درگفت‌وگوی «جام‌جم» با جلال‌ الدین دری، نویسنده و کارگردان مطرح شد

«تقلید»؛ آفت دیالوگ‌ نویسی تاریخی 

دیالوگ‌ نویسی یکی از اصلی‌ترین پایه‌های هر اثر نمایشی از جمله سریال است که اهمیت این مقوله در سریال‌های تاریخی دوچندان می‌شود، چون این کار باید به‌گونه‌ای انجام شود که هم‌ حال‌و‌هوای مقطع زمانی داستان را به ببینده منتقل کند و هم برای مخاطب عام قابل فهم باشد.
کد خبر: ۱۴۴۷۶۴۰
نویسنده عاطفه کربلایی - گروه رسانه

«تقلید»؛ آفت دیالوگ‌ نویسی تاریخی 

دیالوگ سریال‌های تاریخی به دو شیوه نوشته می‌شود؛ یکی به روش محاوره‌ای و نزدیک به زمان حال و دیگری نزدیک به زبان کتابت کتاب‌های تاریخی. هر کدام از این شیوه‌ها طرفداران خاص خود را دارد. با توجه به اهمیت دیالوگ‌نویسی در سریال‌های تاریخی با جلال‌الدین دری که علاوه بر کارگردانی و تهیه‌کنندگی، سابقه نگارش سریال‌های تاریخی «سرگشته» و «رازهای ناگفته خورشید پیرالموت» را در کارنامه دارد، درباره دیالوگ‌‌نویسی سریال تاریخی به گفت‌وگو نشستیم؛ البته در این میان پای همراهی بازیگران در دیالوگ‌گویی سریال‌های تاریخی و طراحی صحنه و لباس این آثار نیز به میان آمد.
 
با توجه به سابقه‌ای که در نگارش سریال‌های تاریخی دارید. چه ویژگی‌هایی را برای دیالوگ‌نویسی سریال‌های تاریخی در نظر می‌گیرید؟
یکی از مهم‌ترین پایه‌های جذابیت هر کار نمایشی اعم از فیلم، نمایشنامه و سریال «دیالوگ» است. دیالوگ اصل بسیار مهمی است که متاسفانه فراموش شده و کارها بیشتر به سمت اسب‌سواری، جنگ و خون و خونریزی یعنی کار اکشن رفته است. فکر می‌کنند جذابیت در این شیوه کار نهفته است، در صورتی که اصلا این‌طور نیست.
اگر سراغ کار تاریخی معاصر هم برویم، ترور و تیراندازی و خون و خونریزی و خشم می‌بینیم، یعنی یک اصل مهم در نگارش فیلمنامه‌های ما فراموش شده و آن هم دیالوگ است.

دیالوگ در وهله اول باید «نمایشی» باشد، یعنی اگر ما دیالوگ دراماتیک و نمایشی بنویسیم، تاثیر آن از هر چیزی بیشتر است. یک گفت‌و‌گوی درست در یک سکانس صدها برابر بیشتر از یک صحنه عظیم جنگی برای جذب مخاطب و شهرت آن کار، کاربرد دارد ولی متاسفانه اول از همه بلد نیستیم دیالوگ دراماتیک بنویسیم. من خودم همیشه تلاش کرده‌ام در کارهایی که می‌نویسم این اتفاق بیفتد؛ چه کار تاریخی، چه غیرتاریخی، چه نمایشنامه و چه فیلمنامه. در نمایشنامه این ویژگی خیلی برجسته‌تر است. بسیاری از افرادی که در دیالوگ‌نویسی موفق بوده‌اند، معمولا سابقه نمایشنامه‌نویسی هم داشته‌اند.

متاسفانه بنا به هزار و یک علت، شاید راحت‌طلبی، نویسنده، کارگردان و حتی بازیگران سعی می‌کنند دیالوگ‌های هر مقطع تاریخی روزمره باشد و واقعا به ورطه روزمرگی افتاده‌اند؛ یعنی به حد سلام، چطوری؟ چه خبر؟ رسیده است. چرا کاراکتر باید بگوید: سلام! چطوری؟ چه خبر؟ آن یکی هم بگوید: سلام! مرسی؟ تو خوبی؟ چرا در یک فیلم یا سریال ۱۰۰ بار سلام‌علیک و خداحافظی می‌بینیم؟ این دیالوگ‌ها چه نقشی در پیشبرد قصه دارد؟ کلا همه هنرهای نمایشی اعم از تئاتر، تلویزیون و سینما درگیر روزمرگی شده است.

سریال‌های تاریخی چطور؟
در بحث دیالوگ سریال‌های تاریخی دو مطلب مهم مطرح است؛ یکی این‌که نویسنده باید زبان آن مقطع تاریخی که قصه سریال در آن می‌گذرد را پیدا کند. بحث خیلی عمده‌ای درباره تفاوت ادبیات گفتاری و نوشتاری ما مطرح است. امروزه این تفاوت آن‌قدر محسوس نیست که در ۸۰ یا ۱۰۰ یا ۵۰۰سال گذشته بوده است اما وقتی ما سراغ یک کار فاخر در زمان قدیم می‌رویم، چطور می‌شود که صحنه و لباس و گریم و وسایل نقلیه را بر اساس کتاب‌های موجود به صورت قدیمی آراسته می‌کنیم ولی وقتی به دیالوگ می‌رسد، همه می‌خواهند جا‌بزنند؟ علت این است که سایر موارد مربوط به فردیت شخص است. به عنوان نمونه طراح صحنه، دکوری را آماده می‌کند و بازیگران درون آن بازی می‌کنند اما همه با دیالوگ درگیر هستند. متن، راهنمای همه می‌شود؛ طراح صحنه، طراح لباس و ... باید از روی آن بخوانند، کارگردان و بازیگر هم باید آن را بخوانند. در این شرایط همه می‌گویند متن باید ساده باشد، امروزی باشد، مردم نمی‌فهمند،مردم به گوش‌شان آشنا نیست؛ چرا؟ چون سختی مواجهه با آن برای بقیه عوامل هم هست. در واقع سختی وجود ندارد و فقط مقداری تلاش برای حفظ کردن و سواد نیاز دارد اما برخی نمی‌خواهند زیر بار بروند. نویسنده زحمت کشیده و این دیالوگ‌ها را نوشته ولی بقیه می‌خواهند از زیر بار آن شانه خالی کنند و دیالوگ‌ها را سهل و ساده کنند تا کار خودشان سهل و ساده شود.

ممکن است نویسنده‌ای هم به خودش زحمت نوشتن دیالوگ متناسب با فضای سریال را ندهد. اصلا این کار را بلد نباشد. چون برای رسیدن به زبان مناسب سریال باید تحقیق کند. برای این‌که اگر بخواهد فیلمنامه‌ای درباره زمان سلجوقیان بنویسد باید کتاب‌های آن دوران را بخواند؛ نه این‌که همان کتاب‌ها را تبدیل به دیالوگ کند بلکه آهنگ و ریتم کلام و نوشتار را تبدیل به محاوره‌ای نزدیک به آن مقطع تاریخی کند. این کار سخت است.

حالا باید آن ادبیات، ریتم و آهنگ کلام را نمایشی نیز کند؛ یعنی دیالوگ دراماتیک بنویسد. این دومین سختی دیالوگ‌نویسی برای سریال تاریخی است.

این کار چون سخت است، به‌راحتی کنار گذاشته می‌شود. برخی نویسنده‌ها برای نوشتن دیالوگ تحقیق نمی‌کنند بلکه از سریال‌های دیگر کپی می‌کنند؛ یعنی می‌بینند آقای فتحی، حاتمی و ... چه‌جوری دیالوگ نوشته‌اند. چهار کلمه که در ذهن می‌مانند را بر‌می‌دارند، تلاش می‌کنند دیالوگ‌های همه سریال را با همان چند کلمه قدیمی کنند. مثلا از «حکما»و «قسم» در دیالوگ‌ها استفاده می‌کنند و فکر می‌کنند با این روش دیالوگ برای سریال تاریخی نوشته‌اند، در صورتی که با این چند کلمه نمی‌توان متن تاریخی نوشت.
برخی سازندگان این‌گونه سریال‌ها در طراحی صحنه هم اقدام مشابهی انجام می‌دهند. به عنوان نمونه در دکور سریال دیگری مشغول فیلمبرداری می‌شوند، بدون آن که توجه کنند در مقطعی که داستان می‌گذرد، شیشه وجود نداشته، چه برسد به این‌که رنگی باشد! یا مثلا در سریالی که داستانش در سال ۷۰ هجری می‌گذرد، کتابی در صحنه قرار داده شده است که کاغذ و جلد گالینگور دارد، در حالی که در آن مقطع تاریخی کاغذ وجود نداشت و روی پوست می‌نوشتند. مثلا در سریال سلطان سلیمان ساخته کشور ترکیه جزو وسایل صحنه کره زمین امروزی بود. بعد از حدود ۵۰ قسمت فهمیدند که غلط است و آن را برداشتند.

با این‌که معتقدید دیالوگ‌های سریال‌های تاریخی باید با توجه به زمان وقوع داستان نوشته شود، سریال‌هایی داشتیم که با زبان نزدیک به امروزی نوشته شدند و مورد استقبال قرار گرفتند، مثل تنهاترین سردار و ولایت عشق. نظر شما چیست؟
 زمانی که آقای فخیم‌زاده سریال‌های تنهاترین سردار و ولایت عشق را ساخت اولین تجربه‌های سریال‌سازی درباره موضوعات تاریخی صدر اسلام بود، آقای فخیم‌زاده کارگردان خوب، کاربلد و آشنا به سینماست ولی چه بهتر بود نویسنده‌ای که بلد بود دیالوگ تاریخی بنویسد، در کنار ایشان بود و آنچه ایشان می‌خواست را به دیالوگ‌های دراماتیک نمایشی تاریخی برگردان می‌کرد. متاسفانه دیالوگ‌نویسی یکی از ضعف‌های سریال‌های تنهاترین سردار و ولایت عشق بود.

از طرف دیگر یکی از نقدهای من زمان پخش تنهاترین سردار و ولایت عشق این بود که این سریال‌ها بیش از آن‌که محتوامحور باشد بیشتر حاوی صحنه‌هایی مثل اسب سواری هستند، یعنی از محتوای اصلی فاصله گرفته‌اند.

 امام علی (ع) نیز یکی از اولین سریال‌های مذهبی- تاریخی ما بود. بعضی دیالوگ‌های این سریال ماندگار شد که برخی از آنها مدیون زنده‌یاد حسین پناهی است و به صراحت نوشته شده که او در این زمینه کمک کرده است. اگر به «هملت» اشاره شود، همه اعم از مرد و زن و پیر و جوان در همه جای دنیا دیالوگ «بودن یا نبودن» یادشان می‌آید. در واقع دیالوگ مطرح‌تر از خود اثر شده است یا در فیلم‌های آقای حاتمی خیلی جاها دیالوگ از اثر ماندگارتر شده است. زمانی که حاتمی در فیلم حاجی واشنگتن می‌نویسد: آیین چراغ خاموشی نیست. این وصف آن‌قدر زیبا، پرمحتوا و بامعناست که مانند یک شعر است و به‌صورت مجزا برای خودش کارکرد دارد.

سریال بازی تاج و تخت(Game Of Thrones) پر از دیالوگ‌های دراماتیک و نمایشی است و در هر قسمت دست کم سه چهار دیالوگ ناب دارد. هرچه در فصل‌های بازی تاج و تخت به سمت جادو و جادوگری پیش رویم، سریال افت می‌کند اما در فصل‌های اول سریال نمایش تلویزیونی بود تا تاریخی و این قسمت‌ها مردم را جذب کرد و باعث شد بقیه‌اش ساخته شود. هرچه به سمت جلوه‌های بصری و نمایشی رفت، سریال افت کرد بنابراین وضعیت دیالوگ‌نویسی سریال‌های تاریخی مختص ایران نیست بلکه در همه جای دنیاست.

به نظر شما تشتت در دیالوگ‌‌های یک سریال تاریخی از چه عواملی نشأت می‌گیرد؟
این مشکل ممکن است متوجه نویسنده نباشد. برای نوشتن دیالوگ سریال سرگشته را که درباره صدراسلام بود و از شبکه قرآن پخش شد، متون قدیمی را مطالعه و به زبانی رسیدم و بر اساس آن دیالوگ‌ها را نوشتم. علاوه بر آن هر کاراکتری بسته جایگاه و ویژگی خود از کلمات خاصی استفاده می‌کرد. یکی از بازیگران سر صحنه، سرخود دیالوگ‌ها را امروزی می‌کرد. مثلا او می‌گفت: برو ببین توی میدون چه خبره؟ و دوستش می‌گفت: در میدان شهر دیدم شخصی را بر دار زدند. زمانی که من سریال را در میز مونتاژ دیدم، جا خوردم. به کارگردان گفتم: آقا این چی می‌گه؟ من کی نوشتم برو ببین توی میدون چه خبره؟ کارگردان گفت بازیگر زیر بار نمی‌رفت که دیالوگ‌ها را بر اساس متن بگوید. من تلفن بازیگر را گرفتم و به او اعتراض کردم و از او خواستم به جای خودش در اتاق دوبله حرف بزند. آمد و چند تا از دیالوگ‌های خیلی امروزی را دوبله کرد ولی زیر بار بقیه دیالوگ‌ها نرفت.

آن زمان خیلی از یکدست نبودن زبان دیالوگ‌های سربال انتقاد شد و من به روزنامه جام‌جم گفتم نویسنده‌ای که برای کاراکتر مقابل یک شخصیت با ادبیات خاصی دیالوگ نوشته آیا نمی‌توانسته برای سایر نقش‌ها به زبان معیار دیالوگ بنویسد. زمانی که در یک سریال یک یا دو بازیگر به‌گونه دیگری عمل می‌کنند، مشکل از کارگردان است.
حتی در جلسه دورخوانی این سریال همه بازیگران متفق‌القول می‌خواستند دیالوگ‌ها را امروزی بگویند. آن زمان سریال مختارنامه در حال پخش بود. من گفتم یکی از مشکلات سریال مختارنامه، دیالوگ‌هایی است که گاهی بیرون می‌زند. مثلا یکی از کاراکترها می‌گوید:«باغت آباد انگوری.» این دیالوگ را از کجا آوردی؟ این ضرب‌المثل تهرونی است. این سؤال مطرح می‌شود(با خنده) آیا اعراب آن زمان انگور دیده یا خورده بودند یانه؟ در جلسه دورخوانی گفتم اگر می‌خواهید در سریال تاریخی دیالوگ امروزی بگویید به جای اسب، موتور سوار شوید. چرا باید شمشیر و کلاه به‌گونه‌ای خاص باشد ولی دیالوگ‌ها امروزی باشد؟ قرار نیست دیالوگ‌ها را با لحن خاصی بگویند. آدم‌ها در آن زمان این زبان را راحت صحبت می‌کردند مثل ما. فقط کلمات‌شان فرق می‌کرده است. شما این را متوجه نمی‌شوید، چون کاراکتر می‌گوید منت خدای را عز و جل، فکر می‌کنید که باید لحن صدایت را شاعرانه کنی. در آن جلسه صحبت کردیم و بازیگران قانع شدند اما یکی از بازیگران درنهایت آن‌طور که می‌خواست، دیالوگ‌ها را گفت. این به کار لطمه زد.

گاهی هم ممکن است نویسنده نتوانسته دیالوگ نمایشی متناسب با زمان اتفاقات سریال را بنویسد و چهار کلمه از سریال دیگر کپی‌برداری کرده و نوشته است. برخی طراحان صحنه هم همین کار را می‌کنند. مثلا برای طراحی صحنه سریال تاریخی سریال‌های امام علی(ع) و تنهاترین سردار را می‌بیند.آقا! این سریال‌ها را نبین چون طراحان صحنه آنها براساس تصورات خود کار کرده‌اند.

پس شما معتقدید برای نوشتن دیالوگ‌ سریال‌های تاریخی باید از تقلید خودداری و تحقیق انجام شود.
از تقلید باید خودداری و تحقیق کنند. ما درخصوص صحنه، گریم و لباس بخش اعظمی از تاریخ، عکسی نداریم. چند نقاشی یا چند اثر تاریخی وجود دارد. مکتوبات هم در دسترس است. وقتی می‌خواهیم فیلم یا سریالی درباره ۱۰۰۰ سال پیش بسازیم، باید ادبیات آن زمان را بخوانیم و بررسی کنیم۲۰,۱۰و ۱۰۰ کلمه برای خود به‌عنوان معیار استخراج کنیم.‌ خودم اگر کلمه‌ای می‌نوشتم که مقداری به گوش بیننده ناآشنا بود، مترادف امروزی آن را هم در دیالوگ می‌نوشتم تا کلمه قدیمی باعث نفهمیدن جمله نشود، چراکه ما معمولا در محاوره امروزی برای «تضمین» حرف خود از شعر و ضرب‌المثل استفاده می‌کنیم.

دیالوگ‌ نویسی تاریخی، زحمت دارد

به گفته دری، دیالوگ‌نویسی تاریخی نیاز به پژوهش دارد. او به جام‌جم می‌گوید: این‌گونه دیالوگ‌نویسی زحمت دارد. باید ممارست داشته باشید. من به علت علاقه‌ام، متون قدیمی را زیاد خوانده‌ام. اگر قرار باشد دوباره کاری بنویسم، حتما به منابعم مراجعه می‌کنم مثل تاریخ بیهقی، تاریخ عطاملک جوینی، مقامات حمیدی. نمی‌گویم شاهکار می‌نویسم ولی تلاش می‌کنم درست دیالوگ تاریخی بنویسم. برای من و امثال من دیالوگ‌نویسی تاریخی به یک پوئن منفی تبدیل شده است و به ما سخت‌نویس می‌گویند یا می‌گویند پز سوادش را می‌دهد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها