اوج گفتمان تقریب و وحدت در قبل از انقلاب اسلامی در ارتباط با آیتا...بروجردی و شیخ شلتوت مطرح میشود. هرچند در جای خود ارزشمند است ولی رنگ و لعابی کنشپذیرانه و تشریفاتی دارد. مثلا در آن این تقاضا وجود دارد که همدیگر را به رسمیت بشناسیم؛ ما شیعیان هم به خدا مسلمانیم! بعد از وقوع انقلاب اسلامی نکتهای که هست ما یک نیاز آخرالزمانی به گفتمان وحدت داریم. این امر از اقتضائات حکومت اسلامی است.وقتی حکومت اسلامی تشکیل میشود دعوتش به وحدت، دعوت از سر انفعال و کنشپذیری و از سر نیاز نیست. از سر تلاش برای به رسمیت شناخته شدن نیست. هدفهای دیگری دارد. متاسفانه در این عرصه، خیلی ضعیف کار شده است.
به هفته وحدت اکتفا کردیم
اینجا باید بین کنشهای رسمی و تشریفاتی و گفتمان اصولی و حقیقی وحدت فرق قائل شد. ما یک هفته وحدت داریم که به آن اکتفا کردیم و حالا موضوع آن چیست اهل سنت میگویند۱۲ربیعالاول ولادت پیامبر(ص) است ولی ما میگوییم ۱۷ربیعالاول، حالا آمدهایم همه را با هم جشن میگیریم! چند صفت برای جنبه رسمی موضوع وحدت در کشورمان میتوان برشمرد. اینکه یک گفتمان رودربایستیمآبانه است، خیلی تعارف دارد و بهشدت رسمی و کنشپذیر است. ولی آن چیزی که ضرورت مفهوم انقلاب اسلامی است و آن چیزی که در کلام امام منتشر و مستتر است اینکه نگاه بلند به وحدت است که وحدت، پیشنیاز ظهور آخرین منجی است. جالب است بدانید که این ادبیات وحدت را امام(ره) برای مقابله با ظلم به کار میبردند. عین کلام ایشان این است:«ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد. در مقابل ظالم بایستد. مشتش را گره کند و در دهن ظالم بزند و نگذارد اینقدر ظلم زیاد شود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! اینطورنیست که مامنتظر ظهورامام زمان بنشینیم ودر خانههایمان. این طور نیست که ما درخانههایمان بنشینیم تسبیح به دست بگیریم و بگوییم: اللهم عجل فرجه، عجل، کار شما باید تعجیل شود؛ شما باید زمینه را فراهم بکنید. برای آمدن اومسلمین را با هم بایدمجتمع بکنید.همه باهم بشوید انشاءا...ظهور میکند ایشان.»
تعمیق نگاه وحدت
این که بگویند سنی را شیعه کنیم یا ما برویم سنی شویم، این اتفاقی است که بهنظر من در این چهلواندی سال از انقلاب با تعارف سپری شده و درست به آن پرداخته نشده و برایش ادبیات لازم ساخته نشده است. فقط میگوییم هفته وحدت است و هر سال همین کار را میکنیم؛ یک گروهی از اهل سنت دعوت میکنیم، دف میزنیم و مولودی میخوانیم و میرود تا سال بعد. یعنی هیچ تلاش جدی برای تعمیق این وحدت نمیکنیم. شما یک برنامه به من نشان بدهید. یک برنامه ساده مثلا ما سه تا چهار نفر مفتی یا مولوی اهل سنت را بیاوریم و شیعیان هم همراهشان نباشند و اینها با هم بحث کنند یا حتی علما و فضلای شیعیان هم باشند، اصلا جرات آن را گویی نداریم. ما همهچیز را با تعارف برگزار میکنیم. ما در همه این سالها یک فیلم یا سریال ویژه در مورد هفته وحدت نداریم، چرا پنج مجموعه نمایشی با هر سطحی درباره وحدت مذاهب نداریم و از این عجیبتر چرا در مجموعههای نمایشی که میسازیم پیوست همگرایی مذهبی نداریم؟ پیوست وحدوی نداریم؛ نه فقط نداریم که برخی مجموعههایی که همین الان در حال تولید است روی گسلهای مذهبی و قومی بازی میکند.
هیمنه رژیمصهیونیستی شکسته شد
راجع به خود طوفانالاقصی که چه اتفاقی را ایجاد کرده است، باید عنوان کرد که تا قبل از این تاریخ جریان وحدت به ماقبل و بعدازجنگ۳۳روزه تقسیم میشد، آنجا که هیمنه رژیمصهیونیستی شکسته شد. الان فراتر از شکستهشدن هیمنه رژیمصهیونیستی، سرعت حوادث زیادتر و اتفاقات در حال وقوع است. این باعث میشود روحیه کنشپذیرانه تقویت شود. تاکنون ما دنبال مفاهیم میدویدیم و ترجمه گفتمان رقیب بودیم به جای آنکه خودمان گفتمان لازم را تولید کنیم و خودمان کنشمندانه برگزار کنیم. گفتمان وحدت را در تاریخ نزدیک به وقوع انقلاب اسلامی در تلاش آیتا... بروجردی داشتیم و قبل از آن در دوران صفویه ما اصلا گفتمان وحدت نداریم، عکسش را داریم چون یک دوره در واقع مرزآفرینی با غیر است برعکس اینکه ما نیاز به وحدت داشته باشیم ما در آن سبابین و تبرائیان را داریم. رساله دشمنان امیرالمومنین مرحوم محقق کرکی را داریم که نه فقط احساس نیاز برای وحدت نمیشده است بلکه عکسش را هم شاهدیم. تنها تلاش جدی در آن دوره در جبلعامل توسط شهید ثانی اتفاق میافتد که تلاش شد به جای اینکه اصحاب مذاهب دیگر را دیوانگاری کنیم، آنها را به رسمیت بشناسیم و برویم فقه و اصولشان را یاد بگیریم چرا که بسیاری از مسائل مشترک است. مثلا با اهل سنت شاید در مسائل فقهی اختلاف داشته باشید اما در نجوم و خیلی از علوم دیگر مثل هیئت، قرائت و... اختلافات حداقلی داریم. حتی در عرفان نظری همپوشانیهای معنوی زیادی داریم، به عنوان نمونه نامههای صدرالدین قونوی به خواجه نصیرالدین طوسی قابل اشاره است. حدود ۸۰۰ سال پیش این دو با همدیگر مکاتبه و مراوده فکری داشتند و این مکاتبهها اکنون موجود است. یک عالم برجسته حنفی، راحت نامهنگاری با دانشمند و عالم شیعه روز خود دارد. در دورانی که خواجه نصیر مقتدر و صاحب نفوذ هم هست. در سالهای اخیر کجا دو عالم شیعه و سنی اینچنین راحت با یکدیگر مکاتبه داشتهاند؟
وحدت در اسرائیلستیزی
طوفانالاقصی تمام این موازین را بههم ریخته است. طوفانالاقصی آنقدر عظمت دارد و آنقدر کنشمندی در آن وجود دارد که نظام اندیشهای ما را عوض خواهد کرد، به چه صورت؟ اولین کاری که کرده، همگرایی در وحدت بین مسلمانان عامه یعنی اهل سنت و مسلمانان خاصه، اهل تشییع ایجاد کرده است. قرار نیست کسی از اعتقادات و قناعاتش عدول کند. قرار است توانها با هم مجتمع شود. قرار است برای کارهای مشترک ضریب واقعی داده شود که بهترین مصداق آن در فلسطین امروز اتفاق افتاده است. الان جمعیتی را در شمال فلسطین اشغالی به عنوان مقاومت اسلامی داریم که خیلی ریشهدار هستند.عده قابلتوجهی از اعراب اهل سنت کشورهای منطقه واقعا نگاه بدی به شیعیان داشتهاند. همانطوری که در گوش ما میخوانند این فلسطینیها ناصبی هستند، در گوش آنها هم میخوانند که اینها رافضی هستند. الان شیعیان رافضی! و فلسطینیهای ناصبی! همزمان دارند پدر اسرائیل را درمیآورند. چند تا لشکر اسرائیل را حزبا... شیعی به صورت منفعل نگه داشته است. آنچنانکه اسرائیل نه جرات دارد حمله کند و نه پا پس بکشد؛ برای اینکه فلسطینیهای سنی در منطقه خودشان بتوانند حریف اسرائیل شوند. مفهوم واقعی وحدت این است، نه آن اهل سنت از جایگاه خودش عدول کرده و نه این شیعه. این مفهوم واقعی وحدت است. این حرکت بهشدت رو به جلو و کنشمند است که باعث شده در ذهن و زبان قاطبه اهل سنت سؤال ایجاد شود که اگر این شیعیان اینطور حمایت میکنند از فلسطین، پس ما چه کارهایم؟ پس علمای ما چه کارهاند؟ واقعیات روی زمین آنقدر بزرگ است که ما تا قبل از طوفانالاقصی از فلسطین و مظلومیت قضیه فلسطین حمایت میکردیم. تغییر گفتمانی که اتفاق افتاده این است که ما شدیم دنبالهرو آنها به جای اینکه کمککننده باشیم. این هم عظمت کار را نشان میدهد و هم کمکاری ما را. فائز الراشد یک مهندسی کامپیوتر و شهروند عادی اردنی میگوید: «من تا مغز استخوان سلفی هستم. در دانشگاه؛ جامعه، محیط، مدرسه و منطقهای رشد کردم که بهشدت حقد و کینه نسبت به تشیع دارند به شکلی که عقل نمیتواند آن را تصدیق کند. بزرگترین دشمنی ما نسبت به سپاهپاسداران است اما بعد از طوفانالاقصی و عملکرد حزبا... و حشدالشعبی عراق در ذهن و زبان قاطبه اهل سنت این سؤال ایجاد میشود که اگر علمای آنها اینطور دفاع میکنند، پس علمای ما چه کارهاند؟ فقط مصر صدمیلیون نفر مسلمان دارد. از جماعت اهل سنی که پیشرفتهترین سلاحها را دارد و نسبت به اسرائیل احاطه دارد، ارتش ترکیه است که پیشزمینه اخوانی دارد و دولت پاکستانی که سلاح اتمی هم دارد، اینها بدون اینکه اقدام خاصی کنند، محکوم کردند. فقط با زبان محکوم کردند شما چه کار با اینها دارید؟ در گوش آنها هم میخوانند که آنها رافضی هستند. اغلب فقها و علما فتوای جهاد ندادند. یک چنین اتفاقی نیفتاده در جهان اهل سنت ولی قبح، کثافت، بدبختی و ابتذال به آن درجهای رسیده است که مشروع طوفان الاقصی را مشروع فتنه بدانند. خطاب رسمی دولتها این است که از هر دو طرف میخواهیم که تنش را پایین بیاورند. باید گفت ۷۰ سال است که مردم فلسطین دارند نسلزدایی میشوند؛ میگویی چه کار بکنند؟ به همه شما فرماندهان اهل سنت و حکمرانان یکمیلیارد مسلمان میگویم. اگر عقیده شما این است که باید مانع کمک به اهل غزه شد من از آن دوری میکنم. من واقعا فرار میکنم و برائت میجویم از این عقیدهای که شما دارید. اگر به عرب بودن خود مینازید، درواقع اگر شما با وجود قومیت عربیتان از آمریکا واسرائیل میترسید من استعفامیدهم ازعربیتم! خداراشاهد میگیرم من همعقیده هستم بااین جماعتیکه با اسرائیل میجنگد.» این مقاله دررسانههایمجازیعربی خیلی بازخورد داشت. واقعامهم نیست که ما چه عقیدهای داریم. الان بهخاطر همگرایی بین شیعه و اهلسنت مرزها بههم میریزد. مرزهای اعتقادی وواژگان جدیدی خلقمیشود. الان باید برویم و جدول گفتمانیخودمان را درست کنیم.واژگانخودمان را انتخاب کنیم. باید سراین بحثکنیم نه اینکه دشمن چهمیگوید وماچه میگوییم.
نگاهها تغییر کرده
الان دنیا عوض شده و فرق کرده است. دوره توسریخوری ۷۵ ساله طی شده است. اسرائیل چندین ماه است که برای آزادی حداقل یک اسیر همه جا را شخم میزند. التماس میکند بدون آنکه کوچکترین دستاوردی داشته باشد. در تاریخ رژیم اسرائیل کی اینطور بوده که بیاید التماس کند. این را ما قدر نمیدانیم و برایش هم برنامه نداریم. تنها کاری که میتواند کار را پیش ببرد تولید قدرت است. سعدی علیهالرحمه صدهاسال پیش گفته است: «برو قویشو اگر راحتجهان طلبی/ که درنظام طبیعت ضعیف پامال است.»معیار حق، کنشپذیری و کنشمندی است.چه کسی کنشپذیر است و چه کسی کنشمند. معیار حق و باطل امروز این استکه چه کسی مجاهد است وچه کسی نیست واین وحدت حقیقی است که بزرگترین مؤلفه قدرت را تشکیل میدهد.الحمدلله خداوندمتعال، خیروبرکت را درارحام زنان فلسطین واصلاب مردان آن قرارداده است.خسارت درارواح فلسطینیان با وجود این برکتها قابل بازگشت وجبران است؛اما چه کسی میتواند هیمنه درهم شکسته رژیمصهیونیستی را به آن بازگرداند؟
محمدرضا محمدینجات - گروه فرهنگ و هنر