یادداشت-شهربانو بهروزیان- کارشناس ارشد روانشناسی مرکز مشاوره آرامش معاونت فرهنگی و اجتماعی استان بوشهر؛

ویژگی های خشم ناسالم در انسان

یادداشت/زینب بردستانی  کارشناس مرکز مشاوره آرامش  معاونت فرهنگی و اجتماعی استان بوشهر؛

چگونگی سازگاری با کودکان استثنایی

والدین کودک بایستی سعی کنند ناتوانی کودک خود را بپذیرند و در جهت سازگاری به وی کمک کنند و از بلندپروازی بپرهیزند و قبول کنند که کودک نیز می‌تواند کارهای زیادی در حد توانائی خود انجام دهد
کد خبر: ۱۴۳۲۹۱۰

اصولاً شنیدن این خبر که کودک نورسیده یا کودکی که به مدرسه می‌رود مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی است و نمی‌تواند مانند سایر کودکان به طور طبیعی پیشرفت کند برای خانواده شوک‌آور و ناراحت‌کننده است و اثرش کمتر از آن نیست که به والدین گفته شود که کودکشان به علت ناراحتی جسمی مادام‌العمر زمین‌گیر خواهد بود. از همان ابتدا پدر و مادر واکنش‌های مختلفی نسبت به این مسئله از خود نشان می‌دهند. بنابراین پزشک برای اینکه به والدین بگوید که کودک‌شان عقب مانده است باید نهایت دقت را به کار برد. بعد از تشخیص عقب‌ماندگی نباید به مادران گفته شود که کودک‌شان کودن یا ابله است. اگرچه مدتهاست این اصطلاحات استفاده نمی‌شود ولی به کار بردن این کلمات ناراحتی والدین را افزایش خواهد داد. غالباً سوال‌هایی که کودک در حین معاینه پاسخ می‌دهد یا سوال‌هایی که از مادر می‌شود عقب ماندگی کودک را آشکار می‌کند و مادر حدس می‌زند که کودکش از هوش طبیعی برخوردار نیست در این صورت گفتن اینکه کودک رشد هوشی طبیعی ندارد زیاد ناراحت‌کننده نخواهد بود اگرچه آشکار شدن مشکل عقب‌ماندگی کودک افراد خانواده به خصوص مادر را در شرایط ویژه‌ای قرار خواهد داد و این مادر است که بیشترین بار مشکل را به دوش خواهد کشید.

در خصوص سازگاری خانواده و پذیرش کودک، تحقیقات نشان می‌دهد که پدران زودتر و آسانتر از مادران عقب‌ماندگی ذهنی فرزند خود را می‌پذیرند. با وجود این‌که پدران امروزی بیش از پدران نسل‌های قبل در فرزندپروری درگیر می‌شوند ولی شواهد نشان‌دهنده این حقیقت است که دخالت‌های پدر همیشه به طور غیرمستقیم بوده و پدر در نقش حامی و مادر در نقش مراقب بوده‌اند.

همیشه بین کودک عقب‌مانده و اعضای خانواده رابطه دو جانبه و آشکاری وجود دارد. هر چه این رابطه صمیمانه‌تر باشد احتمال باثبات، قابل کنترل و آرام‌تر بودن کودک بیشتر است و کودک محبت و حمایتی را که احتیاج دارد تا سازگاری خود را برقرار سازد، بدست می‌آورد در نتیجه کسانی که با کودک زندگی می‌کنند رضایت و ثبات بیشتری خواهند داشت. یکی از عوامل مهم در سازگاری و رابطه میان والدین و کودک مسئله هوش والدین است. در خانواده‌های باهوش درک عقب‌ماندگی ذهنی کودک برای خانواده بسیار رنج‌آور است و از طرف دیگر خانواده‌هایی که از توانائی هوشی کمی برخوردارند بهتر قادرند که از کودک عقب‌مانده خود حمایت کرده و برای او برنامه‌ریزی نمایند. مطالعات نشان می‌دهد والدینی که از نظر آموزشی در سطح ضعیف و متعلق به گروه اجتماعی و اقتصادی پائین‌تری هستند در سازگاری، حمایت و کمک به کودک عقب‌مانده خود موفق‌ترند. والدین کودک بایستی سعی کنند ناتوانی کودک خود را بپذیرند و در جهت سازگاری به وی کمک کنند و از بلندپروازی بپرهیزند و قبول کنند که کودک نیز می‌تواند کارهای زیادی در حد توانائی خود انجام دهد. گرچه کودک از نظر آکادمیک نمی‌تواند مطلوب باشد اما مهارت‌های فردی و حرفه‌ای بسیاری وجود دارد که او می‌تواند در آنها موفقیتی داشته باشد. اگر کودک در روابط خانوادگی احساس امنیت کند و اگر بداند که والدین از او مراقبت و حمایت خواهند کرد. وقتی از پیشرفت‌های کمی که دارد راضی هستند کودک سازگارتر شده و تلاش برای یادگیری و سازگاری با دنیای خارج نیز زیادتر خواهد شد.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها