نگاهی به جریان شناسی مفسده چای

شکاف بین فرهنگ و مصرف

رخداد مجرمانه در حوزه فساد اقتصادی، همواره از سوی ملت ایران خواست جدی مجازات درخور خیانت به حقوق حیاتی‌شان را طلب کرده است و متاسفانه حجم حرام‌کاری و ویرانی قشر ممتاز ضدعدالت انقلاب اسلامی و قبول این درجه از خیانت طبقه بی‌دین و بهره‌مند از امکانات بوروکراسی برای خیانت و تداوم بی‌ترس خلافکاری حیرت‌انگیز است، علت چیست؟
رخداد مجرمانه در حوزه فساد اقتصادی، همواره از سوی ملت ایران خواست جدی مجازات درخور خیانت به حقوق حیاتی‌شان را طلب کرده است و متاسفانه حجم حرام‌کاری و ویرانی قشر ممتاز ضدعدالت انقلاب اسلامی و قبول این درجه از خیانت طبقه بی‌دین و بهره‌مند از امکانات بوروکراسی برای خیانت و تداوم بی‌ترس خلافکاری حیرت‌انگیز است، علت چیست؟
کد خبر: ۱۴۳۴۸۴۳
نویسنده احمد میراحسان | نویسنده و پژوهشگر

شبانی که خود گرگ است
این فساد کاری وقیحانه و حمایت‌شده از سوی مدیریت بی‌تقوا و دولت‌های قبل در قلمرو چای، باردیگر موضوع ریشه‌کنی ساختار فسادزا و راه کنترل حرامکاری دولتی و کلان بخش خصوصی و ضرورت برخورد شرعی و انقلابی را مطرح کرد. نگاه فرهنگی به جرم‌های کلان در بستر جمهوری اسلامی اهمیت جدی دارد. جرم اخیر در حوزه چای، باردیگر خاطره ساختن سه فیلم مستندم درباره چای را زنده کرد. هر سه فیلم در مرحله نهایی و پخش دچار مشکل و ممیزی شد. زیرا به زبان فرهنگ و هنر تصویری از حقیقت و ریشه بحران در چای و رفتار مجرمانه ارائه می‌داد. ریشه‌ای که متأسفانه در قدرت نفوذ در شبکه اعمال قانون دست قوی داشت. مستند‌های پژوهشی‌ام اثبات می‌کرد که نیروی موسوم به مافیای چای و قدرت نهان در ضایع کردن حقوق چایکاران، تولیدکنندگان، کارگران کشاورزی و کارخانه‌های چای‌سازی با همدستی مدیران رده بالای حاکمیت، امر خیانت به اقتصاد ملی و مستقل را پیش می‌برند و این گناه نابخشودنی مستند زمستان چای و خانه پدری و قاچاق چای بود. در حقیقت خود تجارت چای و دست‌اندرکاران خصوصی و دولتی‌اش، دست در دست هم این بحران را می‌آفرینند و شبان خود گرگ است.
 
انقلاب درگیر مبارزه
آیا شعار انقلاب اسلامی درباره استقلال اقتصادی دروغ بود یا خود انقلاب درگیر مبارزه‌ای است که در داخل نظام بین انقلاب و ضدانقلاب در جریان است؟ و باید جرم‌های کلان را محصول این تضاد و نگاه و منافع دو‌گانه‌ای دانست که راه انقلاب را می‌کوشد سد کند و از نظام برای منافع حرام‌خوارانه قشر قدرتمند سود جوید. امروز مسجل است پدیده‌های بحران‌زا محصول این جدال دو نیروست. البته حرامخواران از این نمد، کلاهی برای خود فراهم می‌کنند، نگرش نظام در خدمت عدالت اجتماعی که اساسش نفی ساختار پیرامونی است و لیبرالیسم آویخته به نظام سرمایه‌داری جهانی و نیروی متکی به قواعد سرمایه‌سالاری جهانی و ملی و نهادن امکانات حکومت جمهوری اسلامی در اختیار طبقه صاحب قدرت و مال که البته شاید صاحبان این نگاه موافق انواع جرم‌های کلان نباشند. اما نتیجه ناگزیر این نگرش و فرهنگ اجتماعی ضد‌انقلابی و سرمایه‌محور، امکان فراوان نیرو‌های چپاولگر و طماع است در زد و بند و استفاده نامشروع از رانت‌های دولتی و سیستم بانکی و سیستم مدیریت بروکراتیک و این مانع و مفسده در راه حرکت انقلاب اسلامی که پس از جنگ عریان شد تا امروز باقی است و سایه آن در انواع نهاد‌های نظم‌بخش و کنترل‌کننده و اجرایی و قانونگذار گسترده است. پس موضوع آن نیز که صاحبان مؤمن به باور و نگرش و فرهنگ انقلاب نمی‌خواهند با این فساد مبارزه کنند بلکه آن است در چنبره جبر‌های موجود اجتماعی و قدرت و واقعیات اجتناب‌نا پذیر، توان پایان دادن به فساد را با یک فرمان از بالا ندارند. زیرا ساختار اجتماع پیچیده‌تر از این تصورات و داوری‌ها و حرف‌هاست و زمان و حوصله و طراحی، می‌خواهد و دشمن از همین استفاده می‌کند تا وانمود کند کل نظام جمهووی اسلامی، خواهان فساد است. این وانموده شیطانی ذیل این تحریف فرهنگی مطلقا محق نیست. اساس انقلاب اسلامی بر حق‌طلبی و عبودیت و عدالت‌خواهی استوار است و مدافعان انقلاب به قیمت جان‌شان از پاکی و پاک‌خواهی انقلاب دفاع کرده‌اند و نباید نامحرمان را اساس انقلاب به‌حساب آورد. 

نتیجه علم‌ستیزی تا خودباختگی
پس علل سستی در نابودی جرم‌های کلان چیست؟ مطالعه فرهنگی درباره علل تداوم موانع برای ممانعت از جرم‌های کلان پیش از آسیب جبران‌ناپذیر به اجتماع و ضربه به اعتبار حکمرانی در جامعه و تکرار رخداد‌های کلان مجرمانه، امری واجب است. برای درک رابطه فرهنگ و خدشه بر الزام اجرای قانون انقلاب اسلامی و بروز تعدی‌های ریز و درشت به حقوق مردم، نیازمند واکاوی نظری، کاربست تجربه ۴۰ ساله و بررسی اوضاع در کنون زندگی جمهوری اسلامی است. این کار و شناخت را باید جدی بگیریم.

به‌نظرم دوران سازندگی و اصلاحات و علم‌ ستیزی و خود‌رأیی و بی‌تقوایی دوران احمدی‌نژاد و خودباختگی دوران اعتدال و وادادگی برابر غرب و قشر فاسد رانت‌خوار چهار دوره وادادن عمدی از ارزش‌های اعمال عدالت و اتکا به تهذیب انقلاب و در برابر نیرو‌های رانت‌خوار و عدالت‌ستیز است. ماجرای چای در همه این دوران، آینه روشن این تخطی ضد‌مردم و انقلاب است. موضوع پرونده چای دبش فرصتی است برای بررسی ریشه‌ای یکی از مهم‌ترین حوزه فعالیت‌های اقتصادی در انقلاب اسلامی که مدام در معرض انواع رفتار‌های مجرمانه و ضدانقلابی و نابسامان قرار داشته است. چای در ایران یک کالای اساسی در اقتصاد خانواده‌هاست، پس رسیدگی جدی به خلاف‌های بزرگ چای، تکلیف قطعی قوه قضاییه است.

نقش فرهنگ در صلاح جامعه
مسأله نقش فرهنگ در صلاح و فساد اقتصاد چای چند سویه است. غلبه فرهنگ اسلامی/انقلابی بر فهم اداره تولید چای نه تنها ماهوا ضد فساد و وسوسه قدرت در روش‌های حرامخوارانه و حرامکارانه است، بلکه در ستیز جدی با بی‌تقوایی مدیریت دولتی و درازدستی رجس آلود مطاع حریص بخش خصوصی است و در مقام مسئول کنترل دقیقی را علیه هر فسادجاری می‌سازد. ضمن آن که در این تعهد، کاملا اتکا به علم و تخصص می‌کند. فرهنگ انقلاب در سال‌های بعد از انقلاب چه دیدگاه را در اداره چای ترویج می‌کرد و نتیجه چه شد؟ 

فرهنگ انقلاب اسلامی، فرهنگ استقلال و پیشرفت مبتنی بر حلال و مراعات واجبات شرع مقدس در تولید و تجارت چای است. اما حتی پیش از پیروزی انقلاب نقشه مرکز جهانی چای در لندن، رای بر نابودی چای ایران و توسعه واردات داده بود و در این نقشه، ایران کشوری مصرف‌کننده چای تعریف شده‌بود. چالش انقلاب با دیدگاه وابستگی، سبب شد که به تولید چای به صورت کالایی که ممکن است اولین محصول تولید ملی باشد، نگریسته شود. زیرا ماده اولیه آن همان کشاورزی چای و چای سبز باغات ایران بود. تولید صنعتی آن در ایران تحقق می‌یافت و فناوری تولید چای دست خود ایرانیان بود. کارخانجات چای سیاه و کاردان وکارشناسان ایرانی خبره بودند و ماشین‌آلات تولید چای در ماشین‌سازی ایران قابل ساخت بود. بازار داخلی هم هر قدر تولید می‌شد همه را مصرف می‌کرد. این امر در آغاز و در دولت موسوی به امری با وجوه مثبت و منفی تبدیل شد. وجه مثبت توسعه تولید چای به سود ذخیره ارزی بود. جنبه منفی وادادن نظارت و کنترل کیفیت چای ایرانی. تولید چای نامرغوب مردم را از مصرف چای داخلی به مصرف چای خارجی سوق می‌داد و تجار واردکننده چای، این را می‌خواستند و با نفوذ در حکومت، دولت رفسنجانی را به دولت مشوق واردات چای و تخریب باغات چای بدل کرد. اوج این فاجعه بازمی‌گردد به علیات دوران اصلاحات و نابودی و تعطیل و حراج باغات چای و تبدیل‌شان به خانه‌های ویلایی اشرافیت جدید. 

قانونمداری با رویکرد فرهنگی
این فرهنگ اساسا به توسعه نظام پیرامونی و نه نابودی نظام پیرامونی باور داشت وتا دولت اعتدال حفظ بحران زای این وابستگی تداوم یافت. تنها فشار مردم ورهبری انقلاب بود که به مانع نابودی چای ایران کمک کرد. این نگرش ضد استقلال به عامل یاری به حرام‌کاران و تاجران بخش خصوصی و انحصار فاسد ختم شد. فساد چای دبش ریشه دراین نگرش ضددینی وضدانقلابی دارد. نباید با چند دستگیری و حکم متزلزل ریشه فساد راحفظ کرد. باید با بنیان فساد مبارزه تخصصی و مؤمنانه راه انداخت. مردم از فساد ووادادگی‌ها درمعیشت خود تاب از دست داده‌اند و تسامح با قدرتمندان اهل فساد، دیگرجایز نیست و درهمه نهاد‌های مجریه، قضاییه و مقننه چشم دارند فاسدان طرد و دست‌شان کوتاه شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها