یکی ازاین جایزهها به قهرمان، فیلم احمد قویدل رسیدکه با تصمیم دبیر،تندیس جشنواره و جایزه نقدی ۳۵ میلیون تومانی را دریافت کرد. قویدل به دلیل بیماری پسرخواندهاش، پایش به پرونده خونهای آلوده کشور فرانسه باز شد و به مرور آنقدر درگیر این ماجرا شد که به نمایندگی از شاکیان پرونده، برای احقاق حقوق بیماران عزمش را جزم وکفش آهنین پوشید. نام فیلم هم برگرفته از شخصیت قوی و خستگیناپذیر اوست. او به دلیل درگیری مدام در این پرونده، تصمیم میگیرد تحصیلاتش را در رشته حقوق ادامه دهد و بعد با پی بردن به اهمیت کار رسانه در بازتاب حقایق پرونده، سراغ تحصیل در رشته روزنامهنگاری رفت. در حالی روایت این فعال مدنی و رئیس سابق انجمن هموفیلی رسانهای شد که چندی پیش نازنین فرزادیفر،مدیرعامل کانون هموفیلی از بازگشایی دوباره این پرونده و ثبت شکایت ازشرکت فرانسوی واردکننده خون آلوده خبر داد. ازاین رو؛ اکران این مستند موجب شد به سراغ گفتوگو با علی فراهانیصدر، کارگردان این مستند برویم.
چه شد که بعد ازساخت مستندهایی تاریخی نظیر «آسوده بخواب کورش» سراغ ساخت مستندی رفتید که زمینههای اجتماعی و بهداشتی و بار روانی برای خانوادههای درگیر خونهای آلوده دارد؟
تاریخ همیشه برایم جذابیت داشته، چون تاریخ را میخوانیم که عبرت بگیریم و رو به جلو حرکت کنیم. بهطورکلی از ابتدا برای انتخاب موضوعهای تاریخی به این توجه میکردیم که چه فایدهای برای امروز جامعه دارد. بنابراین، موضوعاتی که روتین و در حد تاریخنگاری صرف بود را انتخاب نمیکردیم. درواقع قویدل هم نوعی مستند تاریخی است که معاصرتر است. دلیل انتخاب موضوع این بود چیزی را از دل تاریخ انتخاب کنیم که رو به جلو باشد. این بار به سمت فضای مطالبهگری پیش رفتیم تا در اوضاع بحرانی جامعه، تکلیف مردم و شخصی که برای خودش رسالت انسانی درنظر میگیرد، مشخص شود.
چقدر فرآیند ساخت این مستند طول کشید و چقدر تحقیق کردید تا به فیلمنامهای منسجم برسید؟
اواخر سال۹۸ وهمزمان با شیوع بیماری کرونا، اتفاقاتی درجامعه افتاد و علی رستمآبادی، نویسنده پروژه به موضوع داروهای آلوده سال۶۱ اشاره کرد و از تکرار آن در کرونا نگران بود. در رابطه با داروهای آلوده سال۶۱، عدهای میگفتند شایعه است و عدهای کاملا آن را رد میکردند. در آن سال اتفاقهای تلخی افتاد وما با این رویکرد که سرپوش گذاشتن روی اتفاقات کوچک منجر به بحرانهای بزرگ میشود، سراغ این سوژه رفته و تصمیم گرفتیم روی این موضوع کار کنیم. از گوشه و کنار شنیده بودیم، لزوما آنچه که رسانهها درباره پرونده داروهای آلوده منعکس کردند، تمام حقیقت نبوده؛ یعنی این طور نبود که بگوییم مقداری دارو از فرانسه آمد و مردم را آلوده کرد و تمام شد. مقصود ما این بود که بررسی کنیم داخل ایران چه اتفاقی افتاده است. وقتی پرونده را شروع کردیم، هر بخشی را ورق میزدیم با نام احمد قویدل روبهرو میشدیم. در ادامه، با احمد قویدل جلسهای برگزار کردیم و به آرامی تصمیم گرفتیم درونمایه فیلم را تغییر دهیم و میگفتیم بحران همیشه و همهجا وجود دارد اما اشخاص مختلف به گونههای متفاوت با این بحرانها روبهرو میشوند.درنتیجه تصمیم گرفتیم مستندپرتره احمد قویدل را کار کنیم. ما سال۹۹ این تصمیم را گرفتیم و من اردیبهشت سال۱۴۰۲ ضبط فیلم را شروع کردم. دراین مدت فیلمنامه و طرح را نوشتیم و بخشی از دغدغه ما این بود که آیا میتوانیم این موضوع را با جایی مطرح کنیم یا خیر و این خیلی زمان برد. از طرف دیگر بخش زیادی از فیلمنامه مستند، حین تولید تغییر میکند و برای قویدل هم این اتفاق افتاد.
ما با نوعی از لحن طنز وشوخی برای انتقال مسائلی که ذاتشان تلخ وتراژیک است،درقویدل مواجهایم چطوربه این لحن رسیدید؟
معمولا وقتی ما از اتفاقات تراژیک و تلخ فاصله میگیریم، خود به خود نوعی پوشش کمدی حول آن شکل میگیرد و به آن کمدی سیاه میگویند. اگر دقت کنید ما برای اتفاقات کرونا هنوز کمدی نداریم و به قدری برای ما تلخ است که نمیتوانیم در این رابطه کمدی کار کنیم اما فکر میکنم نسل ۲۰ سال آینده اتفاقات کرونا را با کمدی سیاه بهیاد میآورد. شاید این طور بتوانیم کار کنیم که با خود واکسن شروع شود که چرا اینقدر دیر به دست مردم میرسد. بخشی از اینها میتواند سیاسی و بخشی هم اجتماعی باشد و فیلمساز هم میتواند نگاه کمدی انتقادی به این موضوع داشته باشد، چون وقتی از فضای تیره و تراژدی دور میشویم، ذهن به بلوغی میرسد که میتواند با آن مسأله شوخی کند. در حین بیمار شدن ایدزیها در آن زمان، عدهای میآمدند و فقط پسزمینه ضدغربی به خودشان میگرفتند و مسأله را به گردن غرب میانداختند و از این طرف بعضی مسائل را در داخل کشور پنهان میکردند. فکر میکنم اساسا این فرافکنی یک کمدی تلخ بسیار بزرگ است که حتی جواب آزمایش را برای اینکه استفاده دیگری از آن کنند، پنهان میکردند. ما میتوانیم نگاه کمدی داشته باشیم؛ به شرطی که زمان گذشته باشد و مخاطب آن را بپذیرد. در حین کار وقتی مباحث ناموسی مطرح میشد یا بیماری فوت میکرد، به هیچ عنوان با این مسائل شوخی نکردیم. معمولا در بخشهایی از این مستند از شوخی استفاده میشود که مربوط به خود احمد قویدل است. به عنوان مثال در بخشهایی که قویدل در سنین بالا به دانشگاه میرود و مطلبی را که میگویند نباید منتشر شود را منتشر میکند، طنز به کار رفته است. به وجود آمدن فضای طنز به خود سوژه و دیدگاهش نسبت به بحرانی که برایش ایجاد شده هم خیلی مرتبط است. آقای قویدل از موضوع خونهای آلوده گذر کرده بود و به همین دلیل میتوانستیم کمدی کار کنیم.
شخصیت احمد قویدل بهگونهای است که هرگز خسته نمیشود و در بخشهایی که به نظر میرسد موضوع مسکوت مانده و قفل است، میتواند برای جوانان امروز که درگیر مشغلههای مختلفی هستند، کارآمد یا الگو باشد؟
مستند قویدل الگوی مطالبهگری در چارچوب ایران و جمهوری اسلامی را معرفی میکند؛ یعنی شما در ایران میتوانید چنین کاری انجام دهید؛ گرچه در صحنههایی از مستند قویدل نشان داده میشود که سندی از پرونده سرقت یا جعل و منتشر میشود و بیقانونیهایی وجود دارد، اما شخصیت آقای قویدل خیلی نتیجهگراست و در چارچوبها به خواسته خود تا حدودی میرسد. این روحیه میتواند الگوی مطالبهگری برای حال و روز جامعه ما باشد.
با توجه به اینکه آقای قویدل روزنامهنگار وحقوقدان بود؛ چقدر توانست به شما برای پیداکردن روزنامههای مرتبط با پرونده خونهای آلوده کمک کند؟
آقای قویدل تمام اسناد را طبقهبندی کرده و نگه داشته است و ما حدود۵۴۰صفحه سند ازاتفاقات پرونده داروهای آلوده داشتیم و هیچ بخشی از اتفاقاتی که داخل مستند میافتد، بدون سند نیست. در مورد زندگی شخصی آقای قویدل هم شاهدان عینی داشتیم که ما با همه آنها صحبت کردیم. نکته مهم آن است که به روندی که خود آقای قویدل طی میکند، به شکل واقعگرایانه نپرداختیم؛ یعنی جایی که نیاز بود، ما چند سند ارائه دادیم، چون مسألهای را بیان میکردیم که نباید تبدیل به انگ و تهمت شود. این اسناد برای مردم مهم است و اگر درنظر بگیریم که بزرگترین الگوی بشر قصه و داستان است، تمام مسائل حل خواهد شد. در تمام کتب آسمانی برای انتقال پیام و یا مفهوم از داستان استفاده میشود و ما بیشتر سورههایی از قرآن را به یاد داریم که برای ما داستان تعریف میکند. بنابراین، وقتی الگوی بشر داستان است، نیازی نداریم به سمت اسناد ژورنالیستی برویم یا اینکه فقط خبر تهیه کنیم. من در این کار تلاش کردم بیشتر قصهگو باشم تا اینکه به اسناد ژورنالیستی صرف بپردازیم.
شما در مستندتان به نقش و اهمیت رسانهها و جریانی که میتوانند در رابطه با مسائل اجتماعی مثل خونهای آلوده بیافرینند هم اشاره کردید. کمی در این رابطه توضیح دهید.
درانتهای مستندوسکانس آخرکه یکی ازطولانیترین سکانسهاست،این رسانه است که کارراتمام میکند وبه گفته خود آقای قویدل، این پرونده روی دوش رسانه رفت و پیروزشد.این خیلی مهم است که نقش رسانه درپیشبرد این قبیل پروندهها چطور میتواند باشد.
نگاه شما بهعنوان یک کارگردان چقدر بازمانی که هنوز این مستند رانساخته بودید،متفاوت شده وچه تجربهای به شمااضافه شد؟
معمولا فیلمساز هرکاری که انجام میدهد به بلوغی میرسد که موجب رشد او خواهد شد. مستند قویدل هم خیلی نگرش و جهانبینی من را تغییر داد و حتی گاهی پیش میآمد که دوربین را رها میکردم و با آقای قویدل گفتوگو میکردم.
تجربهگرایی در سینمای مستند
بیشتر کارهای من فرم تجربی دارد وخیلی نگران بودم که حتی به جشنواره راه پیدا نکند و دیده نشود اماخوشبختانه هم در جشنواره موفق شد و هم امیدوار شدم؛ چرا که اگربرای مردم داستان تعریف کنیم،آنها توجه میکنند وبعدگفتوگو شکل میگیرد.من حتی یک نظر منفی هم از فیلم نداشتم و امیدوارم سینمای مستند به کارهای تجربی و جدید روی بیاورد.قویدل در ایران تازگی دارد، اما شبیه به این مستند در آکادمی اسکاروجود دارد که موفق میشودوبه همین دلیل آمار دیدن مستند دردنیاخیلی بیشتر از ایران است.