در اینخصوص نکاتی وجود دارد که باید به آن دقت کرد:
نخست اینکه سفارت جمهوری اسلامی ایران جزء خاک کشورمان بوده و هرگونه تعرضی به آن مصداق حمله به ایران محسوب میشود؛ از اینرو حق کشورمان جهت پاسخدهی قاطعانه و مستقیم به این اقدام دشمن به لحاظ حقوقی و عرف روابط بینالملل محفوظ است. بدیهی است که ایران اسلامی از این حق خود نخواهد گذشت و آن را بالقوه نخواهد پنداشت. پاسخی محکم، قاطعانه و هوشمندانه ایران در راه خواهد بود و تلآویو نیز قدرت محاسبه آن را نخواهد داشت.
نکته دوم معطوف به چرایی این حمله است. واقعیت امر این است که شکست صهیونیستها در جنگ غزه و عدم تحقق اهداف اعلامی نتانیاهو بهرغم فرسایشی شدن جنگ، وضعیت آشفته و متزلزلی را در اردوگاه دشمن ایجاد کرده و موساد و ارتش رژیمصهیونیستی را در معرض شکستی تاریخی و جبرانناپذیر قرار داده است. در چنین وضعیتی تلآویو به گزینه بسط جغرافیایی و میدانی جنگ غزه رو آورده است. از اینرو اقدامات تلآویو منبعث از قدرت و ابتکار عمل در جنگ نبوده و بالعکس، چنین اقداماتی محصول تصاعد بحران در عمق استراتژیک اراضی اشغالی است.
نکته آخر مربوط به ادامه مسیر پیشرو و آیندهنگاری آن است. جمهوری اسلامی ایران نه فقط قواعد مقاومت و اقدام ترکیبی در برابر دشمنان را بهخوبی آموخته، بلکه آن را به دیگر اضلاع مقاومت نیز تعمیم داده است. ابعاد فرامتنی و متنی جنگ غزه جملگی بهگونهای در روندپژوهی جبهه مقاومت مدنظر قرار گرفته که جایی برای تنفس دشمن باقی نگذاشته و نخواهد گذاشت. قطعا انتقام قطعی ایران از جنایت اخیر صهیونیستها در چارچوب و کالبدی بزرگتر به نام شکست و تباهی صهیونیستها در نبرد غزه تجلی خواهد یافت. تا آن زمان فرصت اندکی باقی مانده است...