاه و کرامت زن بود، باعث شد تا زمینه حضور اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی زنان توام با عقلانیت در جامعه ایجاد شود. ظرفیت و بستری در جامعه ایجاد شد که زنان همراه با شأنیت زن و مادر بودن در جامعه به رسمیت شناخته شدند. هنر حضرت امام نیز این بود که هویت زنانه زن را به رسمیت شناخت و آن را در خدمت پیشرفت کشور و انقلاب قرار داد. این بدان معنی است که زن با همان هویت زنانه خود به صحنه آمد. زن به لحاظ فطری توانایی راهبری و هدایت عاطفی و معنوی جامعه را دارد. این وجوه کمتر دیده شده زن به یکباره در خدمت انقلاب اسلامی و پیشرفت کشور قرار گرفت و زنان هم از این فرصت طلایی به بهترین شکل استفاده کردند. کارهای خود را تدبیر کرده و سطح خانه، خانواده و جامعه را به یک ترازی رساندند که بتوانند هم فعالیت اجتماعی و هم فعالیتهای داخل خانه خود را داشته باشند.
خیلیها معتقدند که حجاب مانع از انجام بسیاری از فعالیتها مخصوصا نقشآفرینی زنان در اجتماع میشود؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
عریانی و بدپوششی زن منجر به این میشود که از جامعه حذف شود. یعنی خشونت و زنستیزیای که غرب علیه زنان در یک خیزش گسترده انجام داد، مساوی با برهنگی بود. در واقع فرهنگ غربی به شدت زنستیز است. آثار و نتایج آن هم این است که زن را بدون پوشش مناسب راهی جامعه و مجامع عمومی کرده است و باعث شده که امنیت و هویت آنان به مخاطره بیفتد. همانطور که جوانا فرانسیس، نویسنده و روزنامهنگار زن آمریکایی در نامه خود به زنان مسلمان میگوید که ما زنان غربی هویت و جایگاهی، نه در خانواده داریم و نه در جامعه، استنباط این نویسنده آمریکایی این است، زنی که از غرب بهعنوان زن هالیوودی معرفی میشود، واقعیت زن غربی نیست بلکه واقعیت زن غربی، من هستم که بدون هویت و پشتوانه در جامعه رها شده و نمیتوانم به کسی تکیه کنم.
از نظر شما فعالیت اجتماعی زنان محجبه، منافاتی با نقش مهم مادری و همسری آنان دارد یا نه؟
نقش زنان بهعنوان تربیتکننده، مدبر و محور خانواده این است که زندگی و محیطی را رقم بزنند که بتوانند برای سازندگی نقشآفرینی کنند. پس تربیت به خودی خود یکی ازنقشآفرینیهای جامعه انسانی است. زنی که مربی است، خود باید در جامعه فعال باشد تا بتواند فرزندانی کنشگر و فعال را رشدوپرورش دهد. اگر زن درمیدان مبارزه با دشمن یا مبارزات و رقابتهای علمی، فرهنگی و...حضوری فعال نداشته باشد، طبیعتا نمیتواند مربی خوبی برای فرزندانی باشد که قرار است آینده روشنی را بسازند. حجاب و پوشش نه فقط مانعی برای نقشآفرینی نیست بلکه در واقع دلیل واجبی برای آن است. چرا که حضور زنان نیمه عریان در جامعه دائما در خطر و تهدید هستند. عریانی و نیمه عریانی منجر به این میشود که نقشآفرینی زنها کمرنگ شده و توام با خطرهای جدی برای آنان باشد. این پوشش است که باعث نقشآفرینی کارآمد، مؤثر و سازنده زنان میشود.