رژیم پهلوی گرچه در ظاهر زمینههای مشارکت سیاسی مردم را فراهم ساخته بود اما طی دوران حکومتی خود بهخصوص بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تمرکزگرایی را دنبال کرد و بهطور دائم تسلط خود را بر منابع قدرت و جامعه گسترش داد. این ویژگی حکومت پهلوی باعث بیتوجهی به مطالبات سیاسی مردم شد؛ وضعیتی که پیامد آن ایجاد بحران مشارکت و بهدنبال آن تضعیف مشروعیت حکومت بود.
احسان نراقی؛ در سالهای سلطنت پهلوی دوم، بهویژه در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تلاش دولت در جهت کاهش تاثیرگذاری نهادهای مشارکت قانونی بر ساختارها و سیاستگذاریها، نوعی بیمسئولیتی حکومت را در مقابل مردم رقم زد و تمرکز و تمرکزگرایی را شدت بخشید. حتی فضای باز سیاسی ناشی از فشارهای بینالمللی که در اواخر سلطنت محمدرضاشاه در ایران بروز کرد، به مثابه نوشداروی پس از مرگ سهراب بود، چرا که اقدام ملموسی از طرف دولت در جهت تقسیم قدرت صورت نپذیرفت.
حوزه انتخاب نمایندگان و نامزدها در احزاب و مجالس دیگر نیز خیلی بهتر از این وضعیت نبود. آنچه در مورد مشارکت سیاسی در دوره پهلوی میتوان گفت، این است که با وجود شکلگیری ارکان مشارکت سیاسی (هرچند ظاهری) در دوره پهلوی دوم از قبیل مجلس، انتخابات، احزاب و... ، مشارکت سیاسی نهادینه نشد و سیر منطقی خود را طی نکرد و هرچه به پایان حاکمیت پهلوی نزدیک میشویم، مشارکت سیاسی مخدوشتر شدهاست.
امیرعباس هویدا در نخستین سالهای نخستوزیری خود با مطبوعات از در دوستی درآمد و با آنها حشر و نشر زیادی داشت، ولی در سالهای آخر صدارت خود به تدریج از آنها کناره گرفت و در ظاهر رعایت احترام را میکرد تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۵۳ تصمیم به لغو مجوز بیش از ۵۰روزنامه و مجله را گرفت و برای این کار با دکتر داریوش همایون مدیر روزنامه آیندگان، طرح انهدام مطبوعات را پیریزی کرده و به مرحله اجرا درآورد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۳۶ حکومت نظامی از جانب رژیم پهلوی اجرا شد. همه احزاب سیاسی و اتحادیههای کارگری و تشکلهای مدنی دیگر غیرقانونی اعلام شدند و سانسور شدیدی بر مطبوعات تحمیل شد. مخالفان به تمامی ریشهکن شدند و جریان نفت از سر گرفته شد. شاه پس از اعاده قدرت، سرلشکر زاهدی را برکنار کرد و توانست تسلط مؤثر خود را بر دیگر گروههای درونی حکومت، سیاستمداران، ارتش و... تحمیل کند.
حسین فردوست؛ در دوران قدرت علم که در واقع مهمترین سالهای سلطنت محمدرضاست، نمایندههای مجلس با نظر او تعیین میشدند. در زمان نخستوزیری اسدا... علم، محمدرضا دستور داد که با علم و منصور یک کمیسیون سه نفره برای انتخابات نمایندگان مجلس تشکیل دهم. هر روز، منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا میآمد. منصور اسامی افراد مدنظر را میخواند و علم هر که را میخواست تایید میکرد و هر که را نمیخواست دستور حذف میداد. منصور نیز با جمله «اطاعت میشود»، با احترام حذف میکرد.
در دوران محمدرضاشاه، دو عامل عمده روند شکلگیری طبقات اجتماعی را تحت تاثیر خود داشت؛ نخست تلاش رژیم برای حفظ نظام سیاسی که عملا با مشارکت طبقات اجتماعی تنافی داشت و دوم شرایط خاص بینالمللی و ورود اکثر کشورهای جهان در عرصه توسعه و نوسازی که موجب برانگیختن احساس جمعی طبقه متوسط جدید در ایران شد. این شرایط دوگانه سیاسی ــ اجتماعی در فرآیند طبقهسازی، رژیم را با معضلات خاصی مواجه کرد.
در زمینه مشارکت سیاسی مردم در دوره پهلوی دوم به این نتیجه میرسیم که بهدلیل ساختار اقتدارگرایانه قدرت در این دوره و با توجه به ماهیت «دولتی و فرمایشی بودن احزاب» و ناآگاهی و رشد سیاسی مردم ایران و تجربه محدود مشارکت سیاسی در انتخابات و عدم تمایل دولتمردان و نخبگان حاکم در زمینه بسط مشارکت سیاسی، این امر در سطح فرآیند فرهنگ سیاسی نشاندهنده «فرهنگ سیاسی تبعی» در ایران و اراده حاکم بر این دوره نیز خواهان تداوم همین وضعیت بوده است.