نوروز با چاشنی‌های متفاوت

عید نوروز برای هرکدام از ما یک طعم و رنگی دارد. هرکسی یک خاطره خوشی از این روزها در بقچه‌اش می‌گذارد و هرسال با آن خاطره خوش، به استقبال بهار می‌رود.
کد خبر: ۱۴۴۹۳۵۶
نویسنده مریم شاه‌پسندی - نوجوانه
 
گاهی این فرد به فرد متفاوت است، از عیدی‌های تپل و مسافرت‌های رنگارنگ گرفته تا لباس‌های نو و زرق‌وبرقش؛ اما در بعضی موارد، طعم عید با یک موضوع جمعی عوض می‌شود. گاه مزه‌اش ترش و ملس است، گاه تلخ و گاه شیرین. در این صفحه از نوجوانه سراغ عید نوروز رفته‌ایم اما با چاشنی مختلف.

به‌یادماندنی
نشسته بودیم پای سفره افطار و از تجربه چهارشنبه‌سوری با زبان روزه می‌گفتیم، از این‌که انداختن کبریت زیر پای دخترخاله‌مان حق‌الناس بود یا شوخی. نگران شده بودیم که نکند باآن شوخی بی‌مزه،روزه‌مان را خراب کرده‌ایم هرچند که بعدش با نوش‌جان‌کردن دو ضربه جانانه و حلالیت‌گرفتن،کارمان راه‌افتاد. تجربه غریبی بود، از این عجیب‌تر هم شد؛ آنجایی که هنوز سحری در معده ما تلوتلو می‌خورد که «حول‌حالنا» را خواندیم و بازبان روزه وارد سال جدیدشدیم. اولین روز ازسال جدید را باگرسنگی شروع کردیم و چشم‌مان به ساعت خشک شد‌. از استرس جمع‌کردن باقیمانده‌های سفره افطار با شکم پر که همزمان می‌شد با زنگ آیفون و چهره‌های خندان فک‌وفامیل که چیزی نگویم بهتر است.از این عجیب‌تر هم می‌شود، وقتی که سیزده‌به‌در با شب‌های قدر در هم گره بخورد و صبحش سبزه گره بزنیم و شبش دعا و راز ونیاز داشته باشیم. این تجربه شیرین و جالب، از آنهایی است که دلم می‌خواهد ۳۳ سال بعد، در تلاقی دوباره این دو مناسبت، برای نوه‌هایم تعریف کنم.

تلخ اما دوست‌داشتنی!
این ماجرا برمی‌گردد به سال ۱۳۸۱؛ زمانی که تحویل سال شمسی و قمری در یک بازه زمانی با هم مصادف شد. ماه محرم با آن سنگینی و ابهت و غم، بر عید ما ایرانی‌ها سایه انداخته بود و به‌جای رخت نو، رخت سیاه بر تن می‌کردیم. هرچه باشد، عزای پسر فاطمه بود، مگر می‌توانستیم مثل قبل شادی کنیم؟در آن سال خیلی‌ها به رسم ادب آجیل و شیرینی برای میزبانی نگرفتند، سفره هفت‌سین مهیا نکردند و به‌جای شیرینی، در ظرف‌های‌شان خرما چیدند. البته به رسم ادب و سنت، صله‌رحم با بزرگان فامیل را انجام می‌دادند اما حواس‌شان بود که آن شور و حال و شادی عیددیدنی‌ها زیاد نشود تا مبادا به عزای امام‌حسین(ع) بی‌اعتنایی کرده باشند. به احترام امام بزرگوار بسیاری از جشن‌های‌شان را لغو کردند و سال نو را با لباس‌های رنگارنگ آغاز نکردند. دسته‌های عزا به رسم هرسال به خیابان‌ها آوردند و روضه‌ها برپا بود.شروع سال نو بااسم ورسم حسین(ع)، تجربه بابرکت و منحصربه‌فردی بود که سراسر نور بود. 

از راه دور
تجربه‌اش آن‌قدر غم‌انگیز و طاقت‌فرساست که دلم نخواهد یادآوری‌اش کنم. برای من، عید نوروز سال ۱۳۹۹ تشکیل‌شده از دو تصویر است: تلویزیون که روی شبکه اخبار مانده است و چشم‌مان به آمار فوتی‌های کروناست با بوی الکل و ماسک و تماس تصویری.خوب یادم هست که آن سال، بی‌آن‌که هیچ‌یک از فامیل‌ها را ببینیم و با بزرگ‌ترها تجدیددیدار کنیم، به تماس تصویری که در یک دقیقه یک‌بار قطع می‌شد، بسنده می‌کردیم و از پشت آن یکدیگر را می‌بوسیدیم. دعا می‌خواندیم و پشت سر کادر درمان که سال تحویل و ایام عید هم در بیمارستان بودند فوت می‌کردیم. خوبی‌هایی هم داشت؛ از سر بیکاری و حبس خانگی، مهارت‌های جدیدی را یاد گرفتیم و بعضا مشاغل کوچک آنلاین خانگی راه‌انداختیم. نان‌پختن را به سبک قدیمی‌ها تمرین کردیم و فهمیدیم در تمیزترین حالت ممکن زندگی‌کردن چه حالی دارد.

طعم گس
می‌خواهم دست شما را بگیرم و ببرم به زمانی که مقدس، محترم و غمناک است. این تجربه‌ای که می‌خواهم برای شما بگویم، شهر به شهر متفاوت است. اگر یک‌بار چشم‌های‌مان را ببندیم،لباس‌های نو بپوشیم وبه عیدنوروز خرمشهر ۱۳۶۰ سفر کنیم، تصویرهای متفاوتی می‌بینیم. صدای خمپاره و موشک، درد و رنج و حمله. طعم گس جنگ که در دهانت مزه‌مزه می‌کند، تازه می‌توانی نوروز آن سال را متصور شوی. ما عزادار بودیم! لباس‌های‌مان را نو و رنگی نمی‌کردیم، در جشن‌های‌مان دست نمی‌زدیم و به‌جای فکر به دوخت لباس نو، حواس‌مان به لباس‌های رزمنده‌ها بود. این دل‌مان بود که مثل سیر و سرکه می‌جوشید، سکه‌های‌مان را صدقه راه شهدا می‌کردیم، آب را پشت‌سرشان می‌ریختیم و از زیر قرآن ردشان می‌کردیم.این‌که می‌گویم شهر به شهر متفاوت است، نه به این معنی که شهرهایی که درگیر حمله نبودند زندگی سرخوشی داشتند؛هرگز!همه ما عزادار بودیم، همه ما منتظر به‌پایان‌رسیدن جنگ بودیم و برنامه‌ها داشتیم. سکوت و یأس عید نوروز آن هشت سال،هنوز درخاطره‌هاهست. تحویل‌سال‌هایی که در زیرزمین خانه‌ها با ترس و لرز می‌گذراندیم.شروع سال نو با اسم ورسم حسین(ع)،تجربه بابرکت و منحصربه‌فردی بود که سراسر نور بود. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها