به گزارش
جام جم آنلاین، «ملت سازی» از جمله پروژههایی که به طور معمول از سوی قدرتهای بزرگ و سلطه برای استعمار دیگر کشورها بکار گرفته میشود. این طرح عمدتا در سرزمینهایی پذیرای اقوام و مذاهب مختلف است که با جدیت دنبال میشود و ثمره این تلاش در تاریخ معاصر ایران بویژه از اواخر دوره قاجار و ابتدای روی کارآمدن پهلوی اول به این سو زمینه شکل گیری برخی از جریانهای قومگرا و تجزیه طلب را که کاملا به صورت ابزاری در خدمت اهداف بیگانه بودند فراهم آورده است.
یکی از این نمونهها مربوط به فراز و فرودهای فرقه دموکرات است که چند صباحی در آذربایجان و کردستان تکاپویی داشت و آشوبهایی را بپا کرد و حتی بعد از خواباندن این فتنه در سال ۱۳۲۵ همچنان شاخکهای آن جریان در داخل و خارج از کشور در قد و قامت تشکیلاتی به نام کومله فعال است. فرقهای که تا همین دیروز به اسم حق خواهی دست به اسلحه میبرد و خون بیگناهان را بر زمین میریخت بعد از آشوبهای پاییز ۱۴۰۱ رنگ و رخ و لباس عوض کرد و در قالب یک بازی نمایشی تابلوی حمایت از حق و حقوق زنان برداشت و با کمک پادوهای اجارهای غرب در برخی از شهرهای ایران زمین فتنههای براه انداخت و بعد از وارد آوردن آسیبهای فراوان به اموال عمومی، رهبر این فرقه در قالب یک برنامه از قبل طراحی شده از سوی جریان رسانهای وابسته به صهیونیسم و سرویسهای امنیتی موساد و سیا و با پرونده سراسر سیاهی از مجموعهای از اقدامات برای ایجاد ناامنی و از هم گسیختگی در کشور به جمع کشتی شکستگانی موسوم به «اتحاد برای دموکراسی ایران» پیوست و در حالی که همچنان در سر سودای جدایی طلب داشت و توهم رهبری کردستان را در سر میپروراند سعی کرد تا با دیگر همراهان نامتجانس خود جمع اضداد اپوزیسیون را به هم وصل و پینه کند. تتاتر مضحکی که از همان ابتدای روی صحنه رفتن بازیگران نابلدش پوزخندی را بر صورت هر بینندهای که این کمدی سیاه را میدید نشاند و از همان ساعت اولیه نشست این گروه در دانشگاه جرج تاون آمریکا از هم پاشید.
دلایل غائله ۲۱ آذر
اسناد و مدارک بخوبی گویا است که حزب دموکرات به دستور مستقیم شوروی ایجاد شد. این جریان فرقهای فاقد هر گونه گفتار سیاسی جدی بود و تنها رنگ و لعابی از سوسیالیسم داشت و صرفا براساس دستکاری روایتهای تاریخی بر خاکستر ادعاهایی، چون ستم ملی میدمید و تلاش میکرد با ترویج ادبیات نفرت و غیریت سازی با ملت ایران به جلب و جذب مخاطب بپردازد و از آنجا که میدانست با طرح چنین افسانههایی راه به جایی ندارد دست به اسلحه میبرد و مردم بی دفاع را به خاک و خون میکشید. تاریخ تکاپوی فرقه دموکرات در تبریز، ارومیه، خوی، اردبیل و مرند و برخی دیگر از شهرهای آذربایجان گواه خوبی بر این مدعا است.
اساسا در تحولات مربوط به تاریخ معاصر ایران همواره آذربایجان یکی از کانونهای مهم بشمار میآید و از همین رو از گذشتههای دور مورد توجه استعمارگران قرار داشت. در شهریور ۱۳۲۰ که ایران تحت اشغال ارتش متفقین قرار گرفت طرح و نقشههای برای نواحی نزدیک به مرز به اجرا درآمد و نتیجه آن چند سال بعد در آذربایجان و کردستان رخ نمود. البته وقوع این رخدادها بی مقدمه هم نبود و از زمانی که نظام کمونیستی شوروی شعار سوسیالیسم سر داد و پروژه ملت سازی را در دست گرفت مقدماتی برای تجزیه ایران با تشکیل کمیتههایی در جمهوری سوسیالیستی آذربایجان چیده شد.
ایران بعد از اشغال سروسامان نداشت و اشغالگران در شمال و جنوب کشور به فکر توسعه بهره برداری بیشتر خود از منابع انرژی این سرزمین بودند. انگلیسیها شریان های نفت در جنوب را به دست داشتند و شوروی هم به خیال کسب امتیاز نفت شمال ایران بود و برای اینکه پایههای خود را محکم کند حزب توده با تشکیلاتی منسجم و به هم پیوسته در نقاط مختلف کشور دایر کرد و حتی وقتی نتوانست از طریق تلاش دیپلماتیک به هدف خود برسد به فعالیتهای سیاسی و نظامی روی آورد و در فاصله کمی زمزمه مسلح شدن حزب توده در آذربایجان پیچیده شد و نکته قابل تامل اینکه ارتش سرخ بشدت از مداخله قوای ارتش، شهربانی و ژاندارمری ایران در امور آذربایجان خودداری میکرد.
در کنار این مساله روند و آیند دولتها و کابینهها با توجه به بی ثباتی اوضاع سیاسی شدت بیشتری گرفت و در چنین شرایطی بود که اعتبار نامه سیدجعفر پیشه وری در مجلس چهاردهم رد شد و او با عصبانیت راهی آذربایجان شد و جالب اینکه در واگنی در جلفای شوروی با میرجعفر باقر اف از چهرههای مهم حزب کمونیست شوروی و مجری اصلی طرح غائله آذربایجان دیدار و گفتگو کرد و در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ با صدور بیانیه موجودیت فرقه دموکرات را در تبریز اعلام کرد.
دقت در بیانیه منتشر شده این فرقه نشان میدهد که موضوعاتی مثل خودمختاری، توجه به زبانهای بومی و همچنین القای هویت جداگانه آذریها از سایر ایرانیان جزو محورهای مورد تاکید اعضای این فرقه بود. محورهایی مثل تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی، تدریس زبان ترکی آذری در مدارس، افزایش تعداد نمایندگان آذربایجان در مجلس، اختصاص سهم بیشتری از مالیات آذربایجان برای عمران و آبادی منطقه، انجام اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در آذربایجان، تغییر و تبدیل مامورین دولتی منطقه، توسعه فرهنگی و ایجاد دانشگاه آذربایجان، رسیدگی به مسائل ارضی و روابط مالک و زارع، مبارزه علیه بیکاری و... از دیگر موضوعات مورد تاکید این فرقه بود. در پی اجرای چنین نمایشی، هواداران حزب دموکرات در نقاط مختلف آذربایجان با تشکیل اجتماعاتی به تبلیغ مرام خود پرداختند و از محسن صدر (صدرالاشراف) رئیس دولت وقت ایران انتقاد کردند و حتی این نکته را هم مورد تاکید قرار دادند که تا زمانی که کشور تحت اشغال متفقین است ما باید به اهداف خود برسیم.
اقدام بعدی آنها تهدید نیروهای انتظامی منطقه توسط فرماندهان نیروی شوروی بود تا از مداخله آنها در امور شهری جلوگیری کنند تا دست دموکراتها در انجام هر کاری باز باشد. نخست وزیر در مهر ۱۳۲۴ تلاش کرد تا با فرستادن سیدمهدی فرخ استاندار آذربایجان به تبریز از طریق مذاکره موضوع را حل و فصل کند، اما پیشه وری شروع به تهدید کرد و سفر استاندار انجام نشد.
عمر کوتاه کابینه محسن صدر بسر آمد و نوبت به تشکیل دولت از سوی ابراهیم حکیمی بود. در دوره او، دموکراتها درصد تثبیت وضعیت خود در آذربایجان برآمدند و از خروج خواروبار از شهرهای این استان خودداری کردند. کمی بعد کوچه و خیابان رنگ شعارهای فرقه دموکرات را بخود گرفت و تابلوها و اعلانات شهری همه به زبان ترکی بود و بر در و دیوار شهرها عکسهای استالین و لنین نصب شد. این اقدام البته به هیج وجه مطابق نظر اهالی وطن پرست و ایران دوست شهرهایی مثل اهر، سراب، مراغه و میانه و حتی تبریز به عنوان مرکز اصلی تشکیلات فرقه دموکرات نبود و به همین خاطر در این شهرها صدای اعتراض مخالفان بلند شد، اما معترضان بشدت از سوی نیروی مسلح فرقه دموکرات سرکوب شدند.
در کنار این مساله، اوضاع سیاسی کشور هم دچار تغییر و دگرگونی شد و احمد قوام با سابقه طولانی در سیاست به عنوان نخست وزیر اداره دولت را بدست گرفت.
وی برای حل بحران آذربایجان دست به یک بازی ماهرانه سیاسی زد و با سفر به مسکو، دل روسها را به بستن قررداد نفتی خوش کرد و بعد از مراجعت از شوروی در کابینه دست به تغییراتی زد و سه تن از اعضای حزب توده را به مقام وزارت رساند و نظر موافق روسها را بخود جلب کرد و با این شگرد توانست تایید آنها را برای خلع سلاح فرقه دمکرات کرد. رایزنیهای او البته برای حل و فصل سیاسی غائله آذربایجان به جایی نرسید و مسیر دیگری را پیمود و با وعده انعقاد قرارداد، روسها را به خروج کامل نیروهای خود از ایران راضی کرد.
بعد از تخلیه ایران از قوای شوروی، ارتش آمادگی لازم را برای اعزام نیرو به آذربایجان پیدا کرد. مردمی که یکسال از سختگیریهای فرقه دموکرات به تنگ آمده بودند از ورود ارتش استقبال کردند و با فرار پیشه وری به شوروی، بساط این فرقه تجزیه طلب در آذربایجان برچیده شد.