اساسا نشانههای الهی سرشت تذکر دارند. حاجقاسم یک آیت جهانی الهی بود: تجلی انسان نیک، عبد صالح همان که امام زمان (عج)، پدر و سرپرست و فرماندهشان محسوب میشود. یاران و سربازان ابا صالح! اینها مظاهر و آیتهای داراییهای اصلی انقلاب اسلامی هستند. بیتردید دارایی بیبدیل انقلاب اسلامی، توحید و ولایتا... و ایمان به بقیها... و حضور زنده خاندان وحی و راسخان معصوم در علم الهی است، علم از عالم شهادت تا عالم غیب که آنان شاهدان آن و راههای ابدی حقایق آسمانیاند.
همه داراییهای بیهمانند انقلاب اسلامی و مایه تمایزش با انقلابهای دیگر که از آن سخن خواهم گفت منبعث از همین ثروت اصلی است: قرآن و عترت، رازگشا و هدایتگر بزرگ صراط مستقیم و خود عینا صراط مستقیماند که وفا به آن مانع تکرار بیمعرفتی و خطاهای بزرگ انقلابها گوناگون در انقلاب اسلامی میشود، به شرط همان وفا که نشان ایمان، عقل و تقواست. هرقدر هم که نفوذیان و سست ایمانان دنیاگرا ویرانگری و فساد کنند تا زمانی که ماهیت انقلاب استحاله نشده و، ولی فقیه عادل بر رأس امور است، این ریشه پابرجاست. اما ببینیم این داراییها کدام است؟
رهایی از اسارت ایدئولوژیها
منظور، رهایی از اسارت ایدئولوژیهای بشری است. انسان ناگزیر از داشتن جهانبینی است. ایدئولوژیزدایی یک ترفند شیطانی سرمایهسالاری جهانی برای تخلیه کامل تفکر و تبدیل انسان به عروسکهای رباتیک و انسانزدایی شتابان و خودنیستانگارانهترین چهره ایدئولوژی شیطانی است.
تنها جهانبینی برحق، جهانبینی الهی است و آن چیزی است که انسان کامل، با خاصیت آینهگی و تعیین اسما و صفات جامع حق متعال و عبودیت ناب به بشریت هدیه آوردهاست. همان امانت نبی خاتم و معصومانه چهارده گانه علیهمالسلام، همان کلاما... که قرآن ناطق امانتدار آن است. این جهانبینی، به سبب احاطه کاملا... به همه هستی، خالی از هر خلل، نقص، خطای دید و کژراهی و محدودیت و جبرهای نادانی و ناتوانی انسان غیرمعصوم است.
ایدئولوژیهای بشری انقلابها به سبب محدودیت جبری انسان آفریدهای با کژفهمیهای بینهایت و مایه سرگشتگیهای فراوان در حوزه اعتقادات، توضیح هستی و انسان و طبیعت و عالم غیب و شهاده است. تنها خداست که اشیا را چنان که هست میبیند و میداند؛ چون آفریدگار آنها و پروردگار آنهاست و همه چیز از اوست و نیز راسخان در علم اهل عصمت ذاتی در مرتبه عبودیت چنینند. این دارایی بزرگ انقلاب اسلامی بوده که تابع کلام خدا در همه عرصههای فطری، عقلی، اخلاقی، دینی، اجتماعی و علوم گوناگون متصل به هدایت قرآن و عترت است که از کاستی ماهوی ایدئولوژی بشری در امان بوده است و در نتیجه این دارایی همواره مصون از اشتباه ذاتی ایدئولوژی بشری و آماده تصحیح خطای فهم بشری خود است و اگر در درک و در آگاهی به منویات قرآن و عترت دچار لغزش شود از لطف خداوند وسیلهساز و توسل به ائمه اطهار علیه السلام بهره میبرد تا خود را سرپا نگه دارد و راه تکامل و رشدش ماهوی است و با اتصال به منبع فهم کامل انسان کامل، امام و صاحب امر و، ولی عصر (عج) از هدایت بالغه الهی برخوردار است. انقلاب همچون انسان در حال سلوک، خود را محاسبه میکند، نقد خود توان این انقلاب الهی است و اگر نفوس نامهذب در حکمرانی خوششان نیاید و مانع شوند، خود حذف خواهند شد؛ نه انقلاب و راه روشن تحولخواه آن!
انقلاب و قدرت
انقلابها مصدر قدرت بهشمار میآیند و برای همین تمرکز قدرت در انقلابها امری بدیهی و سرچشمه خطا، جنایت، خودسری و استکبار و استبداد قشر ممتاز قدرتمند جدید، یعنی انقلابیون بوده است.
دارایی انقلاب اسلامی آن است که قدرت را از خود نمیداند بلکه متعلق به خدا میداند و، ولی فقیه دو حال دارد؛ یا حال بندگی خدا و راستی، که میداند باید پاسخگوی هر ذره از اعمال خود در روز حساب باشند. جدا از قوانین انقلاب، خود این ایمان و معرفت بزرگترین دارایی و مانع تخطی است و قانونمندی و احتیاط و غلبه بر نفس در، ولی فقیه مهذب، تقوا و معرفت و خوف از خدا، او را از شرور قدرت حفظ میکند.
یا فرد حاکم مثل یک مرجعیت لغزشکار، به سبب فاجعه بریدن از حق و فریب نفس و قدرتطلبی و بیتقوایی و ضعف ایمان از جاده عدل خارج میشود که خود به خود از مقام ولایت فقیه ساقط و تکلیف مردم پس از عبور از مراحل قرآنی هشدار و تبدیل نظام به نظامی جائر، آن است که تحت رهبری صالح به اصلاح امور بپردازند.
زیرا عمل انقلابی قرآنی و تحت فرمان الهی و خلیفها... و امام معصوم (عج) پایانی ندارد و دنیا محل فتنه و آزمایش و عمل عبدا... در ایستادگی برابر شیاطین جور و ظلم است و تلاش برای اصلاح و دادگری و آبادانی طبق فرمان کلام خدا.
انقلاب و خشونت
انقلابها با خشونت، نسبتی چنان و تکرارشونده دارند که متفکران بزرگ این رابطه را ماهوی تشخیص دادهاند. موضوع در اینجا آن نیست که انقلابها به سبب روح شجاعت و دلیری پدیده انقلاب در دفاع از خود مقابل خشونت و قتال تا پای جان از خود دفاع میکنند بلکه رابطه بدایت و خشونت پیشکشیده میشود.
متفکرانی مدرن مثل آرنت، معتقدند انقلابها بدایتا و از نخست تعرضی خشونتگرا هستند و ویرانی امر موجود را به زبان خشونت آغاز میکنند. علت این آغاز با خشونت را خود انقلاب معرفی میکنند و آن که خشونت، ناتوان از گفتار است. در حالی که سیاست از سرشت سیاسی ـ اجتماعی زندگی انسانی برمیخیزد و انسان ماهوا موجودی ناطق است و در امر زندگی، سیاست و گفتار نقش توضیح براهین عقلانی فعل و عمل را به عهده دارد و زندگی سیاسی انسان ابزارش گفتگو است، اما انقلاب برای خشونت نه نیاز به گفتار دارد و نه در خشونت جایی برای گفتگو وجود دارد و نه گفتار و عقل و برهان توان دفاع از خشونت را دارد. آقای ظریف دعوای میدان و دیپلماسی را از همین متفکران غربی وام گرفت.
هانا آرنت، از متفکران بزرگ یهودی میگوید: مناسبت مسأله آغاز با پدیدار انقلاب، روشن است؛ گواه بستگی نزدیکبین بدایت و خشونت، آغاز افسانهای تاریخ ماست. بهگونهای که هم در روایات تورات و هم در مآثر یونان و روم آمده است. قابیل، هابیل را کشت و رومولوس، رموس را. آغاز کار خشونت بود. همانگونه که هیچ آغازی بدون خشونت و تجاوز امکانپذیر نیست.... هرگونه برادری که در توان بشر بگنجد از برادرکشی آمده است و هر سازمان سیاسی که آدمیان بهوجود آورده باشند از جنایت نشأت گرفته است. اصطلاح «وضع طبیعی» بیان این معناست که «در ابتدا جنایت بود»، منتها به لسانی که از لحاظ نظری پاک و پیراسته شده است. در نظر بشر این اعتقاد همآنقدر در مورد احوال آدمی بدیهی و دلنشین بوده است که نخستین جمله انجیل یوحنا _ در ابتدا کلمه بود _ در زمینه رستگاری انسان.»
تفکر خشن یهودی عاصی، با چنین تمهیدات ویرانگر کلام رحمت روحا... علیهالسلام و تبدیل آغازی به اسم انقلاب به خشونت میکوشد مسیر دلخواه خود را پیش ببرد.
دارایی انقلاب اسلامی
اما متن حاضر اثبات میکند دارایی اسلام و انقلاب اسلامی آغازی متکی به عقل، برهان، کلام و هدایت و گفتار صلحآمیز و حرکت عقلایی و ایستادگی و دفاع بوده است و در مقابل آن این کفر و ظلم و قدرت متجاوز به حقوق مردم و دشمن حق بوده که آغاز به خشونت کرده است.
سابقه این رفتار در عمل سیدالشهدا و در عصر جدید به اعتراض روحانیون انقلابی علیه تجاوز و خیانت و خشونت استعمار و شاه سلطهطلب قاجار و خواست انقلاب مشروطه مشروعه و عمل میرزایشیرازی و سپس شاگرد او شیخ فضلا... بازمیگردد و به انقلاب روحاللهی مجدد عصر امام خمینی (ره) و اکنون ما میرسد.
چرا انقلاب اسلامی خلاف انقلابهای جنگهای ناسیونالیستی و کاپیتالیستی و سوسیالیستی و کمونیستی و امپریالیستی و فاشیستی مطلقا آغازی خشونتآلود نداشت؟ علتش اسلام و دارایی قرآن و قرآن ناطق، کلاما... و عترت دارایی حق و عقل اسلامی و حکمت و برهان احسن و قدرت و نفوذ کلمه و گفتار مؤثر از رسولا... (ص) تا امام حسین (ع) و تا امام زمان (عج) و میراث پیرو خالصشان عبد صالح، امام خمینی (ره) از همه این دارایی الهی و تفاوت اسلام با ایدئولوژیهای بشری است. انقلاب اسلامی داراییاش کلمه بوده نه عمل خشن نفسانی قدرت طبقاتی و هر قدرت خشونتگرا و حریص قدرتخواهی.
ایستادگی در برابر خشونت
در همین دوران رهبری انقلاب از سوی امام خمینی (ره) همه مدارک و شواهد آغاز نه مبین رابطه بدایت و آغاز با خشونت بلکه کاربرد همه شیوههای صلحآمیز نصیحت و هدایت و کلام برهانی است. نکته مهم آن است که در همین فاصله تا دهه ۴۰ و آغاز پروژه تعمیق سلطه آمریکا و وابستگی ایران با اصلاحات ارضی و نقشه نابودی کشاورزی و موضوع کاپیتولاسیون و حذف سوگند به قرآن مجید در انتخابات و امتیازهای موهن استعماری به شیطان بزرگ، صبوری انقلابی و دعوت به بازگشت به اسلام و استقلال، اصل رویکرد و روش امام (ره) محسوب میشد و برعکس با کشتار ۱۵خرداد این ضدانقلاب یعنی رژیم شاه بودکه اعتراضات فاقد خشونت را با بدترین رفتار وحشیانه که یکبار در حمله به فیضیه ظاهر شده بود، بار دیگر تشدید کرد.
اعتراضات آرام آغاز انقلاب در سال ۵۶ و ۵۷ بهرغم اصرار گروههای چریکی به عمل مسلحانه و جلوگیری امام ره، خود سند متقن نادرستی آرای هانا آرنت درباره رابطه خشونت و انقلاب اسلامی است. اگر همه انقلابها در آمیخته با آغاز خشن بودهاند انقلاب اسلامی در همه دوران آغاز تا پیروزی با سلاح خون بر شمشیر پیروز شد. یعنی ایستادگی برابر خشونت. انقلاب اسلامی در هیچ یک از اعمال و رویدادهای ضد انقلاب، چه کودتا و چه تجزیهطلبی و چه تروریسم و چه جنگ داخلی و چه جنگ خارجی و حمله صدام مطلقا خود شروعکننده و آغازگر خشونت نبود. البته انقلاب در دفاع از کشور و مردم و خود، شجاعانه قد علم کرد و دفاع پر شکوهی را در پیش گرفت. حتی در این دفاع هم این ایران انقلابی بود که مراعات قانون جنگ و رفتار انسانی را کرد و طرف مقابل تا جا داشت درندگی علیه اسرا در پیش گرفت.
انقلاب اسلامی سند فراموشنشدنی یک انقلاب دینی ضدخشونت بود که در معرض خشنترین رفتارهای جهان کفر و ظلم مدرن قرار گرفت، اما استواری به خرج داد و از جاده اسلام خارج نشد و دفاع حماسی شریفش و مقاومت چهل ساله برابر ددمنشترین خشونتها برای همیشه بهیاد خواهد ماند. اولین دارایی بزرگ توحیدی که انقلاب اسلامی دارد و دیگر انقلابها نداشتند، ضدیت با خشونت و تجاوز است.
مردم ابزار یا، ولی نعمت
انقلابها به اسم مردم ساده به پیروزی میرسند، اما جباران به قدرت میرسند. خواست خلق عدالت و برابری است، اما انقلاب فرزندانش را میبلعد و نیرویی که ربطی به انقلاب و باورها و احساسات مردم دوستانه ندارد به قدرت میخزد و کمکم مردم به همان جایگاه بردگان اسیر قدرت رانده میشوند. از صحنه راندهشدگان، در حقیقت به صورت ابزارهای حفظ قدرت دیده میشوند و هر وقت قدرت نیاز داشت آنان را به میدان میآورد. مرحله بعد تسلط نیروی نظامی و سرکوب بریده از مردم در حکومت به اصطلاح انقلابی است. قدرتی که دیگر خود ضد انقلاب است و کارش حفظ قدرت حاکمان جدید است که منافع خود را دنبال میکنند.
اما در اسلام قدرت متعلق به خداست و مردم واسطه اصلی قدرت در جامعه و، ولی نعمت حاکمان هستند. علی بن ابیطالب علیهالسلام با آن که برگزیده الهی و خلیفه ا... بود و با رویکرد مردم حاکم گشت به صورت یک خدمتگزار مردم حکومت کرد و حتی پول سیاهی از حکومت بهره شخصی نبرد.
این سنت حاکم اسلامی که با امام حسن علیهالسلام میتوانست ادامه یابد با خیانت بنیامیه و ناپایداری مردم زمانه و سپس با سلسلههای غاصب و جائر محو گشت. در انقلاب اسلامی، امام خمینی ره، پرچم بازگشت به اهلالبیت علیهمالسلام و احیای امرشان را برافراشت و معنای انقلاب و حکومت اسلامی را با، ولی نعمت بودن مردم پیوند درونی داد. سنت او و وصیت او تماما به مانعی برای تصاحب انقلاب به وسیله نامحرمان تبدیل شد و رهبر جدید بر آن تأکید کرد و برای این پایداری، جهادی بزرگ و رنجهای فراوان را تحمل کرد، ولی نگذاشت انقلاب اسلامی به سونوشت همه انقلابها گرفتار شود و اسیر تراریختههای قدرت شود. همان کسانی که بیریشهاند و مفت به قدرت راه یافته و بویی از انقلاب نبرده و به قدرت میخزند و مردم را از صحنه میرانند و مردم را با دروغهای لیبرالی و آزادی آمریکایی به ابزار قدرت جبار، و راندهشدگان صحنه انقلاب بدل میسازند؛ و بر گور انقلاب آنان را استثمار مینمایند. جانشین امام جانشین ناصر و استالین و مایو نبود. ولی فقیه عادل و مؤمن به قرآن و عترت است و از وفادارترینها به راه امام است و از، ولی نعمتی مردم و ممانعت از راندهشدگیشان و محو آرمانهای الهی انقلاب با تمام قوا ایستادگی کردهاند. یعنی بهوضوح از دارایی انقلاب اسلامی، این جانشین صالح امام (ره) دفاع کرده است. مردم را برای حفظ آرمانهای انقلاب اسلامی در صحنه نگاه داشته است، نه همچون ابزاری برای حفظ قدرت، بر گور آرمانها!
صدور دارایی انقلاب اسلامی به منطقه
جنگ بزرگ رهبری انقلاب اسلامی با همان میراث خواران انقلاب، همان نیروهای رانتی درون حاکمیت بود که از خرد و شور مردمدوستی بهرهای ندارند؛ و بهراحتی آرمانهای انقلاب را همراه یاران نیمهراه و سنتهای قدرت خاندانی، قربانی مطامع خود و سازش با قدرت فرعونی جهانی و بردگی مجدد مردم میکنند. این همان دارایی انقلاب اسلامی است که همه انقلابهای دیگر از آن محروم بودهاند و قدرت به دست حاکمانی افتاد که مردم را ابزار نابودی آرمانهای انقلابشان کردند؛ و اثری از آن آرمانها نماند. امروز دارایی انقلاب اسلامی در ایران نهتنها نمرده بلکه تا یمن، عراق، لبنان، سوریه و فلسطین و ... جهان اسلام سیطره یافته است. برعکس نیروهای رانتی در قدرت با همه پشتیبانی نظام جور جهانی از آنان به انفعال کشانده شدند. یعنی: نولیبرالها، مخالفان نقابدار انقلاب. غربگرایان، رفرمیستها، قشر ممتاز حکومتگر، مدیران عالیمقام و بروکراتها و تکنوکراتهای عاشق بازگشت به نظام حاکمیت مرسوم غیرانقلابی همچون در کشورهای طبقاتی و امتیازطلبی حاکمان و ...
انقلاب اسلامی همچنان بادارایی، ولی نعمتی مردم و زنده بودن آرمان مردم زنده است. نتیجه این باور به ولینعمتی مردم ۹دی است؛ و شکوه اربعین است و تشیبع خاج قاسم است. بااین دارایی است که فریب دموکراسی آمریکایی و دیکتاتوری اقلیت با اغتشاشات که میخواهد با فتنه خود را اکثریت معرفی کنند بر باد میرود. با این دارایی است که بازی استحاله انقلاب و توطئه مهندسی تکنوکراتها و لیبرالها و مدیران و نخبگان سیاسی ضدولایت فقیه به شکست دچار میشود.
همه فرآیند پیچیده نفی آرمانهای مردمی انقلاب اسلامی و روند انقلاب رنگی تا به اسم مردم، مردم را از، ولی نعمتی انقلاب برانند بدینسان در انقلاب اسلامی به شکست منجر میگردد؛ و این دارایی را هیچ انقلابی نداشته است.
درک درست از آزادی
دارایی بزرگ انقلاب اسلامی، درک قرآنی از آزادی است. این همان چیزی است که انقلابهای دیگر فاقدش بودند. درک از آزادی چه در انقلابهای لیبرالی و چه در انقلابهای سوسیالیستی، سوبژکتیو توأم با فریب مردم و غیرواقعگرایانه و ضدحقیقت است. چرا؟
درک لیبرالی از آزادی، مفهومی بیمرز میسازد و با این پیمای جعلی مردم را فریب میدهد. شعارهای انقلابات قرن هجدهمی منافع آزادیهای بورژوایی را در پوشش متافیزیک انتزاعی آزادی پنهان داشتند. طولی نکشید که آشکار شد آزادی گسسته از علم مطلق پروردگار و تعریفشده بهوسیله انسان غیرمعصوم که خود اسیر انواع محدوریتها و ناتوانیها و جبرهای فردی و اجتماعی، ملی، عصری تمدنی، طبقاتی، ذهنی و طبیعی میزید تا چه حد غیرقطعی و دچار ظن و منافع گوناگون و محدودیت وجودی است. در نهایت این آزادی هرقدر که از منظر رابطه فرد و قدرت سیاسی، اقتصادی مدرن دچار محدودیت شد و فرد محکوم نطام سرمایه سالاری گشت، به نحو اغواگر و بیشرمانهای ابزار آزادی میل و بدل کردن آزادی به آزادی پاسخ به شهوات و مخصوصا انسانزدایی روابط جنسی و توسعه انواع آزادیهای نامشروع ولو زنا بامحارم رواج یافت. بازی بلاهت بار دموکراسی غربی احزاب و رابطه قدرت و پول و انتخابات جراحی شده و ساختار کنترلکننده وسیع انتخاب نامزدها و فیلترینگ نامزدها و... همه گویای بازی قدرتمندان در نظام لیبرالی است، نه آزادی واقعی همه اقشار مردم.
وضع آزادی در نظام کمونیستی وسوسیالیسم دیکتاتوری پرولتاریا بارها بدتر است. نخبگان سیاسی کمونیست اقتدار متورم خود را قدرت پرولتاریا معرفی میکنند و سرکوب شدید حقوق قاطبه مردم امری عادی جلوه داده میشود، زیرا هر نقد و مخالفتی با قدرت حزبی همان خیانت به ملت و خلق و پرولتاریا قلمداد میگردد و مستوجب مرگ و تبعید و حبس. بدین سان آزادی کلا از متن انقلابهای سوسیالیستی رخت بربست.
اما اسلام ضمن آزاد و مختار دانستن ماهوی انسان، هرگز با فریب آزادی بی در و پیکر و شعارهای اغواگر موافقت نکرده است. آزادی در اسلام تعریف وجودی داری و با عبودیت و بندگی ناب حق متعال و مرزهای انواع حقوق، حق خدا و حق مردم در ادامه حق الهی و حق طبیعت و حق انسانهای دیگر و جامعه به طور کلی و به طور مشخص فردی و گروهی، حد میخورد. انسان موجودی آزاد و مختار است که به سود بندگی از آزادیهای موجود انواع فساد و تجاوز چشم میپوشد. این قدرت مستکبر نیست که حق دارد آزادی مردم را محدود کند. نه استبداد دلبخواه قدرت سیاسی و هر قدرت دیگر و نه دیکتاتوری هر فرد علیه دیگران، هیچیک و هیچ موجودی حق ندارد مستقلا آزادی الهی مردم و افراد را سلب کند.
این قدرت مستکبر نیست که حق دارد آزادی مردم را محدود کند. نه استبداد دلبخواه قدرت سیاسی و هر قدرت دیگر و نه دیکتاتوری هر فرد علیه دیگران، هیچیک و هیچ موجودی حق ندارد مستقلا آزادی الهی مردم و افراد را سلب کند.
اینها اشاره به چند دارایی اسلامی انقلاب ایران بود که تعداد دیگری نا گفته مانده است و تمایز این انقلاب با انقلابهای غیراسلامی را فاش میکند. عرفی سازی و مدرن گرایی و رفرمیسم و اعتدالخواهی لیبرالی وغیر الهی و تسلیم نظم مستکبر جهانی شدن میکوشد این داراییها را بر باد دهد.
۹دی تجلی پبروزی دارایی انقلاب بر توطئه شیاطین و ضد انقلاب جهانی و خائنان یا ابزارهای ساده لوح داخلی بود که بهوسیله دارایی بزرگ انقلاب اسلامی ولایتفقیه رها از سیطره شیطان مدرنیته خنثی گشت. قدر داراییهای الهی انقلاب اسلامی را بدانیم و از آن حفاظت کنیم و تا انقلاب رهبر جهانی عزل الهی مهدی موعود (عج) بر پیمان الهی و جهد و جهاد خالص استوار بمانیم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد