اما این رویه حالا و درچند سال گذشته تغییرات معنادار جالب توجهی پیدا کرده است و اهمیت موفقیت در جشنواره دیگر جزو مؤلفههای مهم در موفقیت گیشه محسوب نمیشود. این موضوع در سالهایی که جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران هم در فهرست جوایز بود، دیده میشد و پرواضح اینکه کسب جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران یک ضمانت قطعی برای فروش فیلم درگیشه بود. موفقیت در جشنواره فیلم فجر فارغ از توجهاتی که کسب میکرد یکی از بهترین تبلیغات برای دیدهشدن بیشتر آن اثر هم بود اما به نظر میرسد در حال حاضر جشنواره فجر این قدرت را ندارد که یک فیلم را به قله موفقیت در زمان اکران عمومی برساند. برای مثال در سال۱۴۰۱، فیلم «ابلق» ساخته نرگس آبیار که در جشنواره فجر سال۱۳۹۹ سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم را گرفته بود، از نظر تعداد مخاطبان در رتبه ۶ و ازنظرمیزان فروش دررتبه ۷ فیلمهای۱۴۰۱ ایستاد.همچنین فیلم «موقعیت مهدی» که درجشنواره بهشدت درخشید، درگیشه عملکردی کاملا متوسط داشت. در عوض فیلمهای کمدی همچون انفرادی، بخارست و دینامیت موفقترین فیلمها در گیشه بودهاند. آثار دیگری همچون «قهرمان» نیز شاید بهدلیل شهرت کارگردان و موفقیت در جشنوارههای خارجی همچون اسکار در صدر فروش گیشه قرار گرفتهاند. در واقع موفقیت در جشنواره فجر به فروش بیشتر فیلمها کمک میکند اما الزاما راه مطمئنی برای فتح گیشه نیست. این فرمولی است که تا یک دهه پیش جواب میداد و حالا اما چندان ضمانتی برای درستی آن وجود ندارد. گرچه این فرمول از ابتدا در رابطه با بسیاری از جشنوارههای سینمایی هم مصداق داشته است اما باید بدانیم همین حالا کسب جایزه اسکار از سوی یک فیلم ضعیف هم ضمانت قطعی در موفقیت فروش آن دارد. در سینمای ایران اما به نظر میرسد راه جشنواره و گیشه از هم جدا شدهاست.